1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

اندر باب "غاف" و " قین"

۱۳۹۱ شهریور ۷, سه‌شنبه

چهارطرف مرا درزمان کودکی هراتی های جور و واجورگرفته بودند: کوتاه، بلند، خوش اخلاق و‏برخی اوقات کج خلق.اماهمه آن ها یک وجه مشترک داشتند، قاف وغین را نمی توانستند ازهم تفکیک کنند.‏این مهمترین مشکل درافغانستان بود.( طنز)

https://p.dw.com/p/15xfR
عکس: Karimi/DW

خدا می داند، منشا این درد بی درمان کجا است؟ بله می گویم، درد بی درمان چون گوش هراتی من نه تفاوت بین این دو حرف را می شنود ونه زبان کوتاه من از پس تلفظ صحیح این دو حرف برمی آید. در حالی که به نظر می رسد، بقیه مردم افغانستان این دو حرف را همراه با شیر مادر ملکه ذهنشان کرده باشند.

این که کدام هراتی برای نخستین بار قاف و غین را مثل نخود و کشمش گد کرده و قورت داده، خدا می داند. شاید هم آن خدانشناسی بوده که پدرم همیشه حکایتش را می کرد:

القصه یک روز یک هراتی را دست بسته می برند پیش امیر عبدالرحمان خان و می گویند، اعلیحضرت این پدرسوخته قاف را غین می گوید و غین راقاف. امیر رویش را به هراتی سیاه بخت می کند و می پرسد، راست می گویند؟

هراتی بخت برگشته بهتر بود که زبان به کام می بست، می گوید: امیر به "غرآن" این ها "دروق" میگن.

مسجد جامع هرات، یکی از نمادهای هنرمعماری باستانی این شهر
مسجد جامع هرات، یکی از نمادهای هنرمعماری باستانی این شهرعکس: DW

لهجه کابلی و احمد ظاهر

با آهنگ های احمد ظاهر بود که گوش من برای نخستین بار با لهجه کابلی آشنا شد. اما هرچه دقیق تمرکز می کردم، نمی توانستم تفاوتی بین قاف و غین پیدا کنم.

اصلا من می گویم دو حالت داشته، یا که این احمد ظاهر خدا بیامرز در اصل هراتی بوده و مردم کابل چشمشان وانشده که ما هم یک آدم مشهور از خود داشته باشیم. و یا این که احمد ظاهر از قاف و غین اصلا در خواندن هایش استفاده نمی کرده است.

مگر نه این که آن زمان خیلی گپ ها و سخن ها ممنوع بوده است و به کوچکترین گپی جوان های مردم را روانه زندان می کرده اند. شاید هم استفاده از این دو حرف به هدف حفظ اتحاد ملی شکننده میان مردم هرات و دیگرولایت های افغانستان ممنوع بوده است. کسی چه می داند؟ این ملت برای کمتر از اینش به جان هم افتاده است.

عشق لهجه نمی شناسد

نخستین کابلی اصیل را که من دیدم خانم یکی از خویشان نزدیک ما بود که در یکی از سیر و سیاحت هایش عاشق شده بود و یک دختر کابلی برای ما سوغات آورده بود. او دختری بود خونگرم که کودکان را دوست داشت و زیاد به من می رسید. منتها مشکل این بود که من یک کلمه از حرف هایش را نمی فهمیدم. از خجالت سر تکان می دادم و از دست محبتی که بر سرم می کشید لذت می بردم.

Bildergalerie Altstadt von Herat in Afghanistan
شهر کهنه هراتعکس: Karimi/DW

تا سال ها فکر می کردم که این زن و شوهر با این دو لهجه به شدت متفاوت چگونه حرف همدیگر را فهمیده و عاشق یکدیگر شده بودند.

تا اینکه روزی فهمیدم عشق لهجه سرش نمی شود، دزدی است که از پشت بام خانه هرکسی بالا می رود.

در زمان کودکی من، هرگاه این زن و شوهر دعوا می کردند و کاسه و بشقاب به سوی یکدیگر پرت می کردند، من مطمئن بودم که این اختلاف لهجه بالاخره دامن یکی شان را می گیرد و به جدایی یا بدتر از آن می انجامد.

اکنون 20 سال بیشتر از ازدواج این دو می گذرد، بدون این که در لهجه آن ها کوچکترین تفاوتی ایجاد شده باشد، قاف و غین این خویش نزدیک من مثل دو عاشق دلسوخته درهم آویخته اند و نمی توانی به زور پهلوانان شاهنامه هم آن ها از هم جدا کنی.

به چه نتیجه ای می رسیم: کابلی های عزیز، بی خود امیدوار نباشید، زنجیر و زولانه امیرعبدالرحمان خان نیز نتوانست ما را از پای در آورد و زبان ما را به راه راست هدایت کند، اگر پیچکاری هم علیه این مرض درست شود، ما سرسخت تر از این حرف ها هستیم.

در نوجوانی بود که حس محلی گرایی من گل کرد، باخود می اندیشیدم مگر نه این که ما زمانی پایتخت خراسان بوده ایم، مگر نه این که مرکز شعر و شاعری بوده ایم. اصلا توطئه شده است علیه مردم هرات، باید کمر بربست و شکوه از دست رفته این سرزمین تاریخی هرات را به مردم آن بازگرداند. روزی باید برسد که این کابلی ها را دست بسته در هرات نزد قاضی ببریم و به جرم تفکیک "غاف" و "قین" محاکمه شان کنیم.

Bildergalerie Altstadt von Herat in Afghanistan
نمایی از شهر هراتعکس: Karimi/DW

عادت های خوب و بد نیز مهاجرت می کنند

خبر هجرت چرت مرا به هم زد، هر آنچه داشتیم پشت سر گذاشته و همراه خانواده راهی آلمان شدیم. اوایل تصور می کردم که قاف و غین را نیز به همراه رویاهای کودکی در زادگاهم خاک کرده ام.

غافل از این که افغان ها همین است که فضا را هنوز تسخیر نکرده اند و گرنه روی کره زمین همه جا هستند. مرتفع ترین قله ها را در دنیا اگر درست جست وجو کنید، حتما یک گوشه ای، جایی خانواده افغانی را می یابید که خیمه ای برای خودش زده و آن زیر پناه برده است. درآلمان نیز هراتی، کابلی، ترکمن، قزاق، ازبیک، پشه یی، پشتون و هزاره را می بینید که افغانستان را در کوله بارشان به این سرزمین سرد سیر آورده اند و همین جا هم سخت در حفظ هویت محلی شان می کوشند.

ما افغان ها به روی هم لبخند می زنیم و اظهار محبت می کنیم، اما در ذهن مان پیش داوری های تاریخ گذشته را راجع به یکدیگر سبک و سنگین می کنیم. نه خیر دوستان، قاف و غین اینجا نیز دست از گریبان من برنداشته است. اولین باری که درآلمان با یک افغان برخوردم، گفت: شما هراتی هستید؟ پرسیدم: چطور؟ گفت: قاف و غین را عوضی تلفظ می کنی.

طنزی از مهرنوش انتظاری

ویراستار: سیدروح الله یاسر