1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

سربازان آلمان درافغانستان ازجنگسالاران حمايت مي کنند ويا ازحقوق بشر؟

۱۳۸۷ تیر ۱۱, سه‌شنبه

امروز اول جولاي سربازان آلماني مسووليت نيروي واکنش سريع آيساف را ازناوريژيها تسليم گرفتند. بسياري درآلمان اين سوال را مطرح مي سازند که آيا سربازان ارتش فدرال ازجنگسالاران دفاع مي کنند يا ازمردم ساده وحقوق بشر.

https://p.dw.com/p/EUGq
هم آلمانیها وهم افغانها می خواهند بدانند سربازان شان درافغانستان برای چه وبرای کی کار می کنند
هم آلمانیها وهم افغانها می خواهند بدانند سربازان شان درافغانستان برای چه وبرای کی کار می کنندعکس: AP

گسترش بي قانوني درشمال افغانستان وبه ويژه قانون شکني توسط حاکمان محلي وعدم مداخله نيروهاي آلماني جزء آيساف که مسووليت مناطق شمال کشور را به عهده دارند، احترام قبلي به سربازان آلماني درشمال افغانستان را به سردي کشانده ، خلاي قدرت را درجامعه به وجود آورده واوضاع سمت شمال را مانند آنچه سه سال پيش درجنوب افغانستان بود، بحراني ساخته است. روزنامه هاي معتبر آلماني به مثابه آيينه دار نگرانيهاي مردم اين کشور، اين ديدگاهها را بازتاب مي دهند.

طبعاً نخستين انديشه مردم درآلمان ازاعزام سربازان کشورشان به افغانستان نگراني درمورد جان فرزندان شان مي باشد. روزنامه آلماني " ويستفالين بلات " خواسته است تا حالي بکند که بهرصورت ماموريت جديد آلمان يک ماموريت جنگي است. اين روزنامه مي نويسد: " ارتش فدرال آلمان با پذيرش قواي واکنش سريع نقش فعالتري درماموريت ناتو درافغانستان به دوش گرفته است. ازاينرو فرانتس يوزف يونگ وزيردفاع آلمان فدرال تعداد سربازان قطعات آلمان جزء آيساف را از3500 نفر به 4500 نفر بلند برده است".

روزنامهء " کويلنرشتادت انتسايگر" امکان خطرجاني براي سربازان آلمان را بسيار بزرگ نمي بيند. اين روزنامه مي نويسد: " کارشناسان دفاعي ائتلاف بزرگ حکومتي، قرباني " نيروي واکنش سريع " را " قابل جلوگيري" مي دانند. برند زيبرت ، نماينده پارلمان ازحزب دموکرات مسيحي به اين روزنامه گفته است که اين ماموريت داراي " کدام بعد جديد" نيست. تنها وظايف جنگي درنيروهاي واکنش سريع نسبت به آنچه تا اکنون معمول بوده است جدي گرفته مي شود. وظيفه نيروهاي واکنش سريع آن است که درمواقع اضطراري وعاجل قابل دسترس باشند ومشکل به وجود آمده را به سرعت ممکن حل بکنند" .

اما روزنامه " دي تاگيس تسايتونگ" که بيشتر بيانگرانديشه هاي ضد جنگي درآلمان است، موضوع را به تفصيل حلاجي کرده وتحت عنوان " گزارشگربا کلاشينکوف " ، تصويرچند بعدي اي ازآن عرضه کرده است.

گزارشگربا کلاشنکوف

عطا محمد نور والی بلخ متهم به پامال نمودن حقوق بشر و تهدید خبرنگاران است
عطا محمد نور والی بلخ متهم به پامال نمودن حقوق بشر و تهدید خبرنگاران استعکس: DW

شيرمحمد جهش که 25 سال دارد ، به بد معاشان نمي ماند. وي پيراهن زيبايي برتن ، ساعت طلايي درمچ دست و کفشهاي نوک باريکي که درسالهاي 60 رواج داشت واکنون مود دلخواه جوانان درافغانستان است، درپا دارد. با اينهم وي هيچگاه ازخانه اش بدون کلاشينکوف بيرون نمي رود.وي که سردبير فرستنده راديويي آرزو درشهر پل خمري واقع درشمال افغانستان است ، دلايل زيادي دارد که از وضع امنيتي اش نگران باشد. درسالهاي گذشته وي يک بار ربوده شده و چندين بار تهديد به مرگ شده است. وي مي گويد: " ازدوسال بدينسو من مشکلات زيادي دارم ".

