1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آش نذری و چند و چون مبارزه‌ی زنان

مصاحبه‌گر: ب. امید۱۳۸۶ بهمن ۸, دوشنبه

شفیق: «کمپين يک ميليون امضا، نه حزب سياسی است و نه يک سازمان با خطی واحد. بلکه جنبشی است که هدف اصلی آن، حرکت برای لغو تمامی قوانين تبعيض‌آميز جنسيتی با مراجعه به ميثاق‌های بين المللی است. »

https://p.dw.com/p/Cyku
مبارزه برای احقاق حقوق زنان با پختن آش نذری؟
مبارزه برای احقاق حقوق زنان با پختن آش نذری؟عکس: Maryam Ansary

بحث بر سر پختن آش نذری برای آزادی مریم حسین‌خواه و جلوه جواهری که دو تن از فعالان جنبش زنان در ایران هستند، در داخل و خارج از کشور هم‌چنان ادامه دارد. این دو کنش‌گر که در ماه ژوئن سال ۲۰۰۶ "کمپین یک میلیون امضا" را سازمان داده‌اند، در تجمعی اعتراضی نسبت به قوانین مربوط به زنان در ایران، در اواخر سال ۲۰۰۷ در تهران دستگیر شدند. اتهام آن‌ها، تشویش افکار عمومی اعلام شد. مقامات مسئول برای آزادی این دو تن قرار وثیقه‌ای بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومان صادر کردند. مریم حسین خواه و جلوه جواهری، سرانجام پس از ۴۶ روز بازداشت و اجرای قرار وثیقه، توانستند به آغوش خانواده‌های خود بازگردند.

آش نذری

از آن‌جا که فعالیت‌های قانونی و حقوقی خویشان و وکلای این دو کنش‌گر، در طول بازداشت به نتیجه‌ی مطلوب نرسید، مادر جلوه جواهری مراسمی برای "پختن آش نذری به نیت آزادی او و مريم حسين‌خواه" ترتیب داد که برخی از فعالان غیرمذهبی این کمپین نیز در آن شرکت کردند. همکاری فعالانه‌ی این کنش‌گران در اجرای مراسم "آش نذری"، بحث داغی بین موافقان و مخالفان "توسل به شیوه‌های مذهبی برای آزادی زنان" برانگیخت که دامنه‌ی آن به فعالان برون مرزی احقاق حقوق زنان نیز کشیده شد.

محور اصلی این بحث، چگونگی و چند و چونی "هم‌صدایی سکولارها با مذهبی‌ها" است. موافقان این هم‌بستگی و هم‌صدایی در همه‌ی عرصه‌ها، معتقدند که "حقوق زنان و احقاق آن‌ها متعلق به یک قشر فکری و صنفی نیست، واز آن‌جا که جامعه‌ی ایران سنت‌گرا‌ست، زنان ایرانی هم سنتی‌اند. پس روشنفکران باید به این زن‌های سنتی نزدیک شوند. چون هر دو گروه، نیاز‌های مشترکی دارند."

مخالفان هم‌آوا شدن با قشرهای فعالان مذهبی زنان استدلال می‌کنند که اصلاً "دلیلی وجود ندارد که جنبش سکولار خواست‌های خود را تا حد مطالبات جنبش‌های مذهبی تقلیل دهد. زیرا خواسته‌های زنان سکولار، مطالبات زنان مذهبی را نیز شامل می‌شود، ولی خواست‌های زنان مذهبی، نه تنها در برگیرنده‌ی مطالبات زنان غیرمذهبی نیست، که نفی مطلق آن‌ها هم ‌هست."

