1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

از انقلاب فرهنگى تا تصفيه فرهنگى

۱۳۸۵ مهر ۱۴, جمعه

چندى است كه مسئولان دانشگاهها، با سر زدن از ثبت نام برخى دانشجويان پذيرفته شده در مقاطع كارشناسى ارشد كه قبولى‌شان در جرايد رسمى كشور نيز اعلام شده، دوران تلخ انقلاب فرهنگى در بهار سال ۵۹ و محروميت از تحصيل هزاران جوان با استعداد را در اذهان زنده مى‌كنند.

https://p.dw.com/p/A6RP
عکس: AP

دليل عدم پذيرش اين دانشجويان به طور قطع و رسمى اعلام نمى‌شود اما به نظر می‌رسد سياست تعليق، اخراج يا بلاتكليف گذاشتن دانشجو هشدارى به فعاليت‌هاى مدنى و دانشجويى آنها باشد. فعالان انجمن‌ها و تشكل‌هاى دانشجويى می‌گويند روش احضار به كميته‌هاى انضباطى، صدور احكام قضايى يا محروميت از تحصيل در واقع تصفيه حساب تماميت خواهان با جنبش دانشجويى است.

۲۶ سال قبل اما انقلاب فرهنگى، تصفيه كامل دانشگاه از عناصر به اصطلاح ضد انقلاب و مخالف و منتقد نظام را مورد نظر داشت و دانشگاهها به طور كامل و سراسرى به مدت سه سال تعطيل شدند. فرصت جوانان زيادى براى ادامه تحصيل در اين دوران براى هميشه از دست رفت. شيرين‌دخت دقيقيان، موردى از نسل دانشجويان اخراجى آن دوران مى‌گويد:

”من شاهد عينى هستم كه چه رنجى اين بچه‌ها كشيدند تا با صرف صدها برابر نيرو بتوانند به امتياز طبيعى استعداد خود برسند. اين ظلم بزرگى بود و هيچكس هم نبود كه دفاع كند. من تقاضا مى‌كنم الان كه وضع تغيير كرده، گروه‌هاى حقوق بشر و گروههاى دفاع از دانشجويان جلوى اين كار را بگيرند چون حق تحصيل و پيشرفت يك حق طبيعى است. به ويژه در كشورى كه كنكور دارد و براى ورود به دانشگاه رقابت فشرده هست. من سال ۵۹ سال سوم دانشگاه بودم و اخراج شدم. بعنوان يك دانشجوى اخراجى فكر می‌كنم اين اجازه را دارم كه از همه بخواهم جلوى چنين ستمى را بگيرند چون ابعاد انسانى بسيار وحشتناكى در آينده، زندگى و خانواده اين بچه ها دارد. در اين سالها برخى هم نيمكتى‌هاى ما كشته شدند و در كفرآبادها دفن شدند و آنها هم كه اخراج شدند، در يك ظلم آباد و تحقير آباد جامعه بى قانون رها شدند و هرگز نتوانستند به امتياز طبيعى استعداد خود برسند در حاليكه اگر آنها مصدر كار بودند به احتمال بسيار زياد افرادى دلسوز و كارشناس بودند. بايد جلوى قتل نفس دانش را گرفت.“

عبدالله مومنى سخنگوى دفتر تحكيم ادوار وحدت و از فعالان دانشجويى با اشاره به محدوديت‌هاى اخير مى‌گويد:

”اين شيوه و رويه‌اى كه اعمال می‌شود نشان از منويات و اراده‌اى است كه حاكميت از سالها پيش در جهت تخطئه و منكوب كردن فعالان جامعه مدنى پيش گرفته است. از آنجاييكه دانشجويان سياسى پيشتازان اصلاحات دمكراتيك و بنيادين در ايران بودند، می‌خواهند با اين روش ها آنها را از پيگيرى خواسته‌هاى مردم منصرف كنند. به نظر می‌رسد اين سياستى است كه می‌رود تا گسترده‌تر و فراگيرتر شود.“