1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آلمان و استرس در محيط كار

عباس كوشك جلالى۱۳۸۵ اردیبهشت ۲۹, جمعه

در آلمان نيز مانند بسيارى ديگر از كشورهاى جهان، ترس ِ از دست دادن شغل سبب گشته تا بسيارى از شهروندان در محيط كارى خود همكاران‌شان را با انواع شيوه‌هاى غيرانسانى مورد انتقاد قرار دهند، از آنها پيش رئيس و ديگر كاركنان بدگويى كنند، به آنها افترا بزنند، در جمع با آنها كلمه‌اى صحبت نكنند، براى‌شان پرونده‌سازى كنند و حتى به طور فيزيكى آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند. در غرب اين حملات روحى و جسمى را ”موبينگ” مى‌ن

https://p.dw.com/p/A7VT
در آلمان هم بدگويى‌هاى محرمانه در محل كار به شدت رواج دارد.
در آلمان هم بدگويى‌هاى محرمانه در محل كار به شدت رواج دارد.عکس: Illuscope

�مند.

در آلمان نيز مانند بسيارى ديگر از كشورهاى جهان، ترس ِ از دست دادن شغل سبب گشته تا بسيارى از شهروندان در محيط كارى خود همكاران‌شان را با انواع شيوه‌هاى غيرانسانى مورد انتقاد قرار دهند، از آنها پيش رئيس و ديگر كاركنان بدگويى كنند، به آنها افترا بزنند، در جمع با آنها كلمه‌ای صحبت نكنند، براى‌شان پرونده‌سازى كنند و حتى به طور فيزيكى آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند. در غرب اين حملات روحى و جسمى را "موبينگ" مى‌نامند.

در آلمان شمار افرادى كه در محيط كار قربانى موبينگ مى‌شوند و در اثر آن تعادل روحى خود را از دست مى‌دهند ، به توانايى‌هاى خود شك مى‌كنند، به افسردگى دچار مى‌شوند، بيمار مى‌گردند و كارشان به بيمارستان كشيده مى‌شود و حتا دست به خودكشى مى‌زنند، دائما افزايش مى‌يابد.

دادگاه عالى كار در آلمان، كه بالاترين مرجع تصميم‌گيرى در مورد مسائل كارى كشور است، "موبينگ" را چنين تعريف مى‌كند: "اقدامات سيستماتيك و برنامه ريزى شده به خاطر دشمنى با يكى از همكاران و براى بدجلوه دادن و تيره كردن رابطه با او، از طرف همكاران و يا مديريت يك موسسه‌ى كاری." تحقيقات انجام شده در آلمان دليل موبينگ را بيشتر حسادت از پيشرفت يكى از همكاران مى‌دانند و دشمنى با او به هر دليلي.

يكى از انواع بسيار كثيف موبينگ اقداماتى ست كه از طرف هيئت مديره موسسه اجرا مى‌شود و در زبان انگليسى به آن „Bossing“ مى‌گويند. در Bossing اذيت و آزار از طرف مديريت و شخص رئيس و همدستانش اعمال مى‌گردد، از طرف كسى كه در واقع بايد براى ايجاد جوى دوستانه در شركت بكوشد.

آمارها نشانگر آنند كه ۳۸ درصد قربانيان موبينگ در اين گروه جاى دارند. مديريت و شخص رئيس با انواع حيله‌ها سعى مى‌كنند تا كارگر و كارمندى را كه مورد غضب واقع شده، به نهايت استيصال بكشانند، تا او حاضر به استعفا شود و برود. در اين شرايط بر طبق قانون كار، كارفرما به خاطر به پايان قرارداد ِ شغلى، متحمل پرداخت مبلغى بابت هزينه‌ى اخراج ِ به او نخواهد شد.

پترا نمونه‌ای‌ست از يك زن روشنفكر جوان كه گرفتار موبينگ شده. او در دفتر يك نشريه كار مى‌كرد. در مورد شرايط كارش مى‌گويد: ”همه چيز از يك بحث شديد در جلسه‌ى هيئت تحريريه آغاز شد. بعد از پايان جلسه فكر كردم كه هيئت تحريريه با ديدگاه من موافقت كرده‌اند، اما بعد ديدم كه رئيس بخش، كه همكاريم با او در گذشته بسيار دوستانه بود، دائما به من انتقاد مى‌كند و هدفش اين است كه مرا به هر وسيله‌ای كه شده، از موسسه بيرون كند. او خوب مى‌دانست كه با بيرون كردن من، راه براى پيشرفت خودش باز خواهد شد.”

پترا ، اين زن ژورناليست جوان ، كه با تمام وجود در دفتر نشريه كار مى‌كرد، مقاله مى‌نوشت و نوشته‌هايش مورد توجه قرار مى‌گرفتند و درآمد خوبى هم از اين راه عايدش مى‌گشت، در ابتدا نمى‌توانست اين رفتار دشمنانه‌ى رئيس‌اش را بفهمد.

