انجمن قلم آلمان در دفاع از نويسندگان و روزنامهنگاران دربند و تحت پيگرد
۱۳۸۴ خرداد ۵, پنجشنبه�ان افكندن آنها، از موضوعات مركزى بحثهاى نشست سالانه انجمن قلم آلمان در شهر بوخوم بودند.
«يوهانو اشتراسر» رييس انجمن قلم آلمان در همين رابطه است كه مىگويد: ”اقتصادزدگى زبان چه تاثيرى بر ما مىگذارد؟ واقعا چه معنايى دارد وقتى كه ما عادت مىكنيم از آلمان به عنوان شركت سهامى آلمان سخن بگوييم؟ در اينجا سخن از يك شركت بورس مىرود. آيا يك نظام دمكراتيك را مىتوان مانند يك شركت سهامى اداره كرد؟“
«اشتراسر» عادت كردن به چنين زبانى را براى يك نظام دمكراتيك بسيار خطرناك مىداند، زبانى كه مىتواند انديشه را نيز در جهتى زيانبار سمت و سو دهد. رييس انجمن قلم آلمان همچنين بر اين امر تاكيد مىكند كه نويسندگان و روشنفكران بايد از زبان در برابر آلوده شدن آن از طريق انحراف گفتار عمومى حفاظت كنند.
انجمن قلم آلمان همچنين خواهان توجه بيشتر به نويسندگان و روزنامهنگاران تحت فشار و پيگرد در سراسر جهان شد. «سرگئى سوروفكين» نويسنده روس با تاكيد بر اينكه هيچ جامعهاى نمىتواند در شرايط محدود كردن آزادى انديشه رشد كند، از ميهن خود مثال مىزند: ”سازمان امنيت سازمان امنيت است. چرا بايد سازمان امنيت سابق روسيه امروز هم مهمترين قدرت كشور باشد؟ به اعتقاد من روسيهى محبوبم امروز به سوى يك ديكتاتورى پيش مىرود. من به خاطر فعاليتهايم چهار بار مورد حمله قرار گرفتم و حالا بايد بهعنوان پناهنده سياسى در آلمان زندگى كنم“.
در سال ۱۹۶۰ ميلادى بود كه در چارچوب انجمن قلم، بخاطر فشار بر نويسندگان در سراسر جهان، «كميته نويسندگان دربند» بنيانگذارى شد. در اين كميته علاوه بر نويسندگان، از ناشران، ويراستاران و روزنامهنگاران تحت پيگرد نيز حمايت مىشود. فرج سركوهى نويسنده و روزنامهنگارى كه چند سال از زندگى خود را بخاطر فعاليتهاى مطبوعاتىاش در زندان جمهورى اسلامى ايران گذرانده است، در نشست انجمن قلم آلمان بخصوص بىاعتنايى و فرصتطلبى سياستمداران اروپايى در هنگام مذاكره و گفتگو با رژيمهاى ديكتاتورى را مورد انتقاد قرار داد: ”دولتهايى مانند دولت ايران به اروپا نياز دارند. آنها بدون اروپا نمىتوانند به زندگى خود ادامه دهند. مردم آلمان و رسانههاى اين كشور نيز مىتوانند حقيقت را در مورد وضع آنجا بازگويند و دولت آلمان را هم مجبور كنند تا براى رعايت حقوق بشر در آن كشورها تلاش كند و اين عملىست، مثل خود من كه الان زندهام“.
البته رژيمهايى كه سانسور را بهعنوان سلاحى براى خفه كردن صداى نويسندگان به كار مىگيرند، نمىتوانند براى ابد به زندگى خود ادامه دهند، اما مىتوانند جوامع را به كام نيستى بكشانند. در چنين شرايطى افشاى اينگونه حكومتها از راه نوشتن در مورد آنچه انجام مىدهند ضرورت خود را هر چه بيشتر نشان مىدهد. «يوهانو اشتراسر» رييس انجمن قلم آلمان در همين رابطه: ”ما براى روشنگرى در مورد نويسندگان تحت فشار و پيگرد در سراسر جهان تلاش مىكنيم، نويسندگانى كه متاسفانه برخلاف آنچه كه شايد پس از سال ۱۹۸۹ فكر مىكرديم، نه كاهش كه افزايش نيز يافتهاند. و اگر كسى تلاش كند به اين افراد كمك كند، بزحمت مىتواند آدرسى را براى پرسش از پى اين امر بيابد. اگر نامهاى به رييس يك دولت نوشته شود، جواب مىآيد كه ما مسئول اين امر نيستيم، ما اين كار را نكردهايم. اين، مسئله را دوچندان دشوار و پيچيده مىكند“.
رييس انجمن قلم آلمان سپس تاكيد مىكند كه اين نهاد در همكارى با رسانههاى گروهى، به روشنگرى در مورد فشار بر نويسندگان و زندانى كردن آنها مىپردازد، زيرا نشان دادن چهرهى ديكتاتورها در معرض افكار عمومى همان چيزىست كه آنان را به هراس وامىدارد.
بهنام باوندپور