1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

انفعال خوانندگان؛ بحران نشریه‌های ادبی؟ (گفتگو با دکتر ناهید توسلی سردبیر مجله نافه)

۱۳۸۴ مهر ۸, جمعه

نافه یکی از مجله‌های فرهنگی ـ ادبی ایران است و مانند اغلب نشریه‌های مستقل در دوران انتشار خود با مشکلات بسیاری مواجه بوده که انتشار منظم آن را ناممکن کرده است. مدیر مسئول و سردبیر این مجله دکتر ناهید توسلی است که در کنار فعالیتهای دیگر به نوشتن داستان و مقاله در زمینه‌ی مسائل زنان نیز می‌پردازد.

https://p.dw.com/p/A6Na
عکس: DW

او در پاسخ این پرسش که چرا «نافه» گاهی با تاخیر منتشر می‌شود توضیح می‌دهد:

«اولا مجله گاهی با تاخیر منتشر نمی‌شود، معمولا همیشه با تاخیر منتشر می‌شود. مجله ماهنامه است و قرار بر این بود که مجله را آخر هر ماه دربیاورم. متاسفانه از همان شماره‌های اول این کار عملی نشد. مهمترین علتش هم مشکل مالی بود که داشتیم. چون ما انبوه مطلب داریم. نافه یکی از مجلاتی است که از سراسر ایران برایش شعر می‌رسد، داستان می‌رسد، در بخش فرهنگ چه در حوزه زنان و چه در حوزه فرهنگ ایران باستان و چه در حوزه‌ی فلسفه مطالب بسیاری زیادی می‌رسد. به ویژه از خارج از کشور از طریق ایمیل من شعر و داستان و مقاله‌های بسیاری دریافت می‌کنم. ولی متاسفانه به دلیل مشکلات مالی که نه تنها من بلکه حتا مجلاتی که زیر پوشش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم هستند بعضیها دوماهنامه شده‌اند. یکیش مشکل کاغذ است و یکیش این که من بودجه کاملی برای این کار نگذاشته‌ام؛ از بودجه و هزینه‌ی زندگی‌ام برای این کاری که فوق‌العاده دوست دارم و به آن عشق می‌ورزم استفاده می‌کنم، چون یک کار فرهنگی است. حالا در چاپخانه مشکل داریم در توزیع مشکل داریم، یعنی کلا اینقدر مشکلات در رابطه با مجلات زیاد است که حد ندارد.»

به اعتقاد مدیر مجله‌ی نافه مشکل نشریه‌های ادبی محصول وضعیت ادبیات معاصر نیز هست:

«مجلات ادبی مشکلات دیگری دارد که بخشی از آن به ادبیات کشور برمی‌گردد. ادبیات ما فعلا به نظر من دچار بحران بسیار زیادی است. هم ادبیات داستانی و هم شعرمان و هم دیگر بخشهای هنری‌مان. یک مشکل دیگری که وجود دارد این است که الان، به ویژه، وضع فضای ادبیات داستانی ما مثل همه‌ی بخشهای زندگی ما در ایران دچار بحران است. یعنی یک ناموزونی و یک عدم تعادل در فضای جامعه‌ی ما وجود دارد که عملا خودش را به وضعیت ادبیات ما هم منتقل کرده است. به همین دلیل این مشکل و معضل به ما هم که یک نشریه ادبی هستیم منتقل شده.»

