1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"الو، شما کی هستید؟"

امید۱۳۸۶ تیر ۱, جمعه

پروژه‌ی "الو، شما کی هستید؟" در یک کاروان به اجرا در می‌آید که علاوه بر یک "اطاق پذیرایی"، دو کابین تلفن هم در آن نصب شده‌است. روی این کاروان را با نقشه‌ی جهان تزیین کرده اند.

https://p.dw.com/p/AzWK
کابین تلفن در کاروان
عکس: INCULT, Barcelona

طرح اصلی پروژه‌یWho is on the line? Call for free! را یک هنرمند اسپانیولی ـ کاتالانیایی ریخته است: جوزپ ماریا مارتین . (Josep Maria Martin) این پروژه که عنوان "الو، شما کی هستید؟ مجانی تلفن کنید!" را دارد، حالا در چهار شهر بزرگ آلمان اجرا می‌شود: کلن، هامبورگ، برلین، شتوتگارت. مارتین این پروژه‌ی عظیم ادبی ـ فرهنگی ـ اجتماعی ـ سیاسی را با همکاری تشکیلات incult و چندین موسسه‌ی دولتی و غیرانتفاعی در سال ۲۰۰۵ در شهر بارسلون با موفقیت به اجرا درآورده است و اکنون بین چهار شهر آلمان در راه است تا بر پیاده کردن آن در این کشور نظارت کند. در آلمان پنج "خانه‌ی ادبیات" در شهرهای گوناگون و نمایشگاه بین‌المللی کتاب در فرانکفورت، آرت فورم برلین و چندین تشکیلات دیگر محلی و شهری و ایالتی، اجرای این پروژه را از نظر مالی و معنوی به عهده گرفته‌اند. مسئول هنری این پروژه، شتفانی کلینگه، (Stefanie Klinge) آلمانی ‌است که سال‌ها در شهر بارسلون، پایتخت ایالت کاتالان اسپانیا زندگی و کار می‌کند.

تلفن مجانی

"الو، شما کی هستید؟" پروژه‌ای پیچیده است که تنها می‌تواند با همکاری و پشتیبانی نمایندگان عرصه‌های هنری، ادبی واجتماعی به مرحله‌ی اجرا درآید: مکان اجرای این طرح، یک کاروان است که در آن علاوه بر یک "اطاق پذیرایی"، دو کابین تلفن هم نصب کرده‌اند. خود این کاروان که با نقشه‌ی جهان تزیین شده، در محله‌های خاصی در این چهار شهر اسکان داده می‌شود. اهالی محل و رهگذرانی که از کنار این پدیده‌ی هنری غیر متعارف عبور می‌کنند، می‌توانند وارد کاروان شوند و "مجانی‌" با هرکجای جهان که مایلند به مدت ده دقیقه تماس تلفنی بگیرند. البته از آن‌جا که در آلمان و اروپا، هیچ چیز "مجانی" نیست، تلفن‌کنندگان باید در مقابل آماده باشند، گفتگویی کوتاه با نویسنده‌ای که در"اطاق پذیرایی" منتظر آن‌هاست، انجام بدهند. آن نویسنده، پس از این روزکاری، باید در عرض دو هفته داستان، مقاله‌، شعر و یا گزارشی بر پایه‌ و یا تحت تأثیر این گفتگوها بنویسد. مجموعه‌ی این آثار ادبی که در آلمان ۲۱ قطعه خواهند شد، در کتابی انتشار می‌یابد که در پائیز امسال، در نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت معرفی می‌شود. تمام این مراسم‌، از ابتدا تا انتها از سوی یک تیم فیلمبرداری با دوربین به ثبت خواهد رسید.

نویسندگان ایرانی

در تیم نویسندگانی که با این پروژه همکاری می‌کنند، نام چند نویسنده‌ی با تبار غیرآلمانی نیز به چشم می‌خورد: فریدون زیمواغلو(Feridun Zaimoglu) از ترکیه، خوزه اولیور (Jose Oliver) از اسپانیا و ناتاشا گئورکه (Natasza Goerke) از لهستان و دیگران. سه نویسند‌ه‌ی ایرانی هم در این پروژه شرکت کرده‌اند: فهیمه فرسایی و نوید کرمانی از شهر کلن و سودابه محافظ از شتوتگارت. این پروژه در آلمان از ۷ یونی تا اول یولی ۲۰۰۷ پیاده می‌شود.

شتفانی کلینگه، مدیر هنری پروژه "الو، شما کی هستید؟
شتفانی کلینگه، مدیر هنری پروژه "الو، شما کی هستید؟"عکس: Stefanie Klinge

گفت‌وگویی با مسئول پروژه

درباره‌ی چگونگی اجرای این پروژه‌ی عظیم در آلمان با مسئول هنری اجرای آن، شتفانی کلینگه به گفتگو نشسته‌ایم:

دویچه وله: "الو، شما کی هستید؟" پروژه‌ای اسپانیولی ـ کاتالانیایی است که حالا در آلمان هم اجرا می‌شود. بین این دو جامعه، چه تشابهاتی می‌بینید که دست به پیاده کردن این طرح در آلمان زده‌اید؟

شتفانی کلینگه: مطمئناً سرچشمه این طرح اسپانیولی ـ کاتالانیایی است. از هر چه بگذریم، طراح این پروژه، ژوزف ماریا مارتین، Josep-Maria Martin در بارسلون بزرگ شده و اینجا زندگی می‌کند. او با الهام از تنش‌های اجتماعی ناشی از موضوع مهاجرت در اسپانیا، این طرح را ریخته است. با این حال مسئله بر سر امری فرامرزی است که در این و آن کشور، تأثیرات و نشان‌هایی متفاوت به‌جا می‌گذارد و به این خاطر غیرقابل چشم‌پوشی است. نیاز بحث بر سر جامعه‌‌ای چند فرهنگی در هر دو کشور وجود دارد. این که شکل پیاده کردن این طرح در اسپانیا و آلمان چگونه میسر است، مسئله‌ا‌ی دیگر است. در مرحله‌ی تدارکی برای عملی کردن این طرح در آلمان، ما با شگفتی متوجه شدیم که در آن‌جا تشکیلات، سازمان‌ها، ادارات، اتحادیه‌های ... زیادی در این زمینه فعالند. در حالی که اسپانیا هنوز در مرحله‌ی ابتدایی است، ولی راه درستی را در پیش گرفته است و در حال گردآوری اطلاعات در این زمینه در کشورهای اروپایی دیگر، از جمله آلمان است.

شما همچنین در تدارک انتقال این پروژه به سایر کشورهای اروپایی هستید. وجه اروپایی این پروژه را چگونه توضیح می‌دهید؟

مهاجرت از ابتدا مسئله‌ای اروپایی یا بهتر بگویم، فرامرزی بوده است. در این فرصت اندک، حالا نمی‌خواهم به تفصیل در این باره صحبت کنم. تنها می‌خواهم بگویم که ساختن و کشیدن دیوار بین کشورها مطمئنا راهکاری اساسی نیست. سرچشمه‌ی این طرح اروپایی و جهانی است و نحوه‌ی پیاده کردنش هم همین‌طور. هم از نظر تشکیلاتی و هم از نظرهنری. به اسامی تشکیلات وهمچنین ملیت‌های گوناگون‌ نویسندگانی که با ما در پیاده کردن این طرح همکاری می‌کنند، توجه کنید. همین امر نشانی بر آنست که باید از دیوارها و موانع زبانی و ترس‌های به هم نزدیک شدن غلبه کرد. از سال ۲۰۰۸ این کاروان به کشورهای دیگر اروپایی و غیراروپایی سفر خواهد کرد. ما الآن در حال بررسی این موضوع هستیم که آیا کشورهایی که با آن‌ها تماس‌ تلفنی برقرار می‌شود، می‌‌توانند در این پروژه شرکت داده شوند یا نه! در این رابطه ترکیه نقش بسیار جالبی بازی می‌کند. همچنین مراکش، یا صربستان یا... ایستگاه‌های آتی این کاروان هستند.

می‌گویند، اسپانیایی‌ها مردمی گشاده‌رو، اجتماعی و پر حرارت اند. آلمانی‌ها از خصوصیات مثبت دیگری برخوردارند. فکر می‌کنید اجرای این پروژه در شهرهای آلمان، همان‌اندازه موفقیت آمیز خواهد بود که در بارسلون بوده است؟

به عنوان یک آلمانی به خودم اجازه می‌دهم که بگویم‌، توانایی برقراری رابطه و کنجکاوی و گشاده‌رویی، از خصلت‌های ویژه‌ی آلمانی نیست. درست در این زمینه‌ها کمبودهایی وجود دارد که این پروژه از یک سو درصدد طرح آن‌ها و از سوی دیگر تغییر آن‌هاست. در روز اول پیاده کردن این پروژه در محله‌ی کالک (Kalk)، در شهر کلن خیلی زود مشخص شد که مهاجرین بیش از هر چیز از این خوشحال بودند که یک نفر با آن‌ها از در گفتگو در آمده است و به حرف‌هایشان گوش می‌دهد، حالا مهم نبود که این گفتگو درباره‌ی چیزهای پیش پا افتاده صورت می‌گرفت و یا در مورد موضوعاتی که جهان را به حرکت در می‌آورند. من خودم در این کاروان با کسانی صحبت کردم که در وضعیت‌های عادی نمی‌توانستم تماسی با آنان داشته باشم‌، هرچند علاقه‌مند هم می‌بودم. همین‌طور به نظرم ‌رسید، کنجکاوی کسانی که برای تلفن کردن آمده بودند هم، آن اندازه بود که من انتظار نداشتم. از این نظر، پروژه‌ی ما مطمئنا موفق بود. این گفتگوهای دوجانبه،همچنین برای نویسندگانی که در این کاروان کار می‌کردند، هم پر ثمر بود. فقط این آلمانی‌ها بودند که اغلب یا رهگذر بودند و یا تماشاگر. یعنی استثناء قاعده را تائید می‌کرد. البته آلمانی‌هایی هم بودند که داوطلبانه و بدون چشم‌داشت ما را صمیمانه پشتیبانی کردند.‌ چون این پروژه برایشان جالب بود و آن را شانسی برای برقراری گفتگو با دیگران می‌دانستند و از آن نیز استفاده کردند. آدم نباید جنبه عمومی به این مسئله بدهد. به‌طور کلی می‌توان گفت که این پروژه، زمینه‌ی امکان برقراری دیالوگ را فراهم می‌آورد‌؛ دیالوگی بین آلمانی‌ها و انسان‌هایی که در این کشور زندگی می‌کنند و تبار دیگری دارند‌، ولی مدت‌هاست که خود را آلمانی احساس می‌کنند.

