1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

احضار فعالان دانشجویی در شیراز

مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه

چهار نفر از فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز به کمیته‌ی انضباطی این دانشگاه احضار شدند. این دانشجویان از برگزارکنندگان تریبون آزاد روز دانشجو در دانشگاه شیراز بودند. مصاحبه با مرتضی سیمیاری، دبیر اجتماعی دفتر تحکیم وحدت.

https://p.dw.com/p/GGk9
یک تجمع دانشجویی در ایران - عکس از آرشیو
یک تجمع دانشجویی در ایران - عکس از آرشیوعکس: ISNA

دویچه‌وله: آقای سیمیاری، خبر احضار چهار نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به کمیته‌ی انضباطی این دانشگاه به دست ما رسیده است. شما اطلاع دارید که احضار این دانشجوها برای چه بوده است؟

مرتضا سیمیاری: طی چند روز گذشته بعداز تجمع ۱۶ آذر که دفتر تحکیم وحدت در تهران برگزار کرد، یک سری مسایلی در درون کشور بوجود آمد، حوادثی در دانشگاه مازندران و سیستان و بلوچستان رخ داد و شبنامه‌هایی در آنجا علیه اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم و دانشجوها پخش شد. همچنین نسبت به مسایل انجمن‌های اسلامی در داخل این شبنامه‌ها هتک حرمت صورت گرفته بود؛ نتیجه‌اش به صورت کاملا عینی در دانشگاه شیراز بوجود آمد. متاسفانه در طی چند روز گذشته، در پی برنامه‌ای که در ۱۶ آذر دوستان ما در شیراز برگزار کرده بودند، جریانی که معمولا داعیه‌دار ارزش‌ها در داخل کشور ماست، صحبتی را که اصلا ارتباطی با ارزشها در داخل کشور ما نداشت بهانه کرده، با جمع‌آوری امضا و صدور بیانیه و تحصن به دنبال این برآمد که بخواهد نهاد دانشجویی روبه‌روی خودش را به صورت کامل حذف بکند. و این باعث این شده است که متاسفانه الان چهار نفر از دوستان ما در انجمن اسلامی دانشگاه شیراز به کمیته‌ی انضباطی احضار بشوند. این جو به نظر من در حال حاضر در داخل کشور ما خیلی واقعا جای نگرانی دارد و نیز جریانی که مدعی دولت وحدت ملی است و در یک پروژه سرکوب‌کننده به دنبال حذف تمام جریانها، بخصوص جریانهای منتقد در درون دانشگاههاست.

دویچه‌وله: احضار این دانشجویان چه پیامدی برایشان دارد، به چه معناست؟

مرتضا سیمیاری: ببینید، جریانی دانشجویی درداخل دانشگاه می‌آید و نسبت به این که به یک فرزند شریف در داخل دانشگاه بی‌احترامی شده، اعتراض می‌کند و جریان روبرو این اعتراض را به کل ارکان نظام می‌گیرد. خب، قاعدتا چنین مسئله‌ای اگر در داخل دانشگاه بوجود بیاید، تنها و تنها یک پیامد دارد و آن این است که جریانی که در حال حاضر در داخل کشور ما مسایل امنیتی را مدیریت می‌کند به هیچ‌عنوان حاضر نیست حتا یک جریان منتقد نسبت به خودش را بپذیرد. امروز یک جریان دانشجویی کمر به قتل بسته است. می‌گوید من می‌کشم، من از بین می‌برم.

دویچه‌وله: آیا به طور مشخص می‌توانید از جریانی که دارید راجع به آن صحبت می‌کنید نام ببرید، از چه جریانی دارید صحبت می‌کنید؟

مرتضا سیمیاری: ببینید، این قضیه خیلی واضح است. از یکطرف، یک زمانی جریانی‌ست که بنام بسیج دانشجویی در داخل دانشگاههای کشور است. اگر این جریان برای خودش یک جریان مستقل است، که من احساس نمی‌کنم مستقل است، این جریان دبیر ندارد، شورای مرکزی ندارد، انتخابات ندارد. سردارها مسئولیت آن را برعهده دارند، پس قاعدتا از بیرون دانشگاه دارد تغذیه می‌شود، از نهادهای امنیتی در داخل کشور ما دارد تغذیه می‌شود. یعنی این جریان به صورت خیلی واضح و شفاف با نهادهای امنیتی در داخل کشور ما ارتباط دارد و کمر به حذف سایر جریانها در داخل کشور ما بسته است. این خیلی نگران‌کننده است. در برخی از کشورهای دیگر و بسیاری کشورهایی که امروز توسعه‌یافته هستند، حتا جریانهایی که حامی نظام هستند، از درون نظام تغذیه نمی‌شوند. اما در داخل کشور ما علاوه بر این که اینها از نظر فکری دارند تغذیه می‌شوند، از نظر مالی دارند تغذیه می‌شوند، این جریان جریان حامی هم هست. یعنی جریانی است که دارد به ثبات نظام فکر می‌کند.

دویچه‌وله: برخورد مقامات دانشگاهی در این میان چه جور بوده است؟

مرتضا سیمیاری: ما زمانی می‌توانیم در مورد برخورد مقامات دانشگاهی در داخل کشورمان حرف بزنیم، که دانشگاه در کشور ما مستقل باشد. اما متاسفانه در داخل کشور ما دانشگاه مستقل نیست که ما انتظار داشته باشیم آنها برخورد مثبتی داشته باشند. برخورد آنها خشن است. چون او سردار است. برخورد آنها مثبت نیست. چون او اصلا آکادمیک نیست، او دانشجو نیست. او از بیرون دانشگاه انتخاب شده...

دویچه‌وله: الان وضعیت دانشجوهای احضارشده به چه صورت است؟

مرتضا سیمیاری: الان به جرم اهانت به مقدسات در داخل دانشگاهها آنها را احضار کرده‌اند. من در حال حاضر از وضعیت‌شان واقعا خبر ندارم که کمیته‌ی انضباطی یا نهادها یا دادگاهها می‌خواهند برای آنها چه چیزی را در نظر بگیرند. نهایتش این است که می‌خواهند برای آنها یک حکم خیلی سنگین بزنند. اما واقعا نمی‌دانم اینها را باید به چه جریانی واگذار کرد. اگر بگویم به دستگاه قوه قضاییه، که استقلال ندارد. اگر بگویم به ریاست دانشگاه، که وابسته است. وقتی داریم مصاحبه می‌کنیم، بعد ازاین مصاحبه ‌ما هیچ امنیتی نداریم. یعنی در داخل کشور ما نه تنها امنیت فیزیکی وجود ندارد، که امنیت روانی هم وجود ندارد. حداقلش این است که اینها تا مدتهای خیلی مدیدی حتا نمی‌توانند به راحتی در داخل خیابانهای شهر خودشان راه بروند، قدم بزنند، نمی‌توانند فکر بکنند. چون این جریان می‌خواهد فکر کردن را از ما بگیرد.