1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آفريقاى جنوبى و معضل تجاوز به زنان

۱۳۸۳ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

“در آفريقاى جنوبى در هر ۲۶ دقيقه به يك زن تجاوز مى شود. پنجشنبه پيش به من تجاوز كردند.” اين جمله ى اول مقاله اى ست كه شارلن اسميت، خبرنگار هفته نامه Mail & Guardian در تاريخ نهم آوريل سال ۱۹۹۹ در آفريقاى جنوبى به چاپ رساند. در اين مقاله، با توجه به آمار موجود پليس اين كشور آمده است كه بالاترين شمار تجاوز جنسى در جهان، در آفريقاى جنوبى رخ مى دهد.

https://p.dw.com/p/A7XA
عکس: UNICEF/Giacomo Pirozzi

با انتشار اين مقاله، جنجالى در اين كشور بوجود آمد كه تا امروز ادامه دارد. در سال ۱۹۹۹ اين زن خبرنگار، به مقام زن سال آفريقاى جنوبى برگزيده شد. شارلن اسميت، زنى سفيد پوست است، در اين كشور به دنيا آمده، بزرگ شده، در خوانده، فعاليت كرده و خود مى گويد كه خبرنگارى سياسى ست. او در ژوهانسبورگ زندگى مى كند و در مورد خانواده اش مى گويد:
“من در خانواده اى سفيد پوست و نژادگرا به دنيا آمدم.”

شارلن در مقاله اش به گذشته هاى دور مى رود و روز شانزدهم ژوئن سال ۱۹۷۶ را به ياد مى آورد. زمانى كه در آفريقاى جنوبى هنوز رژيم نژادپرست حاكم بود. در اين روز در شهر سووتو، بيش از ۲۰ هزار دانش آموز و دانشجو به تظاهراتى عليه ضد رژيم نژادپرست دست زدند. پليس سفيدپوست كشور آگاهانه به تيراندازى عليه تظاهركنندگان اقدام كرد. در جريان تيراندازى كودكان و جوانان بسيارى به قتل رسيدند. در آن زمان شارلن اسميتِ هفده ساله ، به عنوان خبرنگارى جوان در روزنامه the Star كه در ژوهانسبورگ به چاپ مى رسيد، فعاليت مى كرد.

وقتى خبر تيراندازى پليس و پيوستن جوانان به تظاهرات به دفتر مجله رسيد، مسئولان روزنامه، خبرنگاران جوانى را براى تهيه گزارش به محل تظاهرات فرستادند. شارلن هم در ميان اين خبرنگاران بود. او را به منطقه ى آلكساندرا فرستادند. او خود در اين مورد مى گويد:
“اون روز رو خيلى خوب به ياد دارم.من و يك عكاس ديگه، همراه چند خودروى پليس ، آمبولانس و اتوموبيل هاى نعش كش مى رفتيم. وقتى رسيديم، ديدم كه خانه ها و مدارس منطقه ميون شعله هاى آتيش گم شده اند. مامورا، اجساد تيكه تيكه شده انسان ها رو از توى خيابون جمع مى كردند و مثل سيب زمينى توى كاميون ها پرت مى كردند. اين صحنه اونقدر چندش آور و شنيع بود كه مو به تن آدم سيخ مى شد. اين صحنه هيچ وقت از يادم نمى ره. همونجا فهميدم كه چقدر بى عدالتى توى جامعه ريشه دَونده.”

شارلن اسميت جوان ترين خبرنگارى بود كه در اين تظاهرات شركت داشت و در آن مورد گزارش تهيه كرد. او هنوز هر زمان از اين تظاهرات ياد مى كند، برافروخته مى شود.
در اين مقاله، شارلن ريز اندام، بعد از بيان جزئيات اين تظاهرات، به چند سال بعد، يعنى سال ۱۹۹۴ ميلادى مى رسد. به اولين انتخابات آزادِ روز بيست و هفتم آوريل سال ۱۹۹۴. او هم در اين انتخابات شركت داشت. در آن زمان او ديگر زنى ۳۵ ساله بود و گزارشگر يك فرستنده راديويى در شهر كوچك كواتسولو، شهرى كه يكى از مراكز مهم ناآرامى هاى نژادگرايانه بود. قرار بود شارلن از اين انتخابات گزارشى براى راديو تهيه كند. او در مورد اين روز مى گويد:
“جمعيت عظيمى براى راى دادن اومده بودند. ميونشون تعداد زنا و مرداى پير خيلى زياد بودند. سن بعضى هاشون بيشتر از ۹۰ سال بود. بعضى ها اصلا نمى دونستن چند سالشونه. كنار خيابون نشسته بودند و انتظار مى كشيدند تا مراكز راى گيرى باز بشند. بعضى ها مسيرى طولانى رو با پاى پياده اومده بودند. از اونا پرسيدم: “از كجا اومديد؟” اونا هم با دست اشاره به كوه ها كردند و گفتند: “از اونجا. از پشت اون كوه هاى قرمز.” اونا فقط به خاطر راى دادن، دو روز، با پاى پياده اومده بودند. اين علاقه ى به راى دادن تاثير عجيبى در من گذاشت. مثل اين بود كه اونا تمام عمرشون رو صبر كرده بودند تا سرانجام بتونن در اون روز راى بدن. هر كسى مى تونست ببينه كه راى دادن چه اهميتى براى اونا داره.”