"اطاق پذیرایی" کاروان: یکی از تلفن‌کنندگان در حال گفتگو با نویسنده‌ی پروژه
"اطاق پذیرایی" کاروان: یکی از تلفن‌کنندگان در حال گفتگو با نویسنده‌ی پروژهعکس: INCULT, Barcelona

فکر نمی‌کنید که مهم‌ترین مشکل مهاجران‌ در اروپا، قوانین نه چندان مهاجردوست این کشورها هستند که به مرحله‌ی اجرا در می‌آیند؟ آیا این پروژه می‌تواند چنین انتظاراتی را برآورده کند؟

مطمئنا این پروژه نمی‌‌تواند بسیاری از مسائلی که دررابطه با مهاجرت وجود دارند، حل کند، هدفش هم این نیست. من این طرح را به عنوان محرکی که از عرصه‌ی هنر برخاسته، ارزیابی می‌کنم... . برای من تعجب آور بود، وقتی در مرحله‌ی تدارکی پیاده‌کردن این پروژه در آلمان، دیدم که هنوز جامعه‌ی چند فرهنگی آلمان، بعضاً به عنوان یک امکان ارزیابی می‌شود ونه یک واقعیت. ممکن است، بسیاری از مسائل مهاجران به قوانین مربوط بشوند، ولی با این‌همه روند قانون‌گزاری هم بر پایه‌های اجتماعی استوار است یا فشاری که از سوی جامعه وارد می‌شود تا اصلا این روند آغاز شود. از این رو به نظرم بسیار لازم است که چنین محرک‌هایی در زمینه‌های گسترده‌ی اجتماعی ایجاد شود تا دگرگونی‌ای را سبب گردد که پس از سپری شدن سال‌ها‌، به نوعی در قانون متبلور شود.

این پروژه، امکان این که لایه‌های گوناگون اجتماعی با هم رابطه پیدا کنند، فراهم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد. فکر نمی کنید که جای خالی سیاستمداران که بعضاً قوانین را طرح می‌ریزند، در این‌جا خالی است.

این پروژه با این که سیاستمداران در آن حضور ندارند، بسیار سیاسی است.... خوبی این پروژه آن است که به خاطر گونه‌گون بودنش، افراد و موسسات متفاوتی را در پیوند با هم قرار می‌دهد: هم در عرصه‌ها‌ی هنر و ادبیات، و نیز ادارات فرهنگی، تشکیلات مربوط به مهاجرت، مراکز گردهمایی‌های چند فرهنگی و... یعنی جاهایی که نمایندگان سیاسی نیز حضور دارند. این ها همه در اجرای این پروژه شریک و سهیم‌اند، بدون این که مهم باشد به چه حزب و منطقه‌ای تعلق دارند.

نتیجه‌ی کار این پروژه‌ی ادبی ـ فرهنگی ـ اجتماعی ـ سیاسی سرانجام به شفافیت بخشیدن به خواست‌ها و نیازهای مهاجران می‌انجامد. فکر نمی‌کنید که مهاجران در کشورهای اروپایی بیشتر به یک "لابی" نیاز دارند تا یک "بلندگو"؟

من می‌خواهم بگویم که ما به هر دو این‌ها نیاز داریم و این که راه‌های زیادی برای مطرح کردن خواست‌ها و نیازهای مهاجران و انتقال صادقانه‌ی آن‌ها به افکار عمومی وجود دارد. چیزی که در این پروژه برای من مهم است، این است که به این موضوع از زاویه‌ی دیگری نگاه شود که بر مبنای آن "داستان‌های" دیگری رخ کنند. استقبال رسانه‌ها، اشتیاق نویسندگانی که با این پروژه همکاری می‌کنند، و اولین سری فیلم‌هایی که فیلم‌بردار ما ساخته است، حاکی از آنست که برخورد دیگری با این موضوع صورت می‌گیرد. یعنی تا حدی به کل موضوع، از جنبه‌ی شاعرانه‌تر و آزادتری نگاه می‌شود و از این رو این مسئله‌، ژرفا و اهمیتی جدی به خود می‌گیرد که سرانجام به ارزیابی متفاوتی در باره‌ی موضوع "باهم زیستن" می‌انجامد.