1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

از زندگى خيابانى، تا هتل پنج ستاره

۱۳۸۳ دی ۳, پنجشنبه

ازدحام بر دور ميز غذا، چندين سفارش غذاى همزمان، هر روز ظهر، در اين خانه كوچك سبز، واقع در خيابان وان ميو در شهر هانوى، جنجال و هياهوى بسيارى حاكم است. بويژه جهانگران، غذاهاى ويتنامى و فضاى عالى و نمونه حاكم در رستوران كوتو را دوست ميدارند. اما آنچه كه آنها اغلب نميدانند اينست كه، اين جوانان مهربان، كه كار پخت و پز و خدمت به آنها را برعهده دارند، همگى سابقآ كودكان خيابانى بوده اند.

https://p.dw.com/p/A5Qf
يكى از هتلهاى پرشكوه ويتنام
يكى از هتلهاى پرشكوه ويتنام

قضيه از آنجا آغاز شد كه، يك ويتنامى زاده شده در استراليا بنام جيمى پاام، چند سال پيش براى اولين بار، سفرى به كشور خود ويتنام داشت. او با دخترها و پسرهائى روبرو شد كه، در خيابانهاى ويتنام زندگى اى مملو از بدبختى و درماندگى را ميگذراندند، بدون غذا و درآمد كافى و بدون داشتن سقفى بالاى سر خود. او تصميم گرفت به اين كودكان كمك كند و قصد تاسيس يك ساندويچ فروشى را كرد.

اما آغاز اينكار،همانند همه آغازها، بسيار دشوار بود. يكى از همكاران او خانم مريلين درينكواتر در اينباره توضيح ميدهد:" يك موضوع مهم پاكيزه بودن ناخنها بود و اينكه اصولآ، زمانيكه كسى با مواد غذائى سر و كار دارد، انگشتها بايد كجا باشند و كجا نه. همچنين اينكه، موها بايد منظم و پاكيزه باشند. به اين ترتيب كودكان خيابانى، اصولى كاملآ اساسى را آموختند. سپس مغازه ساندويچ فروشى گشايش يافت و آنها در آن به پخت و پز و خدمت پرداختند. ديگر بچه هاى آواره، اين ماجرا را شنيدند و آنها هم ميخواستند در اين مغازه بكار مشغول شوند."

به تدريج، اين ساندويچ فروشى به يك رستوران درست و حسابى تبديل شد. و دخترها و پسرها، در يك مركز آموزشى كوچك، كه جيمى و همكارانش به موازات اين رستوران تاسيس كرده بودند، از يك دوره كارآموزى كامل در اين زمينه بهره مند شدند. تقريبآ ۵۰ كودك، در ۴ كلاس، اين دوره آموزشى را طى كردند. غير از دروس بهداشت، آشپزى، تهيه نوشيدنيهاى الكلى و غير الكلى و پذيرائى از مهمانها، آنها پيش از همه ياد گرفتند، به توانائيهاى خود، ايمان داشته باشند.

يكى ديگر از كاركنان تيم كوتو شرح ميدهد:" به نظر من، جيمى به بچه ها اجازه داد، رويائى داشته باشند. او به آنها گفت و به آنها نشان داد كه، روياها ميتوانند واقعيت پيدا كنند."

كيم ۲۳ ساله، يك تن از آن جوانانى است كه رويايش به حقيقت پيوسته است. او اينك به عنوان گارسون، در رستوران بسيار معروف يكى از هتلهاى پنج ستاره هانوى كار ميكند. او پوشيده در لباسى به سپيدى برف، شادمان و با حركاتى عالى، از مهمانهاى عاليرتبه و ثروتمند از سراسر جهان، پذيرائى ميكند. كيم، تصور اين را هم نميكرد كه، چنين امرى، روزى ممكن خواهد بود.