براي نخستن بار پس ازآنکه وي ديدگاه انتقادي اي را ازراديو اش به نشرسپرد، يک کارمند دستگاه دولت هنگامي که وي درموتري قرارداشت، به قصد کشتنش تفنگ خود را به سوي وي نشانه گرفت. جهش دراين مورد مي گويد: " خوشبختانه ما دريک چهارراهي مزدحم تصادفي داشتيم و من بدون آنکه مورد شليک قراربگيرم ، جان به سلامت بردم ". وي مي افزايد : باردوم که يک گزارش انتقادي را درمورد والي انتشاردادم، قوماندان پليس وي مرا به مرگ تهديد کرد. وي بدين ترتيب وظيفه اش را درفرستنده تلويزيوني دولتي بلخ ازدست داد.به دنبال آن ، همينکه وي ازيک فرستنده شخصي درمورد دسايس يک شرکت محلي گزارشي پخش نمود، مجدداً تهديد به مرگ شد. يک شرکت بازسازي درپلخمري که درراس آن مجارها قرارداشتند، تقاضاي کمک وي را ناديده گرفتند.

جهش مي گويد: " دراين ميان با هرمقاله اي که انتشار مي دادم ، نگران آن بودم که چه اتفاق خواهد افتاد؟". بسياري ازنمايندگان جامعه مدني درشمال افغانستان به حيث گزارشگرکارمي کنند. آنها مورد تعذيب ، تهديد ودربدترين صورت کشتارقرارمي گيرند. درحاليکه سربازان خارجي با چقدرموانع درجنوب کشور مواجه اند؛ نيروهاي حاکم و طالبان درشمال افغانستان يک جو را به وجود آورده اند که بيشتر به قندهارسه سال پيش شباهت دارد- يعني پيش ازآن که کنترول دولت براين ولايت ازدست برود.

نادرنادري، سخنگوي کمسيون مستقل حقوق بشر درکابل دراين مورد مي گويد: " براي خبرنگاران اوضاع درشمال افغانستان به طورقابل ملاحظه اي خراب شده است. بيشترفشاربرآنها ازجانب مقامات رسمي وارد مي گردد. غالباً واليان ژورناليستان را خوش ندارند، زيرا اينها مانع پنهان کردن فعاليتهاي غيرقانوني ايشان مي گردند". مثال برجسته آن پرويز کامبخش يک دانشجو مي باشد که اکنون درکابل زنداني است. يک محکمه درمزارشريف با ادعاي اينکه وي يک مقاله انترنتي را که درآن نگاه انتقادي اي به نقش زنان ازنگاه اسلام انداخته شده است، برروي کاغذ آورده است .

خبرنگاران نخستين آماج حمله اند

درشبرغان گروه "جنبش " که منسوب به عبدالرشید دوستم می باشد، موجب تعذیب فعالان جامعه مدنی می گردد
درشبرغان گروه "جنبش " که منسوب به عبدالرشید دوستم می باشد، موجب تعذیب فعالان جامعه مدنی می گرددعکس: AP

يعقوب ابراهيمي برادر پرويزکامبخش که براي موسسه " گزارشگري جنگ وصلح " کارمي کند، مي گويد: " من مي دانم کدام جنگسالارعامل اقامه دعوا عليه وي مي باشد، لاکن گفتنش بسيارخطرناک است". ابراهيمي مطمئن است که برادرش صرف براي آن مورد بازجويي مقامات قضايي قرارگرفته است که وي (ابراهيمي) غالباً درمورد دسايس حکومت محلي گزارشهايي داشته است، اما ازاينکه وي با خارج تماس داشته است ، بوي غرض نمي گرفته اند وبرادرش را بعوض تحت مجازات قرارمي دهند.