شارلن سپس به روز دوم آوريل سال ۱۹۹۹ مى رسد. روزى كه در اتاق خوابش به او تجاوز شد. به خانه اش حمله كردند، دست و پايش را بستند و به او تجاوز كردند. شارلن اسميت نمى تواند اين روز را از ياد ببرد. اين دومين حادثه عميق زندگى اوست كه هرگز از يادش نمى رود و تاثيرى عميق در او بر جاى گذارده. او خود در اين مورد مى گويد:
“اون شبى كه به من تجاوز شد، اگرچه پيش پليس رفتم، اما اطلاعى در مورد تجاوز به اونا ندادم. فقط ازشون خواستم ترتيبى بدن كه من هر چه زودتر معاينه بشم و دكترا به من دواى پيشگيرى عليه بيمارى ايدز بدن. همه ى فكرم اين بود كه ايدز نگيرم. ماموراى پليس اصلا نمى دونستن چه اتفاقى افتاده. باهاشون به بيمارستان رفتم ولى دكتراى بيمارستان حاضر نشدن به من دارو بدن، آخه من هم مثل خيلى كساى ديگه بيمه درمانى نداشتم. اونقدر ناراحت بودم كه يقه يه دكتر رو گرفتم و بهش پرخاش كردم و اون بعد از داد و بيداد فراوون، سرانجام حاضر شد اين دوا رو در اختيار من بذاره.”

شارلن اسميت دوا را به دو دليل دريافت كرد. اول اين كه پول بسيارى بابت آن پرداخت و دوم به اين خاطر كه خبرنگار مشهورى بود. همين كه از بيمارستان به خانه برگشت، پشت كامپيوترش نشست و شروع كرد به نوشتن. مى خواست تمامى تجربه خود را به اطلاع همه مردم كشورش برساند. تجربه تجاوز به خود را، تجربه اين كه در كشورش، كه در آن بيشترين شمار مبتلايان به بيمارى ايدز وجود دارد، هنوز هيچ دارويى براى پيشگيرى از اين بيمارى وجود ندارد و مبتلايان بايد يا بميرند يا مبلغى بسيار گزاف براى خريد دارو بپردازند. مى خواست با مردم درد دل كند و از حق پايمال شده زنانى بگويد كه مورد تجاوز واقع شده اند. روزهاى متوالى مى نوشت. در هنگام نوشتن حالش به هم مى خورد، استفراغ مى كرد، از بلايى كه به سرش آمده بود، به شدت مى گريست و باز مى نوشت. خواب از او گريزان شده بود. ديگر نمى توانست بخوابد. قرص هاى قوى مسكن مى خورد تا بتواند كمى بخوابد.

شارلن اسميت در مورد آنچه مى نوشت تحقيق مى كرد. هر چه مطلب در اين مورد نوشته شده بود مى خواند، يادداشت برمى داشت. آمار تجاوز به زنان را در آفريقاى جنوبى به دست آورد و به بررسى آنها پرداخت. دريافت كه در كشورش، سالانه به ۵۲ هزار زن تجاوز مى شود. مطلع شد كه از هر ۳۶ زن ، كه مورد تجاوز قرار مى گيرند، فقط يكى حاضر مى شود در اين مورد با پليس صحبت كند. بعد محاسبه كرد كه شمار واقعى اين زنان در سال به يك ميليون نفر مى رسند.

مقاله ى او در تاريخ نهم آوريل سال ۱۹۹۹ ميلادي، يعنى هفت روز پس از تجاوز، در مجله Mail & Guardian به چاپ رسيد. اين حادثه دردناك، زندگى جديدى برايش به ارمغان آورد. او خود در اين مورد مى گويد:
“من قبلا در مقاله هام به مردم دروغ مى گفتم. اونقدر به دمكراسى تازه نهادينه شده در كشور علاقمند بودم كه فقط نكات مثبتش رو مى ديدم و مطالبى كه در روزنامه ها مى نوشتم همه پر بود از تعريف در مورد نكات مثبت و انسانى اى كه در قانون اساسى كشور وجود داشت. نكاتى مثل برچيده شدن نژادگرايى و برابرى انسان ها. اما من فراموش كرده بودم از مردم بپرسم كه آيا اونا پس از تصويب اين قانون، وضع زندگى شون بهتر شده يا نه. فراموش كرده بودم از مردم بپرسم كه آيا اونا در شرايط جديد به دوا و دكتر دسترسى دارند يا نه.”

شارلن اسميت با فعاليت هاى بعدى اش حركتى جديد در آفريقاى جنوبى بوجود آورد. موضوع تجاوز به زنان در اين كشور مورد نظر مقامات قضايى كشور در آمد و در حال حاضر ۲۲ دادگاه اين كشور به امورى از اين دست مى پردازند و در اين زمينه تخصص يافته اند. ماموران متخصص اين دادگاه ها با آموزش پليس، وكلاى دادگسترى، قضات دادگاه ها و پزشكان، به كمك اين زنان مى شتابند.