"شبکه همبستگی" و آش نذری

از آن‌جا که "شبکه‌ی همبستگی بين المللی با مبارزات زنان ايران" درخارج از کشور هدف خود را "حمایت و همبستگی با جنبش داخل ایران" اعلام کرده است و به‌طور مشخص از کمپین "یک میلیون امضا" پشتیبانی می‌کند، ما با یکی از کنش‌گران این شبکه، شهلا شفیق، در این باره به گفت‌وگو نشسته‌ایم:

دویچه وله: از آنجائی که محور اصلی فعالیت های شما همبستگی با مبارزات زنان ایران با حفظ استقلال نظری است و به ویژه خط‌ کشی با فمینیست های اسلامی، پختن آش نذری برای آزادی مریم حسين خواه و جلوه جواهری را چگونه تعبیر می‌کنید؟

شهلا شفیق: مراسمی که به ابتکار خانم گوهر بيات، مادر جلوه جواهری، فعال کمپين برای آزادی او و مريم حسين‌خواه از زندان برگزار شد، به نظر من ربطی به مباحث مربوط به "فمينيسم اسلامی" ندارد. برخی از فعالان کمپين که در اين مراسم شرکت کرده‌اند، در حرف‌های خود روی همراهی با خواست کميته‌ی مادران تاکيد کرده‌اند و همین‌طور بر اين نکته که چنين مراسمی نمايشگر دامنه‌گيری کمپين در ميان زنان همه‌ی طبقات و گروه‌های اجتماعی است. وقتی گزارش مراسم را خواندم، ذهنم به سال‌های گذشته برگشت و شيفتگی فعالان دانشجوئی و سياسی به هر آنچه رنگ و بوی سنتی و "مردمی" داشت. مخصوصاً وقتی که این آداب و رسوم می‌‌توانستند در جهت مبارزه‌ به‌کار گرفته شوند. اين گونه افکار در نهايت آب به آسياب "اسلام سياسی" ريخت که از مذهب، ايدولوژی و ابزار مبارزه ساخته بود.

آیا "همراه شدن با توده‌ی مردم"، به معنای تنزل دادن سطح فرهنگی یک جنبش تا حد فرهنگی تقدیرگرا ست؟

به نظرم الفاظ و مفاهيمی چون "توده‌ی مردم" و "خلق"، در واقعيت ما‌به‌ازای همگنی ندارند. کدام مردم؟ کدام خلق؟ به محض آن‌که در صدد پاسخگوئی جدی به اين پرسش‌ها بر بیائيم، چند گونگی و چند‌گانگی توده‌ی مردم که به طبقات و گروه‌های اجتماعی و افراد تجزيه می‌شود، پی می‌بريم. در این‌صورت، به گمان من از هر چه "توده گرائی" که با بهترين نيت‌ها به "عوام گرائی" می‌انجامد و آب به آسياب "عوام فريبی" می‌ريزد، بيشتر حذر خواهيم کرد. حکومت تام گرای اسلامی در ايران با سرکوب گسترده و روزمره، در کاربی قدرت‌کردن مردم است و با توسل به هر حيله‌ای می‌کوشد‌، اين فکر را جا بیندازد که هيچ تقديری، جز آنچه حاکمان رقم می‌زنند، وجود ندارد. جنبش‌های زنان ايران‌، از جمله کمپين يک ميليون امضا، با پيش‌برد مبارزه در شرايط سخت، هر روز در کار رقم زدن تقديری ديگرند. اين راهی است پر پيچ وخم که مثل هر جنبش دیگری، نتايجی از پيش تعيين شده ندارد.

شهلا شفیق: "خانم بيات، نذر و نيازی داشته که به گمانم امر خصوصی خود او بوده است"
خانم بيات، مادر جلوه‌، نذر و نيازی داشته که به گمانم امر خصوصی خود او بوده استعکس: privat

اما در آنچه که به شبکه‌ی همبستگی با زنان ايران مربوط می‌شود، ما در حمايت از اهداف برابری‌‌طلبانه و آزادی‌خواهانه‌ی زنان در ايران می‌کوشيم. و طبعاً اين به‌معنای اين‌همانی‌کردن من و هر يک از ما با هر حرکت و فکر مطرح در اين جنبش‌ها نيست. ما فقط می‌کوشيم، صدای آزاديخواهانه و برابری‌طلبانه‌ی زنان ايران را به گوش جهانيان برسانیم و در تعميق اين مبارزه در تمامی جهات شرکت کنیم. کاری که طبعاً با نقد، مغاير نيست. اما با تخطته‌جوئی هم ميانه‌ای ندارد.

