1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آمريكا و چرخش در سياست خاورميانه

۱۳۸۳ فروردین ۲۸, جمعه

ديدار جنجال بر انگيز جورج بوش با نخست وزير اسرائيل آريل شارون و چرخش در سياست خارجى آمريكا در ارتباط با بحران خاورميانه امروز نيز در كانون توجه رسانه هاى گروهى آلمان و جهان قرار داشته است.

https://p.dw.com/p/A5th
عکس: AP

روزنامه آلمانى Neues Deutschland كه در برلين منتشر ميشود از جمله در اين باره چنين مينويسد:

“هرگاه يكى از افراد خانواده بوش از برنامه صلح سخن براند، آنگاه آدمى ميتواند نگران شود. بخصوص آنگاه كه سخن بر سر برنامه تاريخ ساز صلح در ميان باشد. اين موضوع را ما در عراق شاهد بوديم و حال آن گونه كه معامله با شارون، نخست وزير اسرائيل نشان، ميدهد همين موضوع بى كم و كاست در مورد خاورميانه نيز صدق ميكند. تمامى دستآوردهاى تاريخى صلح را زير پا نهاده اند. حق بازگشت فلسطينيانى كه از منطقه امروزين اسرائيل رانده شده اند به زادگاه خود، يعنى همان حقى كه ۵۶ سال تمام رسما آمريكا نيز مخالفتى با آن نداشت، اكنون در يك چشم بر هم زدن توسط جورج بوش از اعتبار ساقط ميشود.

اين موضوع كه وجود شهركهاى يهودى نشين در مناطق فلسطينى كمكى به صلح در اين منطقه نيست، چيزى نيست كه آمريكا نداند. اما بوش آن را ناديده ميگيرد. چرا كه به باور او حق سكونت در اين شهركها بر حق بازگشت فلسطينيان به زادگاه خود برترى دارد. البته اين موضوع زمانى صحت داشت، اما پيش از آنكه حقوق ملل تدوين شود.”

روزنامه آلمانى Kölner Stadt-Anzeiger به همين موضوع اشاره دارد و مينويسد:
“بدرستى امروز هيچ كس نميداند كه چقدر فرصت باقى است. دولت آمريكا از ايده جنگ عراق با اين استدلال دفاع ميكرد كه سقوط صدام حسين زمينه هاى يك نظم صلح آميز را در منطقه خاورميانه ممكن ميسازد. و اكنون دقيقا عكس اين ادعا واقعيت مييابد. در خاورميانه يك جريان ضدغرب در حال شكل گيرى است. پس از پيمان بوش و شارون، اسلامگرايان و تروريستها اين امكان را خواهند يافت كه با تبليغ تصوير ناصحيح از غرب از يك توطئه غربى سخن به ميان آورند. آنچه كه زمانى ساموئل هانتينگتون تحت عنوان جنگ تمدنها از آن ياد كرده بود، اكنون بيش از هر زمان ديگر به واقعيت نزديك ميشود. گام بعدى در اين ماجرا سقوط يكى از حكومتهاى قديمى در اردن و يا عربستان سعودى به دست اسلامگرايان است. آن زمان است كه همگان درخواهند يافت كه به كرسى نشستن سياست شارون در واشنگتن پيروزى دروغينى بيش نبود. هم براى اسرائيل و هم براى كل جهان.”

و سرانجام روزنامه Süddeutsche Zeitung كه در مونيخ منتشر ميشود در همين رابطه مينويسد:
“اين موضوع كه آريل شارون، رئيس دولت اسرائيل، همواره در كاخ سفيد همچون مهمانى عزيز و محترم است، موضوعى نيست تازه. و اين موضوع كه رئيس جمهور آمريكا، جورج بوش، همواره براى شنيدن آرزوهاى نخست وزير اسرائيل گوشى شنوا دارد نيز رازى نيست از ديگران پنهان. اما اينكه جورج بوش يكباره روى به اين سياست زمخت آورده و به همراه آن همه اصول بنيادين سياست خارجى آمريكا در قبال خاور ميانه را زير پا نهد، چيزى است كه حتى شارون نيز همين چندى پيش خوابش را هم نميديد. اسرائيليان سه چيز از آمريكا طلب كردند. نخست موافقت و پشتيبانى با سياست اسرائيل در زمينه عقب نشينى از نوار غزه، دوم، موافقت با بقاى بخشى از كرانه باخترى رود اردن در تملك و تصرف اسرائيل، و سوم همراهى با اسرائيل در زمينه مانع شدن از بازگشت آوارگان و فراريان فلسطينى به اسرائيل. و بايد گفت كه شارون به همه اين خواستها دست يافت و آنهم بى آنكه هيچ امتيازى به حريف بدهد.”