1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ابراهيم يزدى / "اصلاح‌طلبان تا شهامت ريسك نداشته باشند، سياست را ياد نخواهند گرفت."

۱۳۸۳ بهمن ۳۰, جمعه

در نهمين دور انتخابات رياست جمهورى، اصلاح‌طلبان ايران پيش از هر نيروى سياسى ديگر پيشقدم شده و علاوه بر نامزد خود كه دكتر مصطفى معين است ، معاون اول وى را نيز معرفى كرده اند كه دكتر محمدرضا خاتمى، دبيركل جبهه مشاركت است . آنها حتى از هم اكنون يك وزير زن در كابينه را كه خانم دكتر الهه كولايى باشد، تعيين كرده‌اند. ولى به نظر مى‌آيد اصلاح‌طلبان فاقد يك برنامه‌ى اصلاح‌طلبانه هستند و تنها مى‌خواهند به هر بهايى سهم

https://p.dw.com/p/A4BN
دكتر ابراهيم يزدى، دبيركل نهضت آزادى ايران
دكتر ابراهيم يزدى، دبيركل نهضت آزادى ايرانعکس: DW

ى در حاكميت را از آن خود سازند. در اين زمينه صداى آلمان گفتگويى داشت به دكتر ابراهيم يزدى، دبيركل «نهضت آزادى ايران».

گفتگو: داود خدابخش

دويچه‌وله: آقاى‌دكتريزدى از نظر شما برنامه دكتر مصطفى معين به عنوان كانديد اصلاح‌‌‌‌‌‌‌‌طلبان، يك برنامه اصلاح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلب در انتخابات رياست‌جمهورى است؟

ابراهيم ‌يزدى: چه در مورد برنامه آقاى دكترمعين يا هر كانديد ديگرى، علاوه بر اينكه محتواى برنامه مهم است، مهم‌تر اين است كه گفته شود، با توجه به تجربه‌ى آقاى خاتمى در طى هشت سال گذشته، آقايان كانديداهاى جديد اگر انتخاب شوند، چگونه مى‌خواهند اين برنامه‌‌ها را اجرا كنند؟ در حاليكه آقاى خاتمى بعد از دو دوره رياست‌جمهورى، در نهايت مى‌گويند، رييس‌جمهور در داخل اين ساختار حكم تداركچى را دارد. بنابراين كانديداهاى رياست‌جمهورى بايد بگويند كه چگونه مى‌خواهند اين برنامه‌ها را اجرا كنند؟

دويچه‌وله: در واقع بر اساس اين نظر شما، مى‌شود چنين استنباط كرد كه در ايران به تغييرات ساختارى نياز است؟

ابراهيم ‌يزدى: قطعا سرنوشت ايران و مناسبات قدرت در داخل ايران و در روابط بين‌المللى به‌گونه‌اى است كه ايران در سر يك پيچ سرنوشت‌‌‌‌ساز قرار گرفته است. اگر حاكمان ايران بخواهند با همان شيو‌ه‌هايى كه انتخابات مجلس هفتم و يا دوره‌هاى گذشته را انجام دادند، انتخابات نهمين دوره‌ى رياست‌جمهورى را برگزار بكنند، قطعا يك خطاى استراتژيك را مرتكب خواهند شد. مگر آنكه آنها به تناسب پيش‌نيا‌زهاى يك انتخابات ‌آزاد و منصفانه، آزادى‌هاى اجتماعى، سياسى، حقوق ملت، همه آن چيزهايى را كه در فصل سوم قانون اساسى برشمرده شده است و همه آن چيزى را كه در بيانيه‌ى جهانى حقوق بشر، منشور سازمان ملل متحد و معاهدات بين‌المللى‌، سياسى، اجتماعى، ايران آنها را امضا كرده است و بر طبق قانون مدنى ايران، آن مصوبات حكم قوانين ايران را دارند، ايران آن تعهدات را هم عملى بكند. بدون برخوردارى مردم از حقوق و آزادى‌هاى اساسى، آزادى مطبوعات، ‌آزادى اجتماعات، آزادى فعاليت‌هاى حزبى، برگزارى يك انتخابات آزاد امكان‌پذير نيست. بنابراين در حال حاضر «نهضت ‌آزادى ايران» بر طرح اين مطالبات تكيه مى‌كند.

