1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ابعاد گوناگون خشونت خانگى/گفتگويى با طلعت تقى نيا

شیرین جزایری۱۳۸۳ بهمن ۲۹, پنجشنبه

روزى نيست كه در روزنامه ها خبرى درباره اعمال خشونت بر زنان و دختران در خانه، در محلی که مأمن و پناه آنان است، منتشر نشود. قربانيان اين خشونت ها از اقشار مختلف اجتماعى، فرهنگى و در شرايط اقتصادى متفاوتند. خانم طلعت تقى نيا که خود در مقاله ای به نام "نگاهى به تجاوزهاى جنسى و تنوع آن ها در اخبار ما" به جمع آوری نمونه هايى از این نوع پرداخته، در باره ريشه ها وعلل عمده اعمال خشونت خانگی در گفتگویی با ما شرکت کرده است.

https://p.dw.com/p/A6OT
عکس: APTN

اشکال اعمال خشونت خانگى متفاوتند، از كتك و آزار جسمى دختران و زنان توسط پدر، برادر، همسر و يا شريك زندگى گرفته تا بى توجهى و بى مهرى، گرفتن ايرادهاى دائمى و پايين آوردن اعتماد به نفس، محدوديت خروج از خانه، ايجاد مانع در كسب آموزش و ادامه تحصيل، آزار و تجاوز جنسى، تهديد به قتل، شكنجه، طرد از خانه و محل زندگى و ازدواج اجبارى و غیره و غیره. خانم طلعت تقی نیا دراین باره می گوید:

«من فكر مى كنم كه خشونت خانگى يك مسئله اجتماعى است. بر عكس اينكه برخى سعى مى كنند اين نوع خشونت را مسئله اى خانوادگى قلمداد كنند و آن را به خصوصيات افراد نسبت دهند، ولى نشان داده مى شود كه در تمام اتفاقاتى كه مى افتد، اگر با دقت نگاه كنيم، انگيزه اش يا نا آگاهى و يا فقر و يا اعتياد است كه هم نا آگاهي و هم اعتياد ناشى از فقر است. خشونت خانگى رفتارى است كه از نظر تاريخى و فرهنگى يك جرم خشونت آميز در جامعه ما شناخته نشده است. خشونت خانگى در جايى اتفاق مى افتد كه انسان انتظار حمايت، اعتماد، گرمى و عشق و از همه مهمتر امنيت را دارد.»

گذشته از این بسيار اتفاق مى افتد كه بروز درگيرى ها و آزار و اذيت دختران و زنان در خانواده امرى شخصى تلقى مى گردد و به حساب بد شانسى و بد اقبالى زن گذاشته مى شود یا آنگونه که خانم تقى نيا می گوید:

«اتفاقاتى كه در خانه مى افتند به عنوان يك عمل خشونت آميز تلقى نمى شوند و مسئله اى شخصى و خانوادگى تلقى شده و جنبه خصوصى به خود مى گيرد و بيشترين عواقب آن روى زنان و كودكان است كه به شكل هاى مختلف خود را نشان می دهد. به دليل اينكه شرايط اجتماعى، فقر و نا آگاهى را تشديد كرده و بالطبع خشونت در خانه هم بيشتر شده است. يعنى از نظر تاريخى و فرهنگى زنان و دختران هميشه جزء اموال پدر و مادر و شوهر خودشان محسوب شده اند و تنبيه زنان هم تقريبا مجاز بوده، حتي در مواردى كه زن كتك خورده، از نظر جامعه و مردم مسئله مهمى تلقى نشده است. اين مشکل را، موضوع خصوصى وى پنداشته اند و بی ارتباط با جامعه. به همين دليل ما آمار دقيقى از خشونت هاى خانگى نداريم.»

