آوارگان فراموششده
۱۳۸۶ شهریور ۱۴, چهارشنبه«اهل حق»در منطقه محرمه
«منطقه محرمه» اصطلاحی است برای منطقهای بین مرز دو کشور که هیچ جنبندهای حق سکونت در آن را ندارد و مرزبانان هر دو کشور محق هستند با دیدن هر تنابندهای به طرف او شلیک کنند بدون آنکه پاسخگو باشند.
قریب سه سال است که حدود ۲۰۰ نفر «انسان ایرانی کرد پیرو مکتب اهل حق» در انتظار ورود به یک دنیای جدید و رسیدن به یک زندگی عاری از خشونت، شاید دنیایی که در آن زندگی چیزی فراتر از تنها «جنبندگی» باشد، در منطقهای به نام «منطقه محرمه» در مرز اردن و عراق سرگردان هستند.
این افراد ایرانیانی هستند که اکثر آنان کرد بوده و پیرو مکتب «اهل حق» هستند، شاخهای از «یزیدیان» که در ایران با نام «علی اللهی» شناخته میشوند، نامی که خودشان آن را نمیپسندند.
تاریخچه فرار
حماد شیبانی، فعال سیاسی مقیم پاریس در مورد تاریخچه مهاجرت یا فرار این افراد به داخل خاک عراق توضیح میهد: «در همان اولین روزهای آغاز جنگ ایران و عراق، همانطور که مردم ایران بهیاد دارند، عراق اولین تهاجم خودش را از مناطق جنوبی کردستان شروع کرد، بويژه از مناطقی مثل قصرشیرین و مرز خسروی. وقتی از آنجا حمله میکنند بخشی از مردم اهل حق، کردهایی که به «اهل حق» معروف هستند و در آن مناطق بودند بهخاطر اینکه منطقه تبدیل میشود به یک منطقهی جنگی ، چه در داخل کردستان ایران و چه در داخل کردستان عراق، به طرف خاک عراق عقبنشینی میکنند. این دسته از مردمی که به طرف عراق رفته بودند بهعنوان نیروها یا مردم ایرانی اسیر جنگی بهحساب آمدند و اینها را از همان اول صدام بهعنوان اسیران جنگی خودش به مناطقی دور از منطقهی جنگی منتقل کرد که بعدها در منطقهی رمادی اینها را اسکان دادند».
با حمله آمریکا و سقوط دولت صدام حسین، این افراد مورد آزار و اذیت مخالفان صدام و پیروزشدگان در جنگ قرار گرفتند چرا که به اشتباه تصور میشد که با دولت صدام همکاری میکردهاند، تنها به این دلیل که از ایران گریخته بودند و نیز برخی از نیروهای مجاهدین نیز به اردوگاه آنان فرستاده شدهبودند: «میدانید که حکومت عراق دو دسته با این اسرای جنگی برخورد میکرد. بخشی از اینها را سعی میکرد اغوا بکند و به مزدوری خودش دربیاورد که بعضا زیر فشار هم ممکن است بعضی از عناصر اینها، به اصطلاح مسلحین اینها، تمکین میکردند. ولی یک سیاست دیگری هم که بهکار میبرد، اینها را در اختیار مجاهدین قرار میداد. بنابراین مجموعهی این وضعیت شرایطی را بهوجود آورده بود که حتا اگر یکنفر از دل یک خانوادهای میرفت با مجاهدین یا میرفت با دولت عراق همکاری میکرد، تمام آن خانواده دیگر در وضعیت فراری قرار می گرفتند و زندگی آواره و فوقالعاده پیچیدهای را پیدا میکردند. به این اعتبار که اینها در اردوگاههای پناهندگی بودند نمیتوانستند بهعنوان اسیر اینها را برگردانند به ایران و اگر هم میخواستند، خودشان حاضر نبودند برگردند از ترس اینکه حکومت ایران با اینها برخورد انتقامجویی بکند، چه شدند؟ ماندند در همان اردوگاههایی که تحت عنوان «اردوگاههای رمادی» در استان الانوار بود در مثلث سنی».
از طرف دیگر با شیوع جنگ داخلی در عراق، نیروهای القاعده نیز این افراد را که آنان را شیطانپرست و کافر میدانستند مورد حمله قرار داده و در حقیقت از چند جانب مورد حمله و آزار و سوءظن قرار گرفتند. به همین دلیل بود که این کردها به طرف اردن فرار کردند. کمیساریای عالی پناهندگان در منطقهای ممنوعه این افراد را اسکان داد: « در سال ۲۰۰۳ این اردوگاه «روویشد» در مرز اردن و عراق تاسیس شد که در منطقهای هست تحت عنوان «منطقه محرمه» یا «سرزمین حرام». یعنی جایی که اگر تیراندازی بکنند و کسی را آنجا بکشند، هیچکس در سرحد و دولت مسئول خون آن کسی که کشته شده نیست».
