اعتراض به «بازداشت غيرمتعارف» منصور اسانلو / گفتگو با مرتضى كاظميان
۱۳۸۵ آذر ۱۲, یکشنبهامروز نيز تعداد كثيرى از شخصيتهاى سياسى و فرهنگى طى بيانيهاى، ضمن غيرمتعارف خواندن بازداشت آقاى اسانلو، به اين اقدام اعتراض كرده و آن را محكوم كردند.
در همين رابطه، مرتضى كاظميان فعال سياسى و از امضاكنندگان بيانيه مزبور به پرسشهاى ما پاسخ داده است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
آقاى كاظميان، اينكه امضاكنندگان بيانيه در اعتراض به بازداشت آقاى منصور اسانلو بازداشت ايشان را غير متعارف مىدانند، آيا معنايش اين است كه بازداشتهايى از اين نوع كاملا بىسابقه بوده؟
مرتضى كاظميان: غيرمتعارف خواندن بازداشت آقاى اسانلو به اين معنا نيست كه ما در جمهورى اسلامى يا در سالهاى اخير شاهد يك چنين بازداشتهايى نبوديم. اين فقط به اين معنا هست كه در روال مرسومى كه حداقل در سالهاى اخير بويژه در دورهى موسوم به اصلاحات در دوران رياست جمهورى آقاى خاتمى ما شاهدش بوديم، تلاش مىشد كه تا حد امكان بازداشتها يك صورت قانونى پيدا كرده باشد و يك صورت حقوقى به خودش بگيرد. البته متأسفانه در همان مقطع و در برخى مقاطع مثل ماجراى فاجعهى كوى دانشگاه تهران و حوادث بعدى آن ما شاهد مواجهات غير قانونى خارج از چارچوبهاى قضايى ـ حقوقى با متهمين يا افراد بازداشت شده بوديم، اما روالى به تعبيرى شكل گرفته بود، به نوعى عرفى و حقوقى شده بود كه مضمونش آن بود كه به هر حال در بازداشت افراد يا متهمان چارچوبهاى حقوقى رعايت مىشد، مثل احضار متهم يا تجديد احضار يا به هر حال رعايت آنچه كه در قوانين آيين دادرسى يا قوانين مدنى جمهورى اسلامى بر آن تأكيد شده است. ولى ظاهرا آنچنانكه ما شنيديم و به ما اطلاع داده شده به نوعى آن بازداشت يعنى با آن شكلى كه به هر حال ايشان نه قصد فرار از كشور را داشتند، نه قصد خروج داشتند، حداقل امضاكنندگان بيانيه در مورد نحوهى بازداشت ايشان توجيه نشدند.
در بيانيه اينطور عنوان شده كه نوع دستگيرى آقاى اسانلو يا حكايت از غافل بودن دولت از پيامدهاى اين ماجرا دارد و يا دولت امكان كنترل نيروهاى خودش را از دست داده است. يعنى تصور نمىكنيد كه مأموران دولتى ممكن است حساب شده، با برنامهريزى كامل و آگاهى از عواقب اين دستگيرى دست به چنين عملى زده باشند؟
مرتضى كاظميان: دولت اگر به هر حال آن را به معناى مجموعهى بلوك قدرت تعريف كنيم كه من اينچنين ارزيابىاش مىكنم و به معناى مجموعهى ساخت قدرت در جمهورى اسلامى به اين معنا اين دو فرضى كه نويسندگان و امضاكنندگان بيانيه در آن تأكيد كردند، فكر مىكنم كه قابل توجيه باشد. به اين معنا كه مجموعهى ساخت قدرت يا به هر حال برخى از طيفهاى آن دارند رفتارهايى مىكنند كه كليت اين ساخت بر آنها اشرافى ندارد و يا نمىتواند رفتارهاى اينها را مهار و كنترل كند و تا حد امكان بتواند آنها را مجبور كند تا رفتارهاى مدنىتر و حقوقىتر از خودشان به خرج بدهند. به عنوان نمونه به نظر مىرسد كه برخى از گرايشها در قوهى قضائيه تأكيد دارند يا چنانچه خود آقاى هاشمى شاهرودى حداقل در تأكيداتشان شفاف و مشخص هست اين هست كه تلاش مىكنند تا حد امكان رفتارهاى قضايى و مواجهههاى قضايى چارچوبهاى نظاممند، تعريف شده، حقوقى و متعارفى به خودش بگيرد. به اين معنا يا بلوك قدرت در رفتارهاى بخشى از اجزاى خودش كنترل ندارد، نمىتواند با اينها به توافق برسد و يا اينكه به هر حال به نوعى غافل است. اين هر دو فرض متأسفانه به نظر مىرسد كه به نوعى واقعيت دارد. آنچه كه دارد صورت مىگيرد به اين معنا نيست كه كليت ساخت قدرت در مورد نحوهى اجراى آنها، در مورد شكل اين برخوردها به توافق رسيده و مورد موافقت همهى اجزاى حاضر در بلوك قدرت در جمهورى اسلامى است.