مشکل عمده در اینجاست که بسیاری از زنان و دختران از بروز این مسئله که مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند شرم دارند. این خاموشی موجب ترغیب مجرمان به ادامه عملشان می گردد. این موضوع حتی در نمونه های تجاوز به زنان در خارج از خانه نیز صادق است. خانم تقی نیا در اینباره می گوید:« خشونت خانگى خيلى پيچيده است و در عين حال در سطح وسيعى اعمال مى شود. تعيين گستردگى آن واقعا مشكل است چون قربانيان خشونت خانگى اصلامايل به گزارش درباره آن نيستند. حتى در مورد متجاوزينى كه در روزنامه ها نوشته شده، از جمله اينكه پزشكى كه به ۵۰ زن تجاوز كرده و تعداد تجاوز شدگان حتما بيشتر از این هم بوده، از اين زنان فقط ۵ نفر شكايت كرده اند. آمارى كه راجع به خشونت هاى خانگى است بسيار كم است چون درباره آن صحبت نمى شود، يا صحبت در باره آن ننگ تلقى مى شود.»

اشكال اعمال خشونت بر زنان متفاوتند، از فشار جسمى گرفته تا آزار روحى و روانى.

«خشونت خانگى را اغلب فكر مى كنند كه همين تهاجمات جسمى و جنسى است در صورتى كه خشونت خانگى در اشكال مختلف مى تواند بروز كند كه كاملا پنهان و ناشناخته است. مثلا خشونت روانى كه اين خشونت خيلى از خشونت بدنى تبعاتش بيشتر است. » اعمال این خشونت به اشکال مختلفی است، از جمله «زن را در مضيقه مالى قرار دادن، از نظر لباس، كار، او را كنترل كردن، پوشش به سليقه خود برايش تعيين كردن ، تحميل رابطه جنسى از طرف مقابل و بدون رضايت او، قطع رابطه اش با دوستان و آشنايان و خلاصه رفتارهاى تحقير آميز، فشار، ايجاد احساس گناه براى او. در واقع طورى زن را تحت فشار قرار مى دهند كه او تمام اعتماد به نفس و قابليت هاى خود را از دست بدهد و خودش را پست تر ببيند و مرد را فرادست خود تصور كند.

در جامعه مردسالار همين است. در فرهنگى كه مردها هم درنهادهاى اجتماعى و هم در حوزه خصوصى سعى دارند كه بر تن و روان زنان كنترل داشته باشند. به هر حال در تمام متون و كتاب هاى ما، در تمام فرهنگ ما، فرهنگ مردسالاری هميشه تبليغ شده و خود ما زن ها هم درباز توليد اين فرهنگ نقش داريم.»

براى جلوگيرى و محدود كردن ابعاد مختلف اعمال خشونت بر زنان و دختران كه در هر ماه منجر به قتل، جراحت جسمى و روحى بسيارى از آنان مى گردد، نياز به كار توضيحى وسيع و گفتگوى باز در اينباره است. براى نمونه مركز فرهنگى زنان در سال گذشته با اقدامات روشنگرانه خود سعى در جلب توجه عمومی به اين درد اجتماعى كرد. خانم طلعت تقى نيا در اين باره معتقد است:

«به هر كس كه مى خواهيم بگوييم خشونت بد است اول مى بايد از علل ريشه اى ظلم و تبعيض و جنسيت گرايى و بهره كشى به او بگوييم. ما زن ها مى توانيم توضيح دهيم كه خشونت ها چه پيامد هاى جدى ببار مى آورند، مثلا در فرار دختران يا زنان از خانه و تشدید روسپیگری. می باید روشن شود که زنان روسپى از چه خانواده هايى هستند و چرا فرار كرده اند. ما مى توانيم از اين طريق روشن كنيم كه خشونت اصلا مسئله خصوصى نيست و يك مسئله اجتماعى است. فرهنگ سنتى ما با اعتقادات و هنجارها و سازمان هاى اجتماعى اش نه تنها اين نوع خشونت را مشروعيت مى بخشد بلكه به آن دامن نيز مى زند و زمينه گسترش آن را فراهم مى كند. به نظر من بايد گسترش فرهنگى اينقدر در ميان زنان و دختران زياد شود كه خشونت را يك عمل بى شرمانه ببينند مثل بقيه چيزهايى كه برايشان بى شرمانه است. نگرش افراد جامعه و خانواده و نهادهاى اجتماعى را تغييردهند. من فكر مى كنم كه اولين قدم از نظر آگاهى است. اين خيلى دشوار است، عملی است در دراز مدت، ولى شرط آن است كه آن را شروع كنيم.»