1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

انتخابات پارلمان اروپا

اسكندر آبادى۱۳۸۳ تیر ۱, دوشنبه

هفته گذشته نتايج انتخابات پارلمان اروپا اعلام شد و به خاطر كاهش شديد تعداد رای دهندگان باعث نگرانی سياستمداران اتحاديه اروپا گرديد. نوشته زير به بررسى اين موضوع مى پردازد كه آيا اين كاهش به معنای بی تفاوتی مردم نسبت به اين انتخابات بوده ، يا كارت زردی است كه مردم اروپا به سياستمداران نشان داده اند.

https://p.dw.com/p/A5UZ
عکس: AP

“مالت” كوچكترين كشور در اتحاديه اروپا است. در اين كشور كه تازه به عضويت اتحاديه درآمده است، ۸۰ درصد مردم برای برگزيدن نمايندگان پارلمان اروپا، پای صندوقهای رای رفتند. اما اين آمار خوشايند در ميان اعضای اتحاديه، كاملا استثنائى بود. در آلمان ۴۵ درصد، در لهستان ۴،۲۰ و در اسلواكى تنها ۶،۶ درصد مردم به نامزدهای نمايندگی در پارلمان اروپا رای دادند. پس طبيعی است كه آگاهان سياسی از خود و ديگران بپرسند كه آيا اين آمار كارت زردی است كه مردم به دست اندركاران اتحاديه اروپا نشان داده
اند يا علت، بی تفاوتی آنها است؟ نگاهی به نشريات هفته گذشته در آلمان فرض نخست را ثابت ميكند. بنياد معتبر برتلسمان در آلمان در تحقيقی در اين رابطه نشان داده است كه مردم آلمان برای رای ممتنع به همان اندازه ارزش قائلند كه برای رای مثبت و منفى. و اين خود دليلی است بر فرض ما كه مردم ناخرسندی خود را با دوری از صندوقهای رای نشان داده اند.

براى نمونه روزنامه نويه اوسنابروكر تسايتونگ Neue Osnabrücker Zeitung در تفسيری به شكست حزب سوسيال دمكرات آلمان در انتخابات پارلمان اروپا اشاره كرد. يادآوری ميكنيم كه حزب سوسيال دمكرات بدترين نتيجه انتخاباتی در تاريخ پس از جنگ خود را در اين راى گيری به دست آورد، يعنی ۲۱ درصد، در صورتی كه رقيب محافظه كار اين حزب، يعنی حزب دمكرات مسيحی آلمان، درست دو برابر در انتخابات پارلمان اروپا رای آورد. در همين رابطه است كه روزنامه يادشده از جمله نوشت: “هيچ اقدامی در جهت تغييرات در عرصه های محتوايی يا پرسنلى، هيچ حرفی برای انگيزه بخشيدن، هيچ واكنشی در جهت تسلی دادن ديده نشد. واكنش رهبری حزب سوسيال دمكرات آلمان نسبت به فلاكت انتخاباتى، به زحمت می توانست رقت آورتر از اين باشد. چنين به نظر می رسد كه گرهارد شرودر صدر اعظم آلمان، اشتباهات و مسامحه كاری ها را نه در خود، بلكه فقط در ديگران می جويد. از نظر او گويا بايد شركت كنندگان در انتخابات، بيشتر در جريان امور قرار می گرفتند تا می توانستند سياست درست او را بفهمند و قدر بدانند. اما اين نكته كه اين امكان وجود دارد كه مشكل در سياست خود شرودر و برنامه های او باشد، حتا لحظه ای هم به ذهن رهبر حزب سوسيال دمكرات، خطور نمی كند.”

لحن روزنامه معرف بی اعتمادی مردم به سياست حاكم در آلمان است، نه بی علاقگيشان به شركت فعال در سياست كشورشان و اروپا. البته نميتوان ناگفته گذاشت كه اهميت پارلمان اروپا بايد بيش از اينها برای مردم روشن شود. مردم هنوز جديت تصميم گيری های پارلمان اروپا را لمس نمی كنند. برای نمونه كمتر كسی در اينجا ميداند كه با تلاش پيگير پارلمان اروپا، قرار است گواهينامه های رانندگی كه تا كنون در آلمان دائمی بوده، به گواهی نامه های مدت دار تبديل شوند، به طوری كه مردم هر ده سال مجبور باشند آنها را تمديد كنند. اما اين گونه بی اطلاعی ها هرگز دليل آن نيست كه مردم به سرنوشت خود و پيوند تنگاتنگ آن با اروپا بی علاقه باشند، بلكه بيشتر دليل بی اعتمادى به رهبران كشور خودشان است. نمونه ای ديگر از رسانه های همگانی بياوريم.