آيا شما هم آنطورى كه در بيانيه آمده معتقديد، نوع بازداشت آقاى اسانلو مىتواند بحرانهاى سياسى و اجتماعى را در پى خود داشته باشد؟
مرتضى كاظميان: قطعا من با اين تأكيدى كه صورت گرفته همرأى هستم. به اين معنا كه شايد ما بحران را تعريف كنيم به اينكه مثلا با بازداشت آقاى اسانلو ما شاهد يكسرى اعتصابات، اعتراضات صنفى ـ كارگرى باشيم يا رفتارهاى اعتراضآميزى از سوى برخى از نيروهاى سياسى اجتماعى. اما من آن را در اين سطح و حداقل به اين معنا تعريف نمىكنم. آنچه كه من خودم ارزيابى مىكنم، اين است كه اين نحوهى برخورد بلوك قدرت با جامعهى مدنى، با نيروهايى كه در حوزههاى اجتماعى فعال هستند به عنوان چهرهها و اشخاصى كه مورد حمايت طيفهايى از نهادهاى مدنى يا نيروهاى فعال اجتماعى بطور مشخص صنفها و سنديكاها هستند، اين نحوهى مواجهه در طولانىمدت به شكاف ميان دولت و جامعهى مدنى دامن مىزند، موجب افزايش اختلاف، بدبينى، عدم اعتماد بين جامعهى مدنى با ساخت قدرت مىشود. به اين معنا قطعا در طولانىمدت اين نوع رفتار و مواجههى قهرآميز يا مواجهههايى كه فقط در دلش رفتارهاى امنيتى ـ نظامى ـ قضايى هست، منجر به اين مىشود كه ساخت قدرت، پايگاههاى اجتماعى و بدنهى اجتماعى حامى خودش را از دست بدهد و به اين معنا طبيعى است كه بلوك قدرت دچار بحرانهايى در طولانىمدت يا در ميانمدت خواهد شد، هر چند كه بخاطر اشرافى كه بر مجموعهى تماميت سرزمينى خودش دارد يا به جهت پتانسيلهاى امنيتى ـ نظامى و حقوقى كه در اختيار دارد يا ابزارهايى كه در اختيار دارد، بتواند در كوتاهمدت نيروها را فرضا سركوب يا منعفل كند يا مانع از مواجهه اعتراضآميز كوتاهمدت نيروهاى منتقد و معترض به اين اقدام بشود.
در بيانيه آمده كه ممكن است روزى برسد كه براى مديريت اينگونه بحرانها دير شده باشد. آيا منظور از اين جمله اين است كه امكان متزلزل شدن پايهها و اركان قدرت در ايران وجود دارد؟
مرتضى كاظميان: افزايش شكاف دولت و ملت، افزايش شكاف ساخت قدرت و جامعهى مدنى، فاصله گرفتن مردم از بلوك قدرت در طولانىمدت مخاطرات و بحرانهايى به همراه خواهد داشت كه آنوقت طبيعتا كنترل آنها از دست هر حكومتى خارج خواهد بود. ولو اينكه بخواهد با ابزارهاى امنيتى، قهرآميز و در واقع از راههاى سركوب و يا بازوهاى قضايى و نظامى خودش به نوعى اينها را در كنترل خودش در بياورد. تجربهى رژيمهاى سياسى كه دمكراتيك رفتار نمىكنند يا حقوق اساسى شهروندان خودشان را پاس نمىدارند، نشان داده كه اينجور رفتارها در طولانىمدت عواقب خوشى به همراه نخواهد داشت.