1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«استفاده چين و روسيه از ايران براى انتقام از آمريكا نابجا است»

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

نگاهى به تفاسير نشريات آلمان و جهان درباره نقش چين و روسيه در مناقشه اتمى ايران / ملى شدن صنعت نفت در بوليوى / ايتاليا و لزوم تشكيل هر چه سريعتر دولت جديد / تظاهرات عظيم مهاجران در ايالات متحده آمريكا.

https://p.dw.com/p/A5cD

«استفاده چين و روسيه از ايران براى انتقام از آمريكا نابجا است»

روزنامه اقتصادى آلمانى Handelsblatt در يكى از تفاسير امروز خود به نقش روسيه و چين در مناقشه اتمى ايران می‌پردازد و می‌نويسد: «دولت روسيه مدت‌هاست كه حس ميكند كه آمريكا آن ارزش لازم را براى اين كشور قائل نيست. و تنها اين نمايندگان پارلمان ايالات متحده نيستند كه در ماه‌هاى اخير انگ ضددمكراتيك بودن بر ولاديمير پوتين رييس جمهور روسيه زده‌اند. نگاه آمريكا به چين نيز چندان مثبت نيست، خواه بحث بر سر وضعيت حقوق بشر در اين كشور باشد، خواه بر سر سياست‌هاى ارزى دولت چين. شايد مردم چين و روسيه با ديدى مثبت به سياستى كه چوپ لاى چرخ سلطه‌طلبی‌هاى آمريكا می‌گذارد، بنگرند، اما استفاده از ايران براى انتقام كشيدن از آمريكا، گامى نابجا است. براستى چه كسى خواهان آن است كه ايران به قدرتى اتمى بدل شود؟ در اينجا مسئله تنها بر سر اين نيست كه آيا جمهورى اسلامى روزى خود بمب اتمى در اختيار خواهد داشت يا نه. مشكل اينجاست كه رژيم مذهبى ايران در طى دو دهه و نيم گذشته به عنوان صادركننده تروريسم در جهان فعال بوده و چه دليلى دارد كه جمهورى اسلامى سرانجام فناورى هسته‌اى را در اختيار گروههاى تروريستى قرار ندهد؟ بايد به هر ترتيب از تحقق اين سناريوى وحشتناك جلوگيرى كرد و در اين راستا بايد فورى دست به كار شد.»

«رييس جمهور بوليوى نقاب از چهره برمی‌دارد»

و اما تفسير بعدى ما كه اختصاص دارد به مسئله ملى شدن صنعت نفت در بوليوي. روزنامه اسپانيايى ABC كه در مادريد انتشار می‌يابد، در تفسيرى تحت عنوان «رييس جمهور بوليوى نقاب از چهره برمی‌دارد»، به اين موضوع می‌پردازد و از جمله می‌نويسد: «اوو مورالس، رييس جمهور بوليوى پيش از آغاز رياست جمهورى به شركت‌هاى خارجى قول داده بود كه درصورت روى كار آمدنش، هيچ خطرى متوجه اين شركتها نخواهد بود. حال وى نقاب از چهره برداشته و با ملى كردن صنعت نفت نشان داده كه شخصيت واقعى او چيست: يك سياستمدارى چپ افراطى ملى‌گرا و نمادى منفى در ارتباط با پيشرفت و آزادى در آمريكاى جنوبى. طرح و نسخه‌هاى رييس جمهور بوليوى به همان اندازه كهنه و بيات هستند كه اقدامات ديكتاتوری‌هاى نظامى پيشين. اين اتفاقى نبوده است كه مورالس تصميم خود در ارتباط با ملى شدن صنعت نفت را يك روز پس از نشست خود با فيدل كاسترو و هوگو چاوز، رهبران كوبا و ونزوئلا اعلام كرده است. اكنون اسپانيا بايد دست به ابتكار عمل زده و در اين راستا بكوشد كه اتحاديه اروپا قاطعيت از خود نشان داده و به بوليوى بفهماند كه نزديكى و تفاهم ميان طرفين تنها در صورت حفظ مشروعيت و دمكراسى ممكن خواهد بود.»

«ايتاليا بايد هر چه سريعتر مشكلات خود را حل كند»

روزنامه انگليسى Independent چاپ لندن در شماره امروز خود تفسيرى را به مسئله تشكيل دولت در ايتاليا اختصاص داده و از جمله خاطرنشان می‌سازد: «ايتاليا مشكلات متعددى دارد كه بايد هر چه زودتر حل شوند. در اين رابطه می‌توان به كسرى بودجه زياد، ركود اقتصادى و همچنين تداوم شكاف و تفاوت سطح رفاه ميان مناطق شمالى و جنوبى ايتاليا اشاره كرد. رومانو پرودى هر چه سريعتر مامور تشكيل دولت آتى شود، به همان سرعت نيز مشخصل خواهد شد كه آيا اكثريت ناچيز وى در پارلمان، قادر به تصويت لايحه و قوانين جديد خواهند بود و ايا ائتلاف چندحزبى وى استوار خواهد ماند يا نه. رومانو پردوى از جوانب گوناگون نقطه مقابل سيلويو برلوسكونى نخست وزير پيشين ايتاليا است و حال اين حق را دارد كه نشان دهد چه توانايى‌هايى در چنته دارد.»

توسعه جمعيت و مهاجرت ساختار فرهنگى آمريكا را دگرگون كرده است

و سرانجام نگاهى می‌اندازيم به تفسير روزنامه فرانسوى La Presse de la Manche درباره تظاهرات عظيم مهاجران در ايالات متحده كه در آن آمده است: «نژادپرستى در ايالات متحده آمريكا، مدتهاى مديدى بر پايه رنگ پوست و تعلق انسان‌ها به اقشار مختلف اجتماعى استوار بود. در آن زمان انسانهايى كه از تبار بردگان بودند، امكان پيوستن به اجتماعات سفيدپوستان را نداشتند، اما وجه مشترك همگى آنان اين بود كه به انگليسى سخن می‌گفتند. توسعه جمعيت در آمريكا و مهاجرت به اين كشور می‌رود كه حال فرهنگ به اصطلاح انگليسى ايرلندى آمريكا را دگرگون سازد. ايالات جنوبى آمريكا بيش از هم تحت تاثير فرهنگ اسپانيايى و آمريكاى جنوبى قرار دارد. حتى جرج دبليو بوش رييس جمهور آمريكا نيز زبان اسپانيايى را به روانى كامل صحبت می‌كند. اكنون ديگر اين تصور غيرممكن نيست كه روزى رييس جمهور آمريكا از تبار آمريكايى لاتين باشد و اكثريت مردم آمريكا به زبان اسپانيايى حرف بزنند.»