روزنامه آلمانی “برانشوايگر تسايتونگ Braunschweiger Zeitung” در ارتباط با موقعيت كنونی حزب سوسيال دمكرات آلمان پس از شكست سنگين در انتخابات پارلمان اروپا، در تفسيری از جمله نوشت: “تغيير در رياست حزب سوسيال دمكرات اثربخش نبود و برای گرهارد شرودر نيز در مقام صدارت عظما، دليلى واقعی وجود ندارد. صحبت از “معضل ميانجيگرى” در جريان اصلاحات نيز نوعی تحميق خود بود. اينك ديگر رئيس حزب سوسيال دمكرات، خود اين مسئله را تاييد می كند كه تغييرات اصلاحی در ميان مردم، طرفداری ندارد. اما به اين شكل حزب سوسيال دمكرات در مخمصه قرار گرفته است، زيرا اين حزب ديگر نمی تواند مسير خود را در رابطه با برنامه اصلاحی موسوم به “دستور كار ۲۰۱۰” تغيير دهد، چون از پی آن، تمامی سياستهای اصلاحی خود را زير سوال خواهد برد و با بی اعتمادی مردم مواجه خواهد شد.”

ناگفته پيدا است كه از بی اعتمادی مردم به سياستمداران منطقه خود تا ترديد در كار سياستمداران فراكشورى، راه زيادی نيست. گفتنى تر اين كه آمار رايهای گرفته شده، نشان ميدهد كه مردم در انتخابات يادشده و انتخابات محلى، بيشتر به نامزدهايی رای اعتماد داده اند كه با از بين بردن مرزها و تقويت اتحاديه اروپا مخالفند. حال ببينيم موقعيت نمايندگان پارلمان اروپا پس از اين انتخابات كمرنگ، به چه صورت است: همانطور كه در برنامه های پيش هم گفته ايم، اين نخستين پارلمانی است كه ۲۵ كشور در تشكيل آن شركت دارند، در حالی كه تا به حال اين مجلس از سوی مردم ۱۵ كشور انتخاب ميشد. هرچند پارلمان اروپا از سال ۱۹۶۲ ميلادی تشكيل شده، ولی تازه از سال ۱۹۷۹ نمايندگان آن مستقيما از طرف مردم كشورهای عضو اتحاديه انتخاب ميشوند.

پارلمان اروپا تنها نهاد اتحاديه است كه نشستهای مداوم دارد و نمايندگان آن در نشستهای علنی ديدگاه های خود را عرضه ميكنند. فعاليت اين نهاد بر پايه كار كميسيونهای پارلمانی است كه هر ماه دو بار تشكيل ميشوند. در هفته سوم هر ماه گروه های سياسی پارلمان طرحهای خود را به مجلس ارائه ميكنند و سرانجام در آخرين هفته هر ماه نشستهای همگانی پارلمان برگزار ميشوند. در پارلمان تازه تشكيل شده ۷۳۲ نماينده شركت دارند، كه قويترين جناح آنها متشكل از احزاب محافظه كار است. در حالی كه جناح محافظه كار ۲۷۶ نماينده در پارلمان تازه خواهد داشت، سوسيال دمكراتها از ۲۰۰ نماينده برخوردارند. البته از آنجا كه برای تصويب تصميمهای پارلمان اروپا ۳۶۷ رای مثبت لازم است، محافظه كاران مجبور به ائتلاف با چند حزب ديگر خواهند بود. در اين امر حتی نزديكان آنها يعنی ليبرالها كه ۶۶ نماينده دارند، برای آنها كافی نخواهند بود. اما تا زمانی كه كميسيون اتحاديه اروپا نقش يك دولت مقتدر را ايفا نميكند، ميتوان انتظار داشت كه محافظه كاران برای تصويب تصميمها، با سوسيال دمكراتها و حتی سبزها ائتلاف كنند.

آنچه گفتيم حكايت از آينده ای آرام در پارلمان اروپا نميكند. در مجلسی كه ۱۰۰ تن از اعضای آن با اختيارات فراكشوری در اتحاديه اروپا مخالفند، در مجلسی كه برای تصويب تصميمهای جدی احزاب مخالف بايد با يكديگر ائتلاف كنند، در مجلسی كه تنها ۴۵ درصد مردم به آن رای داده اند، آرامش كاری برقرار نخواهد بود. با اين همه، از كجا معلوم كه همين موقعيت سخت، دليلی برای سخت كوشی نمايندگان پارلمان اروپا نباشد. هرچه هست، شك نيست كه حكومتهای محلی اتحاديه بايد از اين انتخابات درس بگيرند و مبارزه انتخاباتی پارلمان اروپا را مستمسكی برای مبارزات انتخاباتی محلی نسازند، وگرنه پنج سال ديگر معلوم نيست سرنوشت پارلمان اروپا به كجا بكشد.