1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله
تروریسم

زندگی بعد از گوانتانامو: دو رفیقی که حالا دشمن هم شده اند

۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

دو رفیق افغان از قضا یکجا در گوانتانامو زندانی شده بودند، اما بعد از رهایی راه‌های جداگانه‌ای در پیش گرفتند. یکی از آن‌ها تبدیل به جنگجوی داعش شد و دیگری به حکومت تحت حمایت امریکا برای مبارزه علیه این گروه پیوسته است.

https://p.dw.com/p/2YInp
Afghanistan - Haji Ghalib, ehemaliger Guantanamo Häftling in Bati Kot
عکس: Getty Images/AFP/N. Shirzada

حاجی غالب و عبدالرحیم مسلم‌دوست که رفاقت آن ها  به تمایل هر دو به شعر و شاعری برمی‌گردد، بعد از حملات یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ بر برج‌های دوگانه تجارت جهانی در نیویارک، بازداشت شده و به زندان گوانتانامو در کیوبا برده شدند.

حاجی غالب که تقریباَ ۴۹ سال سن دارد و چین‌های عمیقی صورت‌اش را فرا گرفته است، می‌گوید: «گوانتانامو بدترین جا در روی زمین است.»

این بازداشتی پیشین گوانتانامو توضیح می‌دهد: «بعضی سوال‌ها را هر روز از خود می‌پرسم: چرا من بازداشت شدم؟ چرا پنج سال زندگی‌ام را تباه کردند؟ چرا اصلاَ عدالت و غرامتی وجود ندارد؟»

حاجی غالب بعد از کسب شهرت به عنوان فرمانده ترس انگیط علیه نیروهای شوروی و طالبان، در سال ۲۰۰۳ در صفوف پولیس افغانستان خدمت می‌کرد که به صورت غیرمنتظره به داشتن ارتباط با شورشیان متهم شد.

مقام‌ها او را از منصب‌اش برکنار کرده، یونیفورم‌اش را در ملاء عام از تن‌اش بیرون کردند و او را به گوانتانامو فرستادند. اردوی ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسید که غالب «به عنوان عضو القاعده یا طالبان ارزیابی نشده است.»

غالب بعد از آزادی از گوانتانامو تصمیم گرفت از خشم و عصبانیت خود نه علیه امریکایی‌ها‌، بلکه در مبارزه با «دشمن واقعی افغانستان» یا طالبان و اخیراَ گروه «دولت اسلامی» یا داعش استفاده کند.

یکی از کسانی که او علیه آن‌ها مبارزه می‌کند، رفیق‌اش مسلم دوست است، کسی که مقام‌های افغان و غربی او را فرمانده ارشد داعش در شرق افغانستان عنوان می‌کنند. مسلم دوست دو سال پیشتر از غالب از گوانتانامو آزاد شده بود.

Afghanistan - Haji Ghalib, ehemaliger Guantanamo Häftling in Bati Kot
حاجی غالب: مسلم دوست را در جبهه ببینم، زنده نمی‌گذارم. عکس: Getty Images/AFP/N. Shirzada

مسلم‌دوست در کنار خالد شیخ محمد، فرد متهم به طراحی حمله یازدهم سپتمبر، در جریان حبس‌اش در زندان گوانتانامو به دیگر بازداشتی‌ها راجع به جهاد موعظه می‌کرد.

غالب آن روزها را به یاد آورده می‌گوید: «وقتی او موعظه می‌کرد، بازداشتی‌ها اشک می‌ریختند. آن‌ها از صدای بلند و جذاب او تکان می‌خوردند.»

مسلم‌دوست به دلیل نداشتن کاغذ در گوانتانامو شعرهای خود را بر روی پیاله می‌نوشته است. یک شعر او در کتاب «شعرهای گوانتانامو»، نوشته پروفیسور امریکایی مارک فالکوف نیز گنجانیده شده است.

کاکو، فرد ۳۵ ساله که همراه با کاکایش حاجی غالب در گوانتانامو زندانی شده بود و بعداَ مشخص شد که یک دهقان بوده است‌‌، می‌گوید: «گوانتانامو کشتزار تروریسم است. این زندان به متعصب‌هایی مانند مسلم‌دوست مشروعیت داده است.»

نزدیک به یک چهارم مجموع زندانی‌های گوانتانامو افغان بودند که بعداَ ثابت شد اکثر آن‌ها افراد غیرجنگی بوده اند که به صورت اشتباهی یا در اثر دشمنی‌های محلی و شخصی بازداشت شده بودند.

در گزارشی که اخیراَ توسط شبکه تحلیلگران افغان با عنوان «کافکا در کیوبا» نشر شد، آمده است: «زندانی کردن خودسرانه یک عامل قوی در کشاندن برخی افغان‌ها به شورشگری بود و در جرقه زدن جدید این منازعه تلخ و طولانی کمک کرده است.»

بارک اوباما، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده امریکا هرچند موفق به عملی کردن وعده‌اش مبنی بر مسدود کردن زندان گوانتانامو نشد، اما تا آخرین روزهای ریاست جمهوری‌اش به آزادی شماری از زندانیان و انتقال آن‌ها به دیگر کشورها ادامه داد. اما رسانه‌های امریکایی گزارش داده اند که رئیس جمهور ترامپ انتقال این زندانیان را متوقف می‌کند و افراد دیگری را به آن‌جا انتقال خواهد داد.

غالب می‌گوید: «امریکا شاید گوانتانامو را ضروری بداند، اما باید میان افراطی و وطن‌دوست فرق قایل شود.»

غالب که یک متحد وفادار ایالات متحده امریکا نگرسته می‌شود، ولسوال بتی کوت ولایت ننگرهار است. این وفاداری به امریکا قسماَ به دلیل یک تراژدی شخصی تقویت یافته است. طالبان در سال ۲۰۱۳ برادر او را در جریان محافظت از یک پروژه شاهراه در ننگرهار کشتند.

یک هفته بعدش، زمانی که خانواده غالب برای سوگواری برادر او در قبرستان جمع شده بودند، مواد انفجاری جاسازی شده توسط طالبان در آنجا انفجار کرد که منجر به قتل ۱۸ تن به شمول دو زن و نواسه‌‌های غالب شد.

در جریانی که غالب در داخل پایگاه با خبرنگار فرانس پرس صحبت می‌کرد، فرزند کلان‌اش یک خبر جدی را به او رساند: یکی از وابستان غالب که چند لحظه پیش برایش چای ریخته بود، در یک درگیری با طالبان کشته شده است.

غالب به غصه فرو می‌رود، با هر دو دستان خود از دو طرف صورت خود می‌گیرد. او همین که کمی آرامش خود را باز می‌یابد، می‌گوید: «کسانی مثل مسلم‌دوست علیه خارجی‌ها می‌جنگند اما اغلباَ افغان‌ها را می‌کشند. اگر کدام وقتی او را در جبهه ببینم، هرگز نخواهم گذاشت زنده برود.»

af/rr (AFP)

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه