1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

انجمن فرهنگى و حقوق بشرى پرسپوليس در بلژیک

مهيندخت مصباح۱۳۸۴ آبان ۱۴, شنبه

از جمله پيامد‌هاى حضور هر چه بيشتر ايرانيان در كشورهاى خارجى، يكى نيز تشكيل و تاسيس كانون‌ها و انجمن‌هاى فرهنگى است. از اين رهگذر، هموطنان گرد هم می‌آيند و محفلى براى مزه مزه كردن هواى ميهن می‌سازند، امكانى براى يارى بهم فراهم می‌كنند يا دريچه‌ای به هنر و ادبيات و فرهنگ يا مسائل جارى ايران براى خود يا سايرين مى‌گشايند.

https://p.dw.com/p/A7R3
"ایرانیان هوای هم را دارند و در کارهای جمعی فعالند."
"ایرانیان هوای هم را دارند و در کارهای جمعی فعالند."عکس: DW

غالب دست اندركاران اين كانون‌ها يا انجمن‌ها، فعالان اجتماعى يا فرهنگى در آن شهر يا كشور هستند. ايرانيانى كه ديگر در خارج از كشور ماندگار شده‌اند، هر يك به توان خود می‌كوشند با فعاليت در اين كانون‌ها، رشته ارتباط خود با سرزمين مادری خود را حفظ كنند و متقابلا از اين طريق سهم فرهنگى يا اجتماعى خود به آن را ادا كنند.

يكى از اين انجمن‌ها در كشور بلژيك كه ايرانيان بسيارى در آن به كار و تحصيل و زندگى مشغولند، پرسپوليس نام دارد. انجمن فرهنگى اجتماعى و حقوق بشرى پرسپوليس از سال ۲۰۰۰ ميلادى آغاز به كار كرده. آقاى انور ميرستارى از مسئولان اين انجمن در معرفى آن می‌گويد:

”ما در زمينه‌هاى فرهنگى/ اجتماعى و حقوق بشرى فعاليت می‌كنيم. مثلا براى معرفى فرهنگ‌مان به اروپاييان مثل جشن نوروز، شب يلدا، يا موسيقى ايرانى كار می‌كنيم. آخرين مورد كنسرت‌هاى ما كنسرت خانم پريسا و خانم مريم آخوندى براى روز زن بود. براى آشنايى ايرانيان با فرهنگ و سياست و آداب محيطى كه در آن زندگى می‌كنند، نيز فعاليت می‌كنيم. ما همچنان وظيفه خود می‌دانيم كه از فرهنگ و سنن پوياى ايران در ميان افراد مقيم بلژيك حمايت كنيم. كارهاى ديگرى كه می‌كنيم در زمينه تشكيل كلاس‌هاى فارسى براى كودكان و نوجوانان ايرانى و براى بلژيكى‌هايى است كه دوستدار فرهنگ ايران هستند يا همسر ايرانى دارند. كلاس‌هاى آواز، تار، سه تار و تنبك داريم كه آقاى حميد متبسم و آقاى دادمهر اساتيد‌شان هستند. افراد و شحصيت‌هاى ادبى از ايران و ساير دنيا را دعوت می‌كنيم كه آخرين آنها در هفته‌هاى گذشته آقاى هوشنگ ابتهاج ”سايه“ بودند. آخرين ميهمانان ما از ايران آقاى على‌اشرف درويشيان و خانم سيمين بهبهانى بودند كه به همراه نسيم خاكسار در ماه ژوئن برنامه‌هايى در انجمن ما داشتند.“

ايرانيان مقيم كشورهاى خارجى، دايما در معرض پرسش يا پيشداورى‌هايى در باره ايران و ايرانيان هستند. بخشى از اين قضاوت‌ها طبيعى و ناشى از آنچيزى هستند كه شهروندان هر كشور خارجى از طريق رسانه‌ها، تبليغات يا موضعگيرى‌هاى دولتمردان ايرانى دريافت می‌كنند. اما روشن است آنچه بعنوان مثال در برخى گزارش‌هاى تلويزيونى از تظاهرات يا تجمع‌ها يا خيابان‌ها نشان داده می‌شود، همه ايران يا منعكس كننده روحيه و منش همه ايرانيان نيست. از جمله تلاش‌هاى بسيارى نهاد‌هاى فرهنگى ايرانيان در كشورهاى خارجى اين است كه معرف وجهى ديگر از ايران و ايرانى باشند. آقاى ميرستارى در همين رابطه می‌گويد:

”اصلا اسم انجمن ما بلژيكى ايرانى است. هدف ما اين است كه در مقابل فرهنگ مرده‌ای كه الان جمهوری اسلامى همه جا شايع می‌كند، فرهنگ اصيل و شايسته ملت ايران و واقعيت‌هاى فرهنگى خود مثل جشن نوروز را ارائه كنيم. فرصتى به نويسندگان و كسانى كه حق گفتن و نوشتن ندارند بدهيم تا اينها بتوانند حرف بزنند و ديگران بدانند كه ملت ايران فقط آن نيست كه جمهورى اسلامى نماينده‌اش است و ملتى نيست كه به چادر و روسرى ختم می‌شود. ما ملتى داريم كه به اديان ديگر احترام می‌گذارد، می‌خواهد با قوم‌هاى مختلف زندگى كند. ايران كشورى است كه كوروش بنيانگذار حقوق بشر را داشته. ما سعدى و حافظ و خيام را داريم. سعى می‌كنيم اينها را به بلژيكى‌ها بشناسانيم البته اينها گاهى از ما جلوترند و بيشتر از ما بلدند.“

آقاى ميرستارى از موج پناهجويان ايرانى در سال ۲۰۰۰ در بلژيك می‌گويد. از اينكه دولت بلژيك به آنها مداركى نداده و اين افراد هنوز نمی‌توانند كار يا تحصيل كنند. اما اضافه می‌كند كه انجمن‌شان در رابطه با پناهندگان وكيلى مناسب به آنها معرفى می‌كند. اگر نياز به پزشك داشته باشند، اگر دنبال مسكن باشند، اگر جوياى اطلاعاتى براى اقامت در شهر خاصى باشند و بطور كلى در امور انسانى دست‌شان را می‌گيرد. انور ميرستارى روحيه و شرايط ايرانيان مقيم بلژيك را چنين ترسيم می‌كند:

”مشكلات آنها مشكلات يك پناهنده است و فقط مختص ايرانيان نيست. آنها از حداقل حقوق انسانى استفاده می‌كنند و نمی‌دانند آينده چه می‌شود. اما مسئله‌ای كه مثبت است اين است كه بلژيكى‌ها مشكلات ايرانيان را درك می‌كنند و می‌دانند بخاطر مسائل اقتصادى ترك وطن نكرده‌اند. بخصوص خانم‌ها را بيشتر جواب مثبت می‌دهند كه می‌دانند گرفتاری‌هايشان بيشتر است. ايرانيان هواى هم را دارند و اتحاد بين‌شان زياد است. سعی می‌كنند براى هم كار ايجاد كنند و در مسائل جمعى فعالند.“

معمولا زنان ايرانى در مهاجرت از مردان موفق‌ترند. علت را می‌توان در فضاى بازتر براى رشد و داشتن استقلال ديد. انور ميرستارى در مورد موقعيت عمومى ايرانيان و شرايط زنان ايرانى در بلژيك می‌گويد:

”از نظر تحصيلى نسل جوان پس از ما كه دهه هشتاد آمده‌ايم، الان نسل فعال بلژيك است. بيشتر بچه‌ها دانشجو هستند و خانواده‌هاى ايرانى خيلى مصرند كه بچه‌هاشون درس بخوونن. وضع ايرانی‌ها در كار و پست‌هايى كه می‌گيرند، خوب است. آنها حتى براى انتخابات مجلس و شهردارى كانديد می‌شوند. خانم‌ها هم اصولا همه جا فعال‌ترند. آنها بيشتر دنبال كار و تحصيل رفته‌اند. كلاس زبان بيشتر رفته‌اند. اهل خانه ماندن نيستند و می‌دانند كه بايد دوش به دوش ديگران كار كنند و درجامعه باشند تا شخصيت پيدا كنند.“

گاه فراز و فرود‌هاى سياسى و اجتماعى در ايران چنان پر تلاطم و سريع‌اند كه حتى انجمن‌هاى فرهنگى نيز عليرغم تاكيدى كه بر غيرسياسى بودن خود دارند، از جنبه حقوق بشرى و دفاع از آزادى وارد فعاليت می‌شوند. انجمن پرسپوليس هم از اين جنبه دور از عرصه نمانده است.

”درست است كه ما مدافع حقوق بشر هستيم اما يك نهاد حقوق بشر نيستيم. ما انجمن سياسى هم نيستيم اما در زمينه مسائلى كه شهره عام و حاد هستند مثل مورد آقاى گنجى و زرافشان، ما در كنار انجمن‌هاى حقوق بشرى ديگر جلوى دفتر سازمان ملل در بروكسل تظاهرات كرديم. هر جا موضوع دفاع از حقوق بشر باشد ما هم حضور داريم. ما هم خانواده در ايران داريم و دوستان نويسنده و ژورناليست داريم كه زير ضرب هستند. براى خانم كاظمى ما فعاليت داشتيم. با اين همه ما در بخش اجتماعى بيشتر كمك به هموطنان پناهجويى می‌كنيم كه تازه از راه می‌رسند و كسى را ندارند. خانم عبادى گفت اگر ايرانى كشورش را ترك می‌كند، حتما مشكل دارد. براى همين ما مشكلات آنها را درك می‌كنيم. سعى می‌كنيم برايشان وكيل پيدا كنيم. مترجم در اختيارشان بگذاريم. بعضى‌ها در اثر مسافرت طولانى و نگرانى از آينده دچار اضطراب می‌شوند و ما به آنها مشاوره می‌دهيم“.