پس از مدتهای مدید، دولت اردن و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل پذیرفتند که یک گروه ۶۵۰ نفره از این افراد وارد خاک اردن شوند و از آنجا از کشورهای غربی پناهندگی گرفتند که البته اکثر این افراد غیر ایرانی بودند. اما ۱۹۴ نفر از این افراد در این اردوگاه بیابانی باقی مانده و تا به امروز به آنها اجازه ورود به خاک اردن داده نشده است. حماد شیبانی در این باره چنین میگوید: «به ترتیب زیر فشارهای مختلف، بخش زیادی از این پناهندگان که اسمشان ثبتشده بود تویUN و از جمله مثلا فلسطینیها پذیرفته شدند که از آنجا بگذرند و بروند به کشور ثالثی. یعنی نه توی اردن بمانند، بلکه سازمان ملل اینها را منتقل کرد. خب کشور سوییس مثلا به عدهایشان پناهندگی داده بود، تا جایی که من میدانم، ایرلند به بخشی و نیوزیلند به بخش دیگرشان و آمریکا و استرالیا و دانمارک و فنلاند هم به بخشهایی از اینها که آمریکاییها عمدتا عراقیهایی را که بهاصطلاح دستچین کرده بودند با خودشان بردند. ایرانیها این وسط مانده بودند. این یک واقعیت است که از ایرانیها کمتر کسی موفق شده بود به آنها دسترسی داشته باشد و خودشان هم دارای روابط قویای نبودند با جریانها و سازمانها و انجمنهایی که میتوانستند کمکشان کنند و اینها را با خودشان ببرند».
دولت اردن میگوید با وجود میلیونها فلسطینی در خاک اردن دیگر نمیتواند یک گروه دیگر را نیز بپذیرد. همچنین اردن نگران آن است که با پذیرش این گروه از ایرانیان موج دیگری از ایرانیان مقیم عراق نیز به خاک اردن سرازیر شوند.
کمیساریای عالی پناهندگان نیز از این افراد خواسته تا به عراق یا ایران باز گردند یعنی همان مکانی که از آن گریخته بودند.
در اردوگاه
برخی از این افراد بیش از ۲۰ سال است که در اردوگاههای محصور در خاک عراق زندگی کرده و کودکان خود را در این اردوگاهها به دنیا آوردهاند اما این کودکان شناسنامه ندارند هرچند خود را ایرانی میدانند.
چندی پیش چند خبرنگار خارجی از سوی دولت اردن اجازه یافتند تا برای دیدار از این پناهجویان به «منطقه ممنوعه» بروند. خبرنگار آسوشیتدپرس در گزارش خود اذعان داشته که تعداد زیادی از این پناهجویان را زنان و کودکان تشکیل میدهند.
رادیو فردا به نقل از آسوشیتدپرس محل زندگی این افراد را حصیرها و لحافهای کهنه و پارهای توصیف میکند که خود پناهجویان به هم وصل کردهاند.
شرایط زیستی
حماد شیبانی وضعیت این اردوگاه را چنین توصیف میکند: «بهشدت منطقهی گرمیست، منطقهی خشک و بیآبوعلفی هست، صحراست اصلا و شبهای سرد و روزهای بسیار بسیار داغ و طاقتفرسایی دارد و این گزارشاتی که رسما هم منتشر شده و صحبتهایی که از آنجا پناهندگان با بیرون توانستند داشته باشند یا نامهها و پیامهایی که فرستادند، نشان میدهد که در وضعیت بسیار بسیار دشواری زندگی میکنند وعلاوه براین هیچگونه چشمانداز روشنی هم برای آنها متصور نیست. متاسفانه به دلیل اینکه اینها هیچ وابستگی سازمانی به جریان سیاسی معینی در کل ندارند، کمتر سراغشان گرفته میشود».
دمای هوا در این منطقه در تابستان به ۵۰ درجه بالای صفر و در زمستان به ۲۰ درجه زیر صفر میرسد. سربازان آمریکایی مستقر در خاک عراق تا به حال کمکهای غذایی اندکی به این ایرانیان رساندهاند.
انتقاد از کمیساریای عالی پناهندگان
بنیاد نوروز که یک مؤسسه خیریه ایرانی در آمریکاست تا به حال چندین مرتبه افرادی را به این منطقه فرستاده و برای آنان کمکهای غذایی و دارویی برده است.
این آوارگان ضمن انتقاد از کمیساریای عالی پناهندگان میگویند این کمیساریا به جای پذیرش درخواست پناهندگی آنان میخواهد این افراد را به عراق باز گرداند.
متاسفانه علیرغم پیگیریهای زیاد برای تماس با یکی از مسئولین کمیساریای عالی پناهندگان در اردن یا عراق، هیچیک حاضر به پاسخگویی نشدند. شاید این ۱۹۴ «انسان ایرانی کرد اهل حقی» حق دارند نام خود را «آوارگان فراموششده» بگذارند. آوارگانی که سه سال است از نام زندگی تنها «جنبندگی» را با خود یدک میکشند.