نادر نادري دراين مورد مي گويد:" سياست ديني ازجانب آن مقامات فاسدي به کار گرفته مي شود که مي خواهند ذهنيت عامه را ازثروت غيرقانوني اي که به دست آورده اند منحرف سازند وخود را مسلمانان خالصي نشان بدهند... قضيه کامبخش يک نمونه روشن آن مي باشد"

شکايتها به ويژه درمزارشريف مقرفرماندهي نيروهاي آلماني که ازجانب آيساف مسئووليت منطقه را بردوش دارد، بيشتراست.فريد احمد حکيمي نويسنده و سردبير جريده " آتش" درمزارشريف مي گويد:" همه چيزهايي که منافع حاکمان را به خطر مي اندازد، منجر به تهديد خبرنگاران مي شوند". اين تهديدها بيشتر ازجانب جمعيت اسلامي ، حزب حاکمه اي که محمد عطا والي بلخ بدان منسوب و يا سازمان "جنبش" منسوب به عبدالرشيد دوستم که برولايت همسايه شبرغان حکومت مي راند، صورت مي گيرند.

اين کارها کمتربه خاطر اختلافات سياسي مي باشند. حکيمي مي گويد:" درسالهاي اخير درمزار 162 خانه به صورت غيرقانوني درملکيت حکومت آمده است، اما کسي جرئت نمي تواند درمورد آنها گزارش بدهد. والي عطا يک کنفرانس مطبوعاتي را هنگامي برهم زد، که من سوال کردم ، آيا اين واقعيت دارد که 20% همه سفارشات دولتي درجيب خودش مي رود." خبرنگاران اکثراً نخستين قربانيان مي باشند. اما درواقعيت هرکسي که عليه قدرت جنگسالاران مناقشه نمايد، مورد تهديد قرارمي گيرد. بنابر گزارش حکيمي ، داکترنصرالدين همدرد هفت ماه پيش براي آن به قتل رسانده شد که دريک منطقه زميني را که متعلق به وي بود، عطا مي خواست درتملکش درآورد. " پس ازآن عطا گفته است: من مي دانم کي همدرد را کشته است. آنها مي خواهند يک جو ترس را به وجود بياورند که هيچ کس جرئت نتواند مرزهاي تعيين شده را عبوربکند ".

مردم احساس مي کنند ، ارتش فدرال آلمان که با 1800 سربازش درمزارشريف حضور دارد وتحت سرپرستي اش تيمهاي بازسازي منطقوي فعاليت مي کنند ، آنها را تنها گذاشته است. سروش کاظمي همآهنگ کننده شبکه جامعه مدني وحقوق بشر که متشکل از 25 سازمان غيردولتي مي باشد، به طورکنايه آميزي مي گويد:" ما نمي دانيم که آيا آلمانيها به ما کمک خواهند نمود، ما اطلاعي نداريم که آيا آنها به چنين کاري مي پردازند. پيش ازآنکه ما را به اردوگاه آيساف بفرستند، بايد ما را دست کم ازنگاه ايدز ، توبرکلوز وگريپ آزمايش بکنند".بنابه اظهاربرادرش، پرويزکامبخش هم پيش ازآنکه بازداشت شود؛ چندين بار بدون آنکه نتيجه اي بگيرد درمزارشريف ازتيم بازسازي ولايتي و دفترماموريت ملل متحد براي افغانستان ( يونيما) تقاضاي کمک نموده بود. ببرک قيوم ، سردبيرروزنامه جهان نودرمزارشريف سوال مي کند:" نيروهاي بين المللي که که ازيک حکومت متشکل ازجنايتکاران حمايت مي کند، چرا مي بايست ازما حفاظت بکند... آيساف ازپامال کنندگان بزرگ حقوق بشرحمايت مي کند، اما آناني که درجامعه مدني فعاليت مي کنند، تنها گذاشته مي شوند".

سروکلهء طالبان باز هم درسه ولسوالی قندوز پیدا شده است
سروکلهء طالبان باز هم درسه ولسوالی قندوز پیدا شده استعکس: AP

درمورد موضوع مورد بحث کپتان ، الکساندر فون هايمان، سخنگوي قطعات آيساف چنين واکنش نشان داد: "حقوق بشر وظيفه ما نيست". اما نظر بخش مطبوعاتي ارتش فدرال آلمان ازقرارمعلوم طورديگري است. درويب سايت سربازان ارتش فدرال آمده است که " آيساف بايد بنابه سفارش ملل متحد حکومت افغانستان را درمدافعه از حقوق بشر و همچنان مدافعه و تامين امنيت داخلي حمايت بکند".

