1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اعطاى جايزه ادبی Georg Büchner به الکساندر کلوگه

بهنام باوندپور۱۳۸۲ آبان ۲, جمعه

جايزه “گئورگ بوشنر” مهم ترين جايزه ادبى در آلمان است. اين جايزه، به نام گئورگ بوشنر Georg Büchner انقلابى و درام نويس آلمانى ثبت شده، که در آثار برجسته اى چون، مرگ دانتون، ويتسک، لئونس و لنا و لنتس، حوادث تاريخى و سياسى زمان خود را در قالب درام، و داستان، تصوير کرده، و به تحليل آنها پرداخته است.

https://p.dw.com/p/A66X
آلكساندر كلوگه برنده جايزه ادبى Georg Büchner
آلكساندر كلوگه برنده جايزه ادبى Georg Büchnerعکس: AP

آنچه بيش از هر چيزى، ذهن گئورگ بوشنر را به خود مشغول کرده، انقلاب کبير فرانسه و پيامدهاى آن بوده است. نبوغ بوشنر آنگاه روشنتر مى شد، که خواننده آثار وى دريابد، نويسنده اين آثار ماندگار، در سن ۲۴ سالگى درگذشته است.

حال جايزه اى که نام “گئورگ بوشنر” را بر پيشانى خود داشته باشد، طبعا بايد به کسى تعلق بگيرد، که وى نيز از درگيرشدن با زمان، و زمانه خود نگريزد. و بيهوده نيست که اعطاى اين جايزه، در سالهاى تسلط ناسيوناليسم سوسياليسم، يعنى سالهاى ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۴، متوقف شد، در سالهايى که درگيرشدن با زمانه و آنچه که در جامعه مى گذشت، جرمى بزرگ محسوب مى شد.

برنده امسال جايزه گئورگ بوشنر، الکساندر کلوگه Alexander Kluge است، کسى که براى بسياراني، بيشتر به عنوان فيلمساز، و بخصوص فيلمساز مستند شهرت دارد. حتا از اين هم فراتر! بسيارانى الکساندر کلوگه را همچون کسى مى شناسند که مصاحبه هايى مسلسل وار را براى اجراهاى تلويزيونى آماده مى کند، آنهم به گونه اى که انگار، توليدات او بر چرخ نقاله قرار گرفته باشند و شمارش آنها دشوار باشد. اما چنين نيست!

الکساندر کلوگه ى هفتاد و يک ساله، که رشته تحصيلى اش حقوق و تاريخ بوده، پيشگام تخيل مستند در نثر ـ هر چقدر هم که اين ترکيب متناقض به نظر آيد ـ و نيز نظريه پرداز و يکى از پايه گذاران اصلى فيلم و سينماى نوين است.

کلوگه در سالهاى شصت، در کنار کسانى چون ژان لوگ گودار به عنوان روشنفکرى آشفته فکر مشهور بود. و اينک آکادمى زبان و شعر شهر دارمشتات که اعطاکننده «جايزه گئورگ بوشنر» است، با انتخاب خود، شگفتى بسيارانى را برانگيخت. از سوى ديگر اما،‌ توجه تعداد زيادى از علاقمندان به ادبيات، و بخصوص ادبيات روايي، به الکساندر کلوگه ى نويسنده جلب شد، نويسنده اى که صنعت در کارش نقشى همسنگ با زبان دارد.

بزحمت مى توان براى آثار الکساندر کلوگه، ژانر يا نوعى ادبى جستجو کرد. او را نه مى توان رمان نويس و داستان نويس به معناى رايج کلمه خواند، و نه کارگردان و فيلمساز به معناى معمول. يورگن هابرماس، دوست و همدوره دانشگاهى او، از زمان کلاسهاى درس تئودور آدورنو، معتقد است،‌ که کلوگه را تنها مى توان «هنرمند» ناميد، نه روشنفکر و نه ديگر عناوينى که معمولا، فضاى فرهنگى دوست دارد به هر کسى بدهد.

الکساندر کلوگه به عنوان داستان نويس، يا بهتر بگوييم، راوي، با کتاب سرگذشت ها که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، بر سر زبانها افتاد. پس از آن غرابت زمان منتشر گرديد و بعد کتابهاى توصيف کشتار و روند يادگيرى با خروجى مرگبار و کتابهايى ديگر تا اثر عظيم و درخشان او واقعه نگارى احساسات که انتشارات زورکامپ آن را به چاپ رساند، و بار ديگر توجه عمومى را به سوى کلوگه ى نويسنده جلب نمود.

الکساندر کلوگه از همان نخستين آثارش، با نگاهى جامعه شناسانه، که از مکتب فرانکفورت به ارث برده است، سرنوشت هاى اندوهناک انسانى را، با جزيى نگرى خاص خود، به نمايش مى گذارد، و تا آثار واپسينش، هيچگاه سطح و جزء را از ياد نمى برد. در آثار او جستجو به دنبال امر مهم و امر بى اهميت، و متمايز کردن اين دو از هم، بيهوده است. براى الکساندر کلوگه همه چيز مهم است. و اين شايد مهم ترين توجيهى باشد براى انتخاب بجا و در عين حال غافلگيرکننده ى آکادمى زبان و شعر شهر دارمشتات، در اعطاى جايزه ى گئورگ بوشنر در سال ۲۰۰۳.

امروز ۲۳ اکتبر آکادمى مزبور مراسم خود را آغاز کرده است. تا روز بيست و پنجم اکتبر مراسم آکادمى ادامه دارد، که در جريان آن، با قراردادن «شعر عرب» در مرکز مراسم مخصوص اعطاى جايزه، نگاهى ويژه نيز متوجه جهان عرب و شعر غنى کشورهاى عربى ست. در اين ۳ روز، شاعران سرشناس عرب، از جمله محمود درويش از فلسطين، خانم سلوا نعيمى از سوريه، محمد بنيس از مراکش، خانم صفا فتحى از مصر که مترجم آثار ژاک دريدا نيز هست، قاسم حداد از بحرين، خانم نبيلا زبير از يمن و چند شاعر نامدار ديگر به شعرخوانى خواهند پرداخت. در پايان اين مراسم يعنى بيست و پنجم اکتبر جايزه ى گئورگ بوشنر، ‌که معادل ۴۰ هزار يوروست، به الکساندر کلوگه تقديم مى شود، و او نيز، از اثر جديد خود ”خلئى که شيطان برجاى مى گذارد” خواهد خواند.

آکادمى زبان و شعر در دارمشتات، چه با انتخاب کسى که مسئله اش همواره، سرنوشت انسانى، و دنبال کردن جزيى ترين و به ظاهر کم اهميت ترين مسايل زندگى بوده است، و چه با گزينش شعر عرب، به عنوان موضوع مرکزى مراسم، درايت خود را در هر دو مورد نشان داده است.