1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اجازه اقامت موقت در آلمان (Duldung) و درد ناروشن بودن آينده

۱۳۸۵ شهریور ۲۲, چهارشنبه

در آلمان حدود ۱۸۰ هزار خارجی زندگى می‌كنند كه نوع اجازه اقامتی كه دريافت كرده‌اند كوتاه و معروف است به Duldung به معنای ”پذيرش“ يا ”تحمل“. اين افراد خارجيانی هستند كه درخواست پناهندگی‌شان رد شده است، اما به دلايل بشردوستانه نمی‌توان آنها را به وطنشان بازگرداند. برخی از آنان سالهاست در آلمان زندگی می‌كنند، بی‌آنكه سرنوشتشان روشن باشد.

https://p.dw.com/p/A5xn
پناهجويى در حال دادن درخواست پناهندگى در براندنبورگ آلمان
پناهجويى در حال دادن درخواست پناهندگى در براندنبورگ آلمانعکس: dpa

آنان مدام در حالت عدم اطمينان به سر می‌برند، به اداره اقامت مراجعه می‌كنند، چند ماهی اجازه اقامتشان تمديد می‌شود، صبر می‌كنند تا اين مدت به پايان برسد و دوباره به اداره اقامت مراجعه می‌كنند. و روز از نو و روزی از نو. آنان می‌دانند كه ممكن است روزی برسد كه ديگر اجازه اقامتی دريافت نكنند و مجبور به ترك آلمان شوند. و اين وضعيت برای پناهجويان و آوارگان وضعيتی است بسيار سخت. پترا نيكلز از يكی از خانواده‌های پناهجو در شهر كلن آلمان ديدار كرده است. گزارشی كه می‌‌خوانيد حاصل مشاهدات و گفتگوهای اوست.

جعفر سليمی پناهجويی است كه تا كنون بارها تقاضای گرفتن اجازه اقامت كرده است. خودش ديگر نمی‌داند كه چند بار اجازه اقامت موقت به او داده‌اند. می‌گويد: ”بعضی وقتها يك هفته بود، بعضی وقتها هم يك يا دو ماه. فرق می‌كند. نمی‌دانم چند بار تقاضای اجازه اقامت موقت Duldung داده‌ام.“

جعفر سليمی ۳۹ ساله است و از اقليت قومی روما. سليمی بيش از شش سال است كه با همسر و سه فرزندش در شهركلن زندگی می‌كند. خانواده سليمی به اصطلاح جنگ‌زده هستند، در زمان جنگ كوزوو به آلمان پناه آوردند. فرزند دوم سليمی كه ۱۳ ساله است هم اكنون در جلسات روان‌درمانی شركت می‌كند تا صدمات روحی‌ای كه ديده است معالجه شود. خود جعفر سليمی نيز بخاطر افسردگی‌ای كه دارد از داروهای قوی استفاده می‌كند. كسی دوست ندارد در باره آنچه در جنگ ديده و تجربه كرده حرف بزند. خاطراتی كه بر جای مانده‌اند بسيار دردناك‌اند.

جعفر سليمی می‌گويد: ”اگر وضعيت سياسی در وطن من برای اقليتها خوب بود، از جمله برای اقليت روما كه من هم متعلق به آن هستم، و اگر می‌شد در آنجا آزاد زندگی كرد، فورا برمی‌گشتم. اما اوضاع اين طور نيست. چطور يك خانواده می‌تواند در وضعيت ناامن زندگی كند؟ چطور می‌توانند به خودشان اجازه بدهند كه يك خانواده روما را به كوزوو برگردانند؟ خانواده‌ای را كه در آنجا اقليت محسوب می‌شود؟ من در كشور خودم يك توليدی داشتم كه در آن ملحفه می‌دوختيم. من همين‌طوری، برای تفريح كه به آلمان نيامده‌ام. در كوزوو آينده‌ای داشتم، خانه‌ای داشتم، هر چيزی كه خانواده‌ام لازم داشت در آنجا فراهم بود. اما الان ديگر همه چيز تغيير كرده است.“

هم اكنون جعفر سليمی تنها در آلمان برای خود آينده‌ای را متصور است. خسته نمی‌شود از اينكه با تاكيد تكرار كند كه به قواعد و قوانين آلمان احترام می‌گذارد. می‌گويد كه فرزندانش هم چنين‌اند و بخوبی جذب جامعه شده‌اند. دخترش به احتمال زياد سال آينده وارد دبيرستان می‌شود. بزرگترين پسرش بزودی مشغول به كارآموزی در كارخانه اتوموبيل‌سازی فورد خواهد شد. بچه‌ها در خانه با پدر و مادرشان به زبان آلمانی صحبت می‌كنند. اگر چه هنوز زبان مادری خود را می‌دانند، اما به نظر پدرشان ديگر مثل گذشته به خوبی به اين زبان صحبت نمی‌كنند.

دوريس كولش Doris Kölsch كه در مركز روان‌درمانی برای شكنجه‌شدگان، وابسته به سازمان كاريتاس كلن، كار می‌كند، خانواده سليمی را شش سال است كه می‌شناسد. خانم و آقای سليمی به طور مرتب برای شركت در جلسه مشاوره به اين مركز مراجعه می‌كنند. دوريس كولش می‌گويد: ”مشكل اصلی‌ای كه اين خانواده از آن رنج می‌برد وضعيت اقامت نامشخص آن است. همه خانواده‌هايی كه چنين وضعيتی دارند در عذاب‌اند، چون نمی‌توانند برای آينده‌شان برنامه‌ريزی كنند و هميشه احساس ناامنی می‌كنند. اين مسأله‌ای است كه ما راجع به آن در جلسه مشاوره مدام صحبت می‌كنيم. هميشه اين سؤال مطرح است كه تا چه حد اجازه اقامت موقت آنها می‌تواند تمديد بشود؟ می‌شود اين اجازه اقامت موقت را به اجازه اقامتی طولانی‌تر تبديل كرد؟ از دست ما چه كمكی برای آنها ساخته است؟“

دوريس كولش اميدوار است كه اين وضعيت نامطمئن خاتمه پيدا كند و خانواده سليمی بتواند برای هميشه در آلمان بماند و برای آينده زندگی‌اش برنامه بريزد. و البته دوريس كولش خواستار راه حلی اساسی و طولانی مدت است برای حدود ۱۸۰ هزار پناهجويی كه با اجازه اقامت موقت در آلمان به سر می‌برند. دولت آلمان هم هم‌اكنون بحثى را در باره يافتن راه حلی انسان‌دوستانه پيش می‌برد. دوريس كولش در مورد خانواده سليمی می‌گويد: ”بخصوص در مورد كسانی كه خطايی مرتكب نشده‌اند، خانه‌ای پيدا كرده‌اند، آلمانی ياد گرفته‌اند، بچه‌هايشان به مدرسه می‌روند و به نحو شايسته‌ای رشد می‌كنند، اگر ابدا ارزشی برای كاری كه كرده‌اند قائل نشويم و آنها را پس از شش سال هم در همان وضعيت شش سال پيششان نگاه داريم، كه انگار قرار است چهار هفته ديگر اينجا را ترك كنند، به نظر من اين رفتار بسيار اشتباه و كاملا غيرانسانی است.“

خانواده سليمی بنا بر آخرين اجازه اقامتی كه دريافت كرده است، می‌تواند شش ماه ديگر در كلن بماند. با قوانين موجود در آلمان روشن نيست كه سرنوشت اين خانواده چه خواهد بود.