1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«از بازگشت سینمای ایران به ونیز خوشحالم» <br> گپی با بابک کریمی مشاور جشنواره ونیز

مصاحبه‌گر: مریم افشنگ (گزارشگر دویچه وله در رم)۱۳۸۷ شهریور ۵, سه‌شنبه

بابک کریمی سال‌هاست که به عنوان مشاور سینمای ایران در جشنواره‌های سینمایی ایتالیا به ویژه جشنواره فیلم ونیز حضور دارد و همچنین از تدوین‌گران معروف ایتالیا به حساب می‌آید. گپی با او درباره حضور سینماگران ایرانی در ونیز.

https://p.dw.com/p/F53V
بابک کریمی: «سینما هنگامی که وارد حیطه‌ی هنر می‌شود، دیگر وابسته به یک مملکت نیست»
بابک کریمی: «سینما هنگامی که وارد حیطه‌ی هنر می‌شود، دیگر وابسته به یک مملکت نیست»عکس: DW

دویچه‌وله: امسال چهار فیلم از چهار سینماگر ایرانی در جشنواره‌ی ونیز وجود دارند. می‌شود گفت امسال بعد از مدتها بی‌خبری از سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی، دوباره شاهد رونق سینمای ایران در جشنواره‌ی ونیز هستیم. شما این حضور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بابک کریمی: باید بگویم که یکی از این کارگردانان از استادان بزرگ سینمای ایران است. آقای کیارستمی احتیاج به معرفی ندارد. دیگری امیر نادری‌ یکی از پایه‌گذاران دوم سینمای ایران است که سالهاست در آمریکا زندگی می‌کند و فکر می‌کنم این فیلم پنجم‌اش است. ولی صرفا از ایران کار اول آقای بهمن معتمدیان است به اسم «خستگی» و یک فیلم دیگر از یک فیلمساز به اسم آقای بحرانی که او هم در نیویورک زندگی می‌کند. کلا مدتی بود که سینمای ایران، همانطور که شما گفتید، حضورش در جشنواره‌ها به دلایل مختلف کمرنگ شده بود. ولی فکر می‌کنم از آنجایی که هر سیری بهرحال شروع و پایانی دارد، من و همه‌ما در انتظار این بازگشت بودیم و خوشحالم که بهرحال امسال با چهار فیلمساز خیلی خوب این بازگشت شروع شده است.

allgemeine Grafik - Film rot

دویچه‌وله: دو نفر از چهار فیلمساز ایرانی حاضر در جشنواره‌ی ونیز خارج از ایران و در نیویورک زندگی می‌کنند. آیا کم کم توجه‌ جشنواره‌های بین‌المللی به فیلمسازان ایرانی خارج از ایران جلب می‌شود؟

بابک کریمی: ببینید من فکر می‌کنم که سینمای نوین ایران با یک هویت بومی خیلی قوی وارد عرصه‌ی سینمای بین‌المللی شد، و این اتفاقا کلید موفقیت‌اش بود، یک سیری را گذارند. به نظر من در حال حاضر سینماگران ایرانی به رتبه‌ی خیلی بالاتری رسیده‌اند و دیگر از آن سینمای بومی بیرون آمده‌اند و دارند سینمای هنری واقعی درست می‌کنند. سینما هنگامی که وارد حیطه‌ی هنر می‌شود، دیگر وابسته به یک مملکت نیست. وابسته به رشد و شعور و نگاه آن فیلمساز است. حالا هر کسی نگاهش را به نوعی پیدا می‌کند. یکی با ماندن در مملکت خودش، یکی با گشتن دنیا و این که دونفر از این چهار نفر از تهران می‌آیند و دونفر دیگر از نیویورک اتفاقا خیلی جالب است. چون نیویورک یکی از پایتخت‌های فرهنگی دنیای غرب است. ایران نیز بهرحال پس‌زمینه‌ی فرهنگی یک فیلمساز ایرانی‌ست. و فکر می‌کنم اتفاقا این جالب است که چطور می‌توانند هر دو از دو دیدگاه مختلف به یک نتیجه برسند.