به جاي اين، سياست عدم مداخله آن جانبداري اوليه ازنيروهاي آلماني را که درشمال افغانستان وجود داشت، سرد ساخته است. اين امرهمچنان خلاي قدرتي را به وجود آورده است که درآن طالبان بدون مزاحمت تاثيرگذاشته مي توانند. به ويژه در منطقه گردونواح قندز که آلمان يک تيم بازساي 400 نفري را مستقرساخته است، ازيک سال بدينسو مليشه هاي تند رو طالب يک سياست مخرب را دردست اجرا گرفته است که آغاز شورشها درجنوب کشور را به ياد مي آورد.

يما شيرزي ، گزارشگر دويچه وله – صداي آلمان – درقندوز مي گويد:" طالبان درسه ولسوالي عين ستراتژي اي را که درجنوب دارند، به کارمي گيرند. آنها معلمان ، داکتران وفعالان جامعه مدني را مي کشند". دوهفته پيش وي درولسوالي دشت ارچي يک پيام تلفوني گرفت ودرآن مردي مدعي شد که " در دروازه من يک کاغذ نصب شده است وبرآن نوشته شده است که اگرفردا دخترت به مکتب برود ، کشته مي شود".تنها درماه جون دراين منطقه سه قتل صورت گرفته است. دردشت ارچي يک مرد هنگامي که به خانه اش مي رفته است، کشته شده است. وي متهم گرديده است که مخالف طالبان بوده است. درگرد ونواح قندوز يک معلم کشته شده است ودرچهاردره يک زارع برنج درکشتزارش اعدام شده است. گته اند که وي براي خارجيان جاسوسي مي کرده است. شيرزي مي گويد:" همينکه آدم ازشهرقندوز بيرون مي رود، ديگرامنيتي وجود ندارد".

ما ترا اعدام مي کنيم

نادرنادري ازکميسيون مستقل حقوق بشر تاييد مي کند که " طالبان درقندوز حتماًازنگاه تعداد زياد نشده اند، بلکه ازنظرروانشناسي تاثيرگذاشته اند".ناديه خدا يار ، موسس راديوي زنان به نام زهره مي گويد:" دوسال پيش ما گزارشهاي زياد ازمناطق بيرون ازمرکز قندوزبه دست مي آرديم ، اما امروز به ويژه درولسواليهاي چاردره ، امام صاحب ودشت ارچي اين کار خطرناک است".اين راديو اکنون مردان را به کارگماشته است تا ازآن مناطق گزارش تهيه بکنند. ناديه خدا يارمي گويد:" من تهديد نامه هايي به دست آورد م که يا کارت را ترک کن يا اعدامت مي کنيم . يک بارديگر شوهرم درباغ افرادي را ديد که خانهء ما را زيرنظردارند. پس ازآن ما ازآنجا نقل مکان کرديم".

کشته شدن سه خبرنگار تنها درسال گذشته، به خودي خود

زنان شجاع را تهديد مي کند. ناديه خدايار اعتراف مي کند که

" همينکه ذکيه ذکي درپروان کشته شد، من براي سه ماه به دفتر نرفتم .

درست اين همکارانش بودند که وي را قناعت دادند تا به

کارش ادامه بدهد. نادرنادري ضمن انتقاد ازاين وضع مي گويد: "

سربازان خارجي با حمايت از زنان وخبرنگاران مي توانند نقش بزرگي

ايفا بکنند".نادري مي افزايد" هرکسي که با چنين وضعي مواجه مي شود

بايد يک مرجع قابل اعتماد براي دفاع ازخود داشته باشد". درولايت

ارزگان سربازان هالندي به زني کمکي کردند که طالبان مجبورش مي

ساختند تا يکي ازپسرانش را براي حملات انتحاري دراختيارآنها قرار

بدهد. دراينجا تنها زندگي قربانيان مطرح نيست، بلکه قابل

اعتماد بودن جامعه جهاني و پيروزي يا شکست درهندوکش نيز مطرح

ميباشد.