دويچه‌وله: همچنان كه همه مى‌دانند، يكى از عواملى كه باعث شكست آقاى خاتمى در اجراى طرح‌هاى اصلاح‌طلبانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان شد، همان مواردى بود كه ايشان در لوايح دوگانه گنجاندند، يعنى گسترش اختيارات رياست جمهورى و لغو نظارت استصوابى شوراى نگهبان. آيا فكر نمى‌كنيد كه يكى از برنامه‌‌هاى يك كانديد اصلاح‌طلب بايد پيگيرى محتواى همين دو لايحه باشد؟

ابراهيم ‌يزدى: قطعا اين نوع مطالبات در چارچوب برنامه‌هاى اساسى جنبش اصلاح‌طلبان ايران مى‌گنجد. نظير روشن شدن جايگاه رييس جمهور در اين ساختار، نظير لغو نظارت استصوابى شوراى نگهبان، به شيوه‌اى كه از مجلس سوم به بعد انجام شده است. اما به نظر ما علت عدم موفقيت يا ‌عدم انجام همه‌ى آنچه كه به ملت وداع داده شده بود، خصوصا با توجه به اين كه اصلاح‌طلبان دو قوه‌ى مجريه و مقننه را داشتند، در يك جاى ديگرى است و آن اين است كه جنبش اصلاح‌طلبى در ايران فاقد رهبرى بود. آقاى خاتمى رييس‌‌‌‌‌‌جمهور اصلاح‌‌‌‌‌‌‌طلب بود، ولى هيچگاه در نقش يك رهبر جنبش اصلاح‌طلبى نگاه و عمل نكرد. فقط يك رييس‌جمهور اصلاح‌طلب باقى ماند. در مقايسه با مرحوم شادروان دكتر‌مصدق، ايشان رهبر جنبش ملى ايران بود، نخست‌وزير هم كه شد اما به الزامات رهبرى جنبش متعهد باقى ماند. آقاى خاتمى هرگز چنين ديدگاهى را نداشت. نمايندگان اصلاح‌طلب در مجلس ششم هم هيچ‌گاه چنين نقشى را براى خود قائل نبودند يا عمل نكردند. باز هم به عنوان مثال در دورانى كه من در دهه سى دانشجو بودم، نمايندگان جبهه‌ملى هر كجا كه مشكلى پيش مى‌آمد، موكلين خود را فراخوان مى‌كردند. ما در ميدان بهارستان جمع مى‌شديم. مسائل را مى‌گفتند و به ضرب فشار افكار عمومى به اهداف ملى مى‌رسيدند. اما ما در اين دوره هرگز شاهد اين نبوديم كه نمايندگان اصلاح‌طلب موكلين خود را فرابخوانند. جمع‌‌‌‌‌بندى من اين است كه تمامى نيروهاى اصلاح‌‌‌‌‌‌طلب اگر بخواهند تجربه‌ى گذشته را بكار بندند، مى‌بايد تشكيل يك جبهه فراگير اصلاح‌طلبى يا دمكراسى‌خواهى را بپذيرند. نه فقط با گروه‌ها و احزابى كه مايلند در حاكميت بمانند، بلكه با همه‌ى گروه‌ها و احزاب سياسى درون و بيرون حاكميت. ما بر اين باوريم كه اگر چنانچه به بهانه و يا در فرايند انتخابات رياست‌جمهورى، چنين جبهه‌ى فراگيرى تشكيل شود، مى‌تواند مصدر خدمات بسيار گردد.

دويچه‌وله: ‌آقاى دكتر يزدى فكر مى‌كنيد چرا اصلاح‌طلبان چنان كه به نظر مى‌آيد و قرائن و شواهد نشان ميدهند، دست از شعار «ايران براى ايرانيان» ويا شعار توسعه سياسى و يا آن جبهه‌ى فراگير دمكراسى‌خواهى كه شما مى‌گوييد و يا شعار يك انتخابات آزاد كشيده‌اند و خودشان را محدود كرده‌اند به يك‌‌‌سرى شعارهاى خيلى عامى كه مى‌توانسته است همان شعارها را آقاى رفسنجانى هم بدهد و مشخص نباشد كه اين شعار از زبان آقاى رفسنجانى بيرون آمده يا از زبان اصلاح‌طلبان. فكر مى‌كنيد اصلاح‌طلبان چرا دست از اين شعارها برداشته‌اند؟