دویچه‌وله: مشخصا اگر بخواهیم درباره‌ی امیر نادری حرف بزنیم، باید برگردیم به سالهای ۹۰­۸۹ که امیر نادری از ایران خارج می‌شود. در حالی که یکی از چهره‌های مطرح و تاثیرگذار سینمای ایران است. او در این سالها فیلمسازی را رها نمی‌کند و چندین فیلم هم می‌سازد. چطور بعد از این همه سال جشنواره‌ی ونیز امسال تصمیم به دعوت او می‌گیرد، و آن هم در بخش مسابقه؟

بابک کریمی
بابک کریمیعکس: DW

بابک کریمی: این درست که امیر نادری روزی که ایران را ترک کرد و رفت آمریکا جزو یکی از صاحب‌نام‌ترین فیلمسازان ایرانی بود و تمام فیلمسازانی که بعداز او آمدند همگی خیلی تحت تاثیر کارهای او بودند. ولی این را هم باید در نظر گرفت که نادری با رفتنش به آمریکا به نوعی یک زندگی جدید را شروع کرد. این زندگی جدید یعنی دوباره کودک شدن، در مملکت جدیدی مجبور شد زبان جدیدی را یاد بگیرد، فرهنگ جدیدی را یاد بگیرد و اجتماع آنجا را کشف کند. بعنوان یک فیلمساز و عکاس از طریق فیلمسازی و عکاسی این کار را کرد. ولی این احتیاج به یک سیر رشد و تکامل داشت، و فکر می‌کنم با فیلم فعلی‌اش به این تکامل رسید. یعنی الان این فیلمی‌ست که نتیجه‌ی یک تجربه‌ی ۲۰­ ۱۵ساله‌ی آدمی مثل نادری در نیویورک است. فیلم‌های دیگر به اصطلاح فیلم‌های در راه بودند، کامل نبودند. برای همین است که ما نباید این فیلم‌ها را بعنوان قدم بعدی مثلا «دونده» یا «آب، باد، خاک» ببینیم. یک سیری بود که تمام شد. ما باید فرض کنیم که نادری شخص جدیدی‌ست که از اول شروع به فیلمسازی می‌کند و باید به بلوغی جدید برسد که این همین فیلم «وگاس» در ونیز است.

دویچه‌وله: عباس کیارستمی، امیر نادری فیلمسازهایی از یک نسل هستند که می‌شود گفت تقریبا فیلمسازی را باهم شروع کردند. در «قیصر» کیمیایی، کیارستمی تیتراژ فیلم را ساخته و نادری عکاس آن بوده است. حالا این دونفر درسال ۲۰۰۸ در جشنواره‌ی ونیز بهم می‌رسند. فکر می‌کنید این برخورد چطور خواهد بود؟

بابک کریمی: راستش قبلا در فستیوال «تائورمینا»بهم رسیده بودند. برخورد خیلی جالبی بود، سالها بود که همدیگر را ندیده بودند و یک اتفاق خیلی بامزه‌ای هم افتاد. صبحی که قرار بود فیلم «طعم گیلاس» نشان داده شود، ما همگی رسیدیم جلوی سالن نمایش و دیدیم که امیر نادری با کیسه‌ی پلاستیکی در دستش و یک چیز دیگری که معلوم نبود، آنجاست. بعد که رفتیم در سالن نمایش، گفت بچه‌ها بیایید برویم اتاق آپارات، من می‌خواهم چیزی را آنجا کنترل کنم. همه به آنجا رفتیم و وقتی رسیدیم بالا، نادری کیسه را باز کرد. مایع شیشه‌شویی، با یک کهنه در داخل کیسه بود. آمد و آینه‌ی شیشه‌ی اتاق پروداکشن را پاک کرد و گفت، دیروز اینجا فیلم من را نشان دادند و چون اینجا پر از گرد بود، من زجر کشیدم از این که فیلمی را که دوسال رویش کار کرده‌ام اینطور نمایش داده شد. نمی‌خواهم فیلم تو هم (کیارستمی) اینطوری شود. و شیشه را پاک کرد و با همدیگر رفتیم سر سالن سینما.