از همان روز ِ بحث در هيئت تحريريه، مقالات او ديگر به چاپ نرسيدند، به او گفتند كه اين مقالات كيفيت لازم را براى چاپ ندارند. گفتند كه تحقيق لازم براى نوشتن مقاله انجام نشده و به همين جهت به كيفيت مطلب لطمه زده است. گفتند كه مقالات جديدش بى‌كشش و خسته كننده‌اند و حرفى براى گفتن ندارند. پترا كه در ابتدا نمى‌دانست هدف رئيس‌اش چيست، سعى مى‌كرد تا با تصحيح مطالب و بالاتر بردن كيفيت نوشته‌هايش توجه رئيس را بار ديگر به خود جلب كند. اما همه‌ى تلاش‌هاى او بى‌نتيجه بود: ”مدتى گذشت تا متوجه هدف پليد رئيسم شدم. مدت‌ها كوشيدم كه با نوشته‌هايم با ديدى انتقادى برخورد كنم. در خلوت با خودم صحبت مى‌كردم و به خودم مى‌گفتم: كجاى كارت اشتباه بوده. بعد از خودم مى‌پرسيدم: تو چيكار كردى كه اونا با تو لج افتادن؟ يكى دو ماهى همين وضع حاكم بود تا متوجه شدم كه هدف آنها به طور آگاهانه فقط ناراحتى منه.”

پترا بيش از يك سال با موبينگ دست به گريبان بود و به تدريج از نظر جسمى و روحى بيمار مى‌گشت. اما او مقابله كرد، وكيل گرفت و عليه كارفرما شكايت كرد. سرانجام موفق شد كه شغلش را واگذار كند، اما مخارج اخراجش را از كارفرما بگيرد.

معمولا يك سوم وقت روزانه انسان‌ها ، يعنى هشت ساعت، در محل كارشان مى‌گذرد. اگر اين زمان با استرس همراه باشد، جو دوستانه در محيط كار به شدت آسيب مى‌بيند، توليد كاهش مى‌يابد و دوا و درمان‌هاى ناشى از موبينگ سبب مى‌شود كه كارمندان و كارگران به جاى كار و توليد، در مطب پزشكان حاضر شوند و به مداواى خود بپردازند.

گزارشى دولتى كه چند ماه پيش در آلمان در مورد موبينگ منتشر شد نشانگر خسارات شديد اين پديده منفى است. بر مبناى اين گزارش خرج مداواى روحى و جسمى افرادى كه در محل كار خود مورد اذيت و آزار قرار مى‌گيرند حدود ۱۱ ميليارد يورو بوده و كمبود توليد در اثر غيبت همكاران در محل كار به همين علت به ۱۳،۵ ميليارد يورو بالغ مى‌شود. بر مبناى اين گزارش همه روزه حدود يك ميليون نفر شهروند آلمانى در محل كارشان با پديده‌ای به نام موبينگ درگيرند.

اكنون مدت‌هاست كه ديگر روانشناسان، شركت‌هاى بيمه‌ى درماني، كليساها و مراكز مشورت براى شهروندان، همه روزه با پديده‌ى نگران كننده‌ى موبينگ روبرويند. آنها سعى مى‌كنند تا به طريقى افراد درگير را يارى رسانند و راهكارى براى شان بيابند كه مناسب وضعيت آنها باشد.

حدود پنج ميليون نفر بيكار در آلمان وجود دارد. آمارها نشانگر آنند كه چهار پنجم كسانى كه در اين كشور شاغلند، نگرانند كه كارشان را از دست بدهند. اين بدان معنى ست كه محيط كارى در آلمان بسيار پر تنش است، رقابت ميان همكاران براى بهتر نشان دادن توانايى‌هاى خود و از اين طريق بستن قراردادى جديد و پر سود به شدت در جريان است. در اين چارچوب تلاش براى از گود خارج ساختن رقيب‌ها به شدت ادامه دارد. از جواب سلام ندادن تا منزوى كردن همكار خود در محيط كار، از دست كارى كردن كامپيوتر تا پراكندن شايعه عليه او، از بى‌ارزش نشان دادن كار او تا توهين و بى‌احترامى ِ رو در رو همه، شيوه‌هاى تحقق اين هدف‌اند.

نمونه ديگر در مورد يك دستيار پزشك است كه ۱۸ سال در مطبى كار می‌‌كرده. با بازنشسته شدن دكتر، مطب به دكترى ديگر فروخته مى‌شود و پزشك جديد براى صرفه جويى مى‌خواهد كارمندان مطب را اخراج كند، اما قوانين كارى چنين حقى به او نمى‌دهند، به همين جهت پزشك سعى كند با اذيت و آزار روحى، دستيارش را به استعفا ترغيب كند.

اين خانم خود را با نام مستعار خانم ماير معرفى مى‌كند، مادر سه كودك است و با جدايى از همسرش، به تنهايى سرپرستى هر سه كودك را به عهده دارد، در اين مورد مى‌گويد: ”از تعطيلات كه برگشتم، آقاى دكتر گفت كه چرا به مرخصى رفته‌ام. گفت او با تقاضاى مرخصى هنوز موافقت نكرده بود. بعد گفت بايد ليست تمام مريض‌هايى كه همه روزه به مطب مراجعه مى‌كنند تهيه و تنظيم كنم. اين كار در كنار كارهاى ديگرى كه به عهده‌ام بود، وظايفم را بسيار مشكل مى‌كرد. بعد كه ديد اين حربه هم نتيجه‌ای نداد، به من گفت كه بايد نيمه وقت كار كنم . بايد سه بار در هفته و هر بار نيم روز به مطب مى‌رفتم و كار مى‌كردم.”

اين اقدامات آن قدر ادامه يافتند تا بعد از مدتى اين زن ۴۲ ساله به خاطر حفظ اعصاب و سلامتى خود حاضر به استعفا شد.