1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اكران فيلم «ساعت پنج بعدازظهر» اثر سميرا مخملباف در سينماهاى آلمان

۱۳۸۳ تیر ۱۵, دوشنبه

سينماى ايران مدتهاست كه خود را از تنگناها بيرون كشيده و شمارى از كارگردانان ايرانى توانسته اند خود را به عنوان فيلمسازان سبك ساز، كه به فراخ بينى با رويدادهاى سياسى فرهنگى و نيز فلسفى عرفانى آشنا هستند، بشناسانند. در اين ميانه سميرا مخملباف، كارگردان جوان ايرانى، نيز يكى از چهره هاى آشنا در جشنواره هاى جهانى ست. هم اكنون فيلمى از او به نام «ساعت پنج بعدازظهر» در جشنواره ى كان در سال ۲۰۰۳ جايزه ى ويژه ى داوران را

https://p.dw.com/p/A6BA

دريافت كرده بود، در سينماهاى آلمان به نمايش درآمده است.

فيلم «ساعت پنج بعدازظهر» داستان دخترى ست در افغانستان كه در ديدگاهها و آرزوهايش فاصله اى ژرف با پدر دارد. پدر هنوز بندهاى دين را بر دست و پا دارد و دخترش «نقره» در چشم اندازهاى ديگرى از آينده پرواز مى كند.

«نقره» مى خواهد رييس جمهور كشورش شود. كوشى كه تا چندى پيش حتا خيال پردازى درباره اش، گناه بزرگى مى بود. اكنون پس از فرو ريختن پايه هاى دينى طالبان بنيادگرا روزگار به گونه اى ديگر است و اگرچه واقعيت هاى تلخ هنوز در افغانستان چهره ى زشت شان را نشان مى دهند، زنان دست كم مى توانند به اميدها و آرزوهاى درونى خود بينديشند. بى آنكه سنگى سر و تن شان را آزار دهد. «نقره» در بيرون از مدرسه، اما همچنان در مرز محدوديتها گام برمى دارد. به ويژه نزد پدر كه در آرزوى بازگشت اسلام گرايان به سر مى برد.

سميرا مخملباف در «ساعت پنج بعدازظهر» بر آنست تا بيننده ى فيلم را با ويژگى ها و شرايط زندگى امروز در افغانستان آشنا كند و نگاه را به آنچه هم اكنون در اين سرزمين جنگ زده و سوخته مى گذرد، بكشاند. سميرا در اين گذرگاه پا جاى پاى پدرش محسن گذارده است، كه با فيلم «سفر به قندهار»، اندكى پيش از فاجعه ى ۱۱ ستپامبر، افغانستان را در ميدان ديد جهانيان به نمايش گذارده بود.

سميرا مخملباف وظيفه ى خود مى داند تا در برابر گزارشهاى تبليغاتى درباره ى افغانستان واقعيت هاى برهنه و اندرون خون چكان جامعه ى اين سرزمين را تصوير كند. مى خواهد اسرار و رمز پس افتادگيش را بگشايد، مى خواهد جنگ پنهانى ميان نسل ها را، تفاوتهاى ميان زندگى مردان و زندگى زنان را بشناسد و مى خواهد بداند كه زنان افغانستان پس از طالبان از چه بختى براى پيشبرد آرزوهايشان برخوردارند.

پرويز حمزوى