دویچه‌وله: برگردیم به بقیه‌ی فیلمسازان ایرانی در جشنواره‌ی ونیز. یکی دیگر از کارگردانهای ایرانی حاضر در ونیز بهمن معتمدیان است. شما بعنوان مشاور سینمای ایران در جشنواره‌ی ونیز چه عناصری را در فیلم معتمدیان دیدید که آن را به هیات انتخاب معرفی کردید و آنها هم این فیلم را پسندیدند و در ضمن فیلم چقدر شانس گرفتن جایزه را دارد؟

آرم جشنواره ونیز
آرم جشنواره ونیز

بابک کریمی: راستش میزان شانس گرفتن جایزه‌اش را نمی‌دانم. چون من در ونیز فقط مشاور سینمای ایران هستم. امسال دوهزار و سیصد فیلم بازبینی شده که واقعا نمی‌توانم پیش‌بینی کنم که فیلم‌های دیگر چه گونه‌اند. دلایلی که این فیلم انتخاب شد، این است که نسبت به خیلی از فیلم‌های دیگری که معرفی شده بودند، هم دنباله‌ی همان سبک مینی‌مالیستی سینمای ایران است و هم نگاهی انسانی به پرسناژها و زندگی دوروبر خودش دارد. دوم این که به‌هیچ‌وجه دنباله‌روی کلیشه‌هایی که این اواخر در سینمای ایران خیلی ها دنبالش رفته بودند، نیست. و کار بسیار ظریفی هم هست. یعنی سوژه‌ی آسانی ندارد. درباره‌ی یک گروه ترانس‌سکسوئال ایرانی هست که اینها حاضر شدند جلوی دوربین تمام موقعیت‌های زندگی‌شان را، موقعیت‌های انسانی، عاطفی‌شان را دوباره بازسازی و زندگی بکنند. و گفتم موضوع آسانی نیست و به اصطلاح و بقول ایتالیایی‌ها خیلی لیز است، خیلی می‌توانست راحت دچار شعار شود، و بیفتد در تله‌هایی که اینطور موضوع‌ها دنبال خودشان دارند. ولی توانست خیلی با ظرافت مثل یک بندباز که از یک آسمانخراش به یک آسمانخراش دیگر می‌رود، خیلی تروتمیز از یک طرف به طرف دیگر برود و با یک نگاه انسانی و دیدی کاملا جدید به این مقوله نگاه بکند.

دویچه‌وله: درباره‌ی ترانس سکسوئال‌ها تاکنون فیلم‌های زیادی ساخته شده است. چه ویژگی‌‌یی فیلم «خستگی» معتمدیان را از بقیه‌ی فیلم‌های ساخته شده تا حالا متمایز می‌کند؟

بابک کریمی: در غرب فیلم‌های متعددی درباره‌ی این موضوع ساخته شده است. ولی معمولا همه‌شان می‌افتند در همان کلیشه‌ای که جامعه از اینطور آدمها می‌طلبد، و من همیشه حیرت‌زده بودم که چرا آنهایی که فیلم را می‌سازند، خودشان هم باید این باج را بدهند برای این که حرفهاشان را بزنند و این کلیشه را دوباره تشدید بکنند. این فیلم کاملا از تمام کلیشه‌ها می‌پرد و من را یاد فیلم اول پازولینی انداخت به اسم «Accattone» که به فارسی «گدا» ترجمه شده است. این فیلم داستان یکسری آدمهای حومه‌ی شهری است که هیچ جذبه‌ای ندارند، پازولینی اینها را از نظر انسانی، دوست‌داشتنی‌شان می‌کند. از همین خوشم آمد و این موضوع هم مورد پسند هیات انتخاب قرار گرفت.

دویچه‌وله: رامین بحرانی فیلمساز جوان ایرانی تبار مقیم نیویورک است که امسال با فیلم «خداحافظ سولو» در جشنواره‌ی ونیز حضور دارد. بحرانی در سال ۲۰۰۵ هم یک بار دیگر در ونیز شرکت داشت. اگر فیلم‌های او را دنبال کرده‌اید، فکر می‌کنید چقدر می‌شود بعنوان یک فیلمساز موفق، به آینده‌اش امیدوار بود؟

بابک کریمی: من فقط می‌توانم برای هر فیلمساز جوان امیدوار باشم. متاسفانه این فیلم آخرش را ندیدم، و به همین دلیل هنوز نمی‌توانم به اصطلاح هیچ عقیده‌ای از خودم درباره‌ی این فیلم بگویم. ولی بهرحال از آن فیلم قبلی‌اش خیلی خوشم آمده بود و حس می‌کردم با وجود این که در نیویورک ساخته شده، خیلی تحت تاثیر سینمای ایران است و به ویژه سینمای امیر نادری. این است که فکر می‌کنم بهرحال سفیر خوبی است بعنوان یک سینماگر ایرانی و امیدوارم که این فیلمش هم در همان سطح و سبک باشد.