برگردیم به پختن آش نذری! انتشار عکس فعالان‌ زن غیرمذهبی‌ای که ملاقه به دست در پای دیگ آش نذری برای آزادی فعالان زن زندانی دست به دامان "ائمه و اطهار" شده‌اند، چه تأثیری بر طرفداران مذهبی و غیر مذهبی کمپین دارد؟

به نظرم فعالان کمپين يک ميليون امضا با تلاش هر روزه‌شان نشان می‌دهند که برای پيش‌برد امر آزادی و برابری زنان، به نيروهای خلاق خود تکيه دارند. با خواندن نوشته‌های جلوه جواهری در باره‌ی زندان و مصا حبه‌های او وهمين طور بسياری ديگر از زنان و مردان فعال در کمپين‌، می‌توانیم اين واقعيت‌ اميد‌بخش را باور کنيم. خانم بيات، مادر جلوه‌، نذر و نيازی داشته که به گمانم امر خصوصی خود او بوده است و طبعا نمی‌تواند به شيوه‌ی مبارزاتی کمپين تعبير شود. بحث‌هائی هم در همين زمينه در ايران به‌راه افتاده و اميدوارم چنين بحث‌هائی به تامل درموضوعاتی که در پرسش پيش به آن اشاره کردم، کمک کند. به‌علاوه کمپين يک ميليون امضا، نه حزب سياسی است و نه يک سازمان با خطی واحد. بلکه جنبشی است که هدف اصلی آن چنان که در بيانيه‌اش تصريح شده، حرکت برای لغو تمامی قوانين تبعيض‌آميز جنسيتی با مراجعه به ميثاق‌های بين المللی است که ايران هنوز در زمره‌ی امضا کنندگان آن قرار دارد. دراين جنبش، زنان و مردانی با افکار و اعتقادات متفاوت، فعاليت دارند و نوشته‌ها و کلام آنان نشان دهنده‌ی اين تفاوت و تنوع است. پس درهمان حال که نقد هر فکر و هر حرکت لازم است و موثر، محدود کردن يک جنبش به يک تصوير، نه درست است ونه بجا.

آیا یک حرکت اجتماعی که می‌خواهد شرایط ناهنجار زنان را تغییر دهد، می‌تواند با فرد یا افرادی همراهی کند که به نذر و نیاز معتقداند، یعنی امری که القا کننده‌ی تن دادن به سرنوشت محتوم است و ضرورتی در تغییر وضع موجود نمی‌بیند؟

همان‌طور که گفتم کمپين، زنان و مردانی با پيشينه و اعتقادات فکری و مذهبی گوناگون را در برمی‌گيرد و در ميان آنان حتما بعضی هم به نذر و نياز عقيده دارند. اگر اندکی با جامعه آشنائی داشته باشيم، می شود حال خانم بيات را که برای آزادی فرزندش به نذر رو ‌آورده، فهميد. اما مشکل چنين تصاوير و تبليغاتی در همين اختلاط اين احوال با مبارزه‌ی عمومی است که باعث ارائه‌‌ی تصويری مغشوش می‌شود و چنين به ذهن متبادر می‌کند که گويا نذر و نياز در مبارزه‌ی اجتماعی کارکرد دارد. کافی است به اين نکته فکر کنيم که اين ديدگاه، سال‌هاست در ايران تبليغ و ترويج می‌شود و طبعاً به اشکال متفاوت در ذ‌هن‌ها نشسته است. فعالان جنبش زنان هم، خواه ناخواه در حرکت هر روزه‌ی خود با اين فکرها درگيرند. اگر درباره‌ی این تجربه‌ها فکر شود، بدون شک در تعميق حرکت، موثر خواهد بود.

شهلا شفیق، پژوهشگر و نويسنده‌ای است که در سال ۱۹۸۲ به اجبار ايران را ترک گفته و از آن زمان در فرانسه زندگی می‌کند. تاکنون چهار کتاب به زبان فرانسه و سه کتاب به زبان فارسی از او به چاپ رسیده است. از جمله داستان‌های "جاده و مه" و "سوگ" و تحقیقات "زنان و اسلام سياسی" و "توتاليتاريسم اسلامی : پندار يا واقعيت؟" شفیق یکی از اولین امضا کنندگان فراخوان تشکیل "شبکه‌ی همبستگی بين المللی با مبارزات زنان ايران" است.