ابراهيم ‌يزدى: عرض كنم كه، بازارى‌هاى قديمى مى‌گفتند، تاجرى كه ريسك نكند هرگز تاجر نمى‌شود. در عالم سياست مواقعى وجود دارد كه يك جريان يا حزب سياسى بايد شجاعت استقبال از خطر را داشته باشد. بى‌ترديد تشكيل يك جبهه‌ى فراگير دمكراسى‌خواهى در ايران بدون حضور گروه‌ها و نيروهاى سياسى بيرون از حاكميت از جمله «نهضت آزادى ايران»، هرگز مورد قبول كسى واقع نخواهد شد. اما پذيرفتن نهضت يا اينكه حاضر شوند كه در كنار نهضت، يك منشور مشتركى را امضا كنند، به‌نظر بعضى از اصلاح‌طلبانى كه اصرار دارند در كنار حاكميت باقى بمانند، هزينه‌‌هايى دارد. اما به نظر ما هزينه‌اى كه بايد بپردازند آن اندازه نيست كه مى‌توانند بهره‌مند بشوند. اين بهره‌‌مندى براى كل كشورمان است. حال اگر امروز اين را نمى‌پذيرند، ملاحظات خودشان را دارند، به نظر ما زمان و گذشت زمان به آنها خواهند فهماند كه محاسباتشان اشتباه است و جز پذيرفتن يك چنين واقعيتى هيچ راهى براى خودشان و مملكت وجود ندارد.

دويچه‌وله: آيا نهضت آزادى ايران در فكر آن هست كه يك كانديد مستقلى را اعلام بكند؟

ابراهيم ‌يزدى: براى هر حزب سياسى از جمله «نهضت آزادى ايران» مشاركت در انتخابات، يعنى اين كه كانديدا بدهد و يا از كانديدايى حمايت بكند. «نهضت آزادى ايران» اين موضوع را در دست مطالعه دارد. در اولين فرصتى كه مطالعاتش از وضعيت سياسى به يك نتيجه ملموسى برسد، نتيجه خود را اعلام خواهد كرد.

دويچه‌وله: اين را از اين لحاظ مى‌پرسم، زيرا كه برخى نيروهاى اپوزيسيون دمكرات خارج از كشور كه معتقد به مبارزه‌ى مسالمت‌آميز سياسى هستند، آن طورى كه از اسنادشان برمى‌آيد‌، نيز معتقد به اين جبهه‌ى وسيع دمكراسىخواهى هستند و قرائن نشان مى‌دهند كه آنها از پيشنهاد‌هاى آقاى اميرانتظام حمايت كرده‌اند. فكر نمى‌كنيد كه اين پيشنهادها مى‌تواند معيارى باشد براى ايجاد يك جبهه‌ى وسيع دمكراسى‌خواهى؟

ابراهيم ‌يزدى: براى نهضت آزادى كه بخواهد تصميم بگيرد كه به صورت مستقل كانديداى خودش را بدهد، همه اين عوامل از جمله پارامترهايى هستند كه مورد بررسى قرار خواهد گرفت و در دست مطالعه است و به محض اينكه ما بتوانيم، جمع‌بندى واقع‌بينانه‌اى داشته باشيم ‌آن را اعلام خواهيم كرد.

دويچه‌وله: حالا سئوال آخر. اخيرا پيشنهاداتى به «نهضت ‌آزادى ايران» شده كه نهضت آزادى مى‌تواند با تغيير نام، به عنوان يك حزب سياسى مجددا ثبت‌نام كند. آيا شما اطلاعات دقيق‌ترى در اين باره داريد؟

ابراهيم ‌يزدى: ما كه در نهضت آزادى از چنين پيشنهاداتى بى‌خبر هستيم و تصور نمى‌كنيم كه مخالفين نهضت ‌آزادى ايران مشكل اسم را دارند. مشكل آنها با آزادى است و نه با «نهضت آزادى». اگر چنانچه نهضت آزادى رويه‌ى خود را عوض بكند، هر اسمى بگذارد يا نگذارد، ممكن است آنها بپذيرند. اما اگر قرار باشد كه نهضت آزادى همچنان بر محور اصول و ارزش‌هايى كه ۴۳ سال است براى آن مبارزه مى‌كند بايستد،قطعا به هر نام ديگرى كه ما بخواهيم عمل بكنيم آنها زير بار نخواهند رفت.

دويچه‌وله: آقاى دكتر يزدى خيلى متشكرم از وقتى كه در اختيار ما گذاشتيد.

ابراهيم يزدى: خواهش مى‌كنم.