1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آينده قرقيزستان

۱۳۸۴ فروردین ۹, سه‌شنبه

آيا پس از سقوط حكومت تحت رهبرى آقايف در قرقيزستان آينده اين كشور روشن است و از نظر اقتصادى و اجتماعى اميد بهبودى علنى نسبت به گذشته ميرود. مطلب زير تفسيرى است در اينباره نوشته رئيس برنامه هاى خارجى صداى آلمان ميودراگ زوريچ.

https://p.dw.com/p/A5Nk
عکس: AP

قدر مسلم اينست كه مردم كشور فقير قرقيزستان، كه داراى اقتصاد كشاورزى است باين زودى روى رفاه و خوشبختى را نخواهند ديد و وضع آنها هيچگاه خوب نبود، نه در زمان تعلق به اتحاد جماهير شوروى و نه در دوره استقلال يعنى از سال ۱۹۹۱ ميلادى تا كنون.
دو سوم مردم قرقيزستان بيكار هستند و متوسط درآمد سرانه آنها به ماهى چهل دلار هم نميرسد. علت اصلى نارضائى قرقيزها البته فقر مادى بود، ولى دلائل سياسى هم به آن اضافه شد و كاسه صبر آنها را لبريز كرد، بدينگونه كه رئيس جمهور مخلوع و فرارى عسكر آقايف در آخرين انتخابات كشور تقلب كرد تا قدرت خود را تثبيت كند و سپس از اين قدرت براى ثروت اندوزى خود و افراد خانواده اش سوءاستفاده كرد.
مردم قرقيزستان با الهام گرفتن از تحولات اوكراين و گرجستان خشم خود را ظاهر و حكومت غيرمحبوب كشور خود را ساقط كردند، آنهم با سرعتى كه حتى خود تظاهركنندگان را هم به حيرت افكند. رئيس جمهور در همان ساعات اوليه تظاهرات به خارج گريخت و اعضاء اقليت حكومت موقت را بدست گرفتند، ولى البته بدون آمادگى قبلى، اينست كه فعلا ً وضع سياسى مملكت از ثبات برخوردار نيست. بعبارت ديگر مبارزه بر سر قدرت درگير شده و تعيين نتيجه آن مدتى طول خواهد كشيد.
اوضاع قرقيزستان مورد توجه خاص كشورهاى همسايه است: روسيه نگران ادامه نفوذ خود در اين كشور نيست، زيرا هر كس با هر طرز فكرى در بيشكك حكومت كند، اين جمهورى مشترك المنافع از نظر اقتصادى وابسته به مسكو باقى خواهد ماند. معهذا دولت روسيه با سوءظن مراقب اوضاع آنجا است و فكر ميكند كه ممكن است در ساير كشورهاى منطقه مانند بلاروس و مولداوى يا يكى ديگر از اين جمهوريها مردم به فكر تقليد از قرقيزستان بيفتند. اين نكته هم قابل تأمل است كه ممكن است رهبران خودكامه كشورهاى منطقه از اشتباه آقايف پند گرفته باشند و بمحض اينكه مخالفان سر بلند كنند، با خشونت تمام با آنها برخورد و هر نوع قيام را سركوب و در نطفه خفه كنند.
اين موضوع در مورد چين هم صدق ميكند، زيرا در دو سوى مرز اين كشور با قرقيزستان اقوام ترك نژاد زندگى ميكنند كه با يكديگر روابط دوستانه دارند. اينست كه دولت چين از آن بيم دارد كه جرثومه انقلاب به خاك آن كشور هم سرايت كند. بهمين جهت بمحض اينكه ناآرامى در پايتخت قرقيزستان بيشكك شروع شد مرزهاى خود را با اين كشور بست.
با توجه به آنچه گفته شد در مورد قرقيزستان همفكرى يا علاقه مشترك شايان توجهى بين چين و روسيه و قزاقستان و حتى آمريكا كه در قرقيزستان يك پايگاه مهم نظامى داير كرده بوجود آمده و همه آنها آرزو دارند كه در منطقه ثبات برقرار باشد.
ولى اروپا توجه چندانى به قرقيزستان ندارد و آن كشور را منطقه تحت نفوذ روسيه تلقى ميكند، و اين برداشت باعث ميشود كه تلاشى براى مشاركت بيشتر با قرقيزستان بعمل نياورد، كه مايه تأسف است. شايد اگر قرقيزستان بزرگتر بود يا مانند كشور همسايه قزاقستان منابع غنى نفت و گاز ميداشت در چشم جهانيان عزيزتر ميشد.