بحرانی که در ادبیات معاصر وجود دارد تا چه اندازه به بحرانهای اجتماعی مربوط است؟

«اصلا وضعیت ادبیات ما به وضعیت اجتماعی ما ارتباط پیدا کرده. الان جامعه‌ی ما دچار بحران سیاسی و دچار بحران اقتصادی بسیار زیاد است. دچار بحران فرهنگی و هویت فرهنگی بسیار زیادی است. همه‌ی اینها در مجموع روی ادبیات ما تاثیر می‌گذارد. و از همه مهتر، بی رودربایستی، یک مشکل دیگر است؛ ببینید نویسنده و کسی که کار خلاقه می‌کند نیاز به آرامش فکر دارد، نیاز به باز بودن فضایی که در آن کار می‌کند دارد. فضای ادبیات به هر حال بخشی از آن فضای تخیل است. تخیل باید آزاد باشد. من نویسنده که می‌خواهم راجع به شرایط زن بنویسم باید بتوانم آن مشکلاتی را که زن در جامعه داشته و دردهایی را که در جامعه‌ی مردانه کشیده توی نوشته‌ام منتقل کنم. اما من نمی‌توانم این کار را بکنم. اولین موردش این است که من دچار سانسور می‌شوم. یعنی وزارت ارشاد به من اجازه نمی‌دهد که این مسئله را بنویسم و چاپ کنم. بنابراین من یک بار و دوبار سعی می‌کنم خودم را سانسور کنم ولی در نهایت ول می‌کنم. همین مشکل را هم خواننده دارد. یعنی خواننده وقتی می‌بیند آن چیزی که می‌خواهد توی کتاب و مجله‌ای که می‌خواهد نیست، او هم منفعل می‌شود. من حداقل با مجله نافه‌ام این مشکل را دارم که با انفعال خواننده روبرو هستم. در حالی که از اقصا نقاط کشور از جاهایی مثل بستک، مثل امیدیه‌ی اهواز، جاهایی که خیلی محیطهای کوچک و بسته‌ای هستند برای من شعر و داستان می‌آید. حتا درباره‌ی زنان مطلب می‌نویسند که من تعجب می‌کنم توی آن فرهنگ توی آن دهستان به آن کوچکی چطور یک چنین آدم روشنفکری پیدا شده. من اینها را منعکس می‌کنم ولی با نگرانی. خودم بخشی از آن را سانسور می‌کنم و فقط نگران این هستم که حذف نشوم. ببینید وقتی فضا اینجور است دیگر خلاقیت از آدم گرفته می‌شود. خواننده هم همین مشکل را دارد. او هم دچار انفعال است. من هم با یک خواننده منفعل روبرو هستم. بنابراین نمی‌توانم کارم را که آن طور که در همه‌ی دنیا کامل درست مثبت انجام می‌دهند، یعنی یک روال صحیح دارد، انجام بدهم. حالا مشکلات مالی مشکلات چاپ و توزیع به کنار. اینهاست که می‌گویم ما دچار یک بحرانیم. یعنی یک بحرانهای خاصی در جامعه‌ی ماست که متاسفانه، همه ما هم می‌دانیم، که جلوی ادبیات و شعر و همه‌ی فضاهای خلاقانه‌ی ما را گرفته است.»

با این اوصاف جایی برای خوشبینی نسبت به آینده کار مجله‌های ادبی باقی نمی‌ماند؟

«من آدم خوشبینی هستم. من همه‌ی تغییراتی را که در جامعه، چه در ایران و چه در همه‌ی جهان اتفاق می‌افتد، مثبت می‌بینم. برای این که می‌دانم هستی رو به کمال است و آدمها و انسانها، یعنی نسل انسان رو به کمال است. بنابراین این قدمهایی که ما بر می‌داریم، این زحمتهایی که من هم به سهم خودم می‌کشم، که قطره‌ای از این اقیانوس بزرگ است، برای این است که می‌دانم نیاز جامعه ما را به هر حال مردم تامین می‌کنند و واقعیتها خودشان را به یک سری سنتهای موجود توی جامعه که باید شکسته بشود و یک سری تابوهایی که بیخود به وجود آمده تحمیل می‌کنند. و این تابوها شکسته خواهد شد. این که حرکت ادامه پیدا کند اجتناب ناپذیر است و من از این بابت بسیار خوشبینم. به همین دلیل هم هست که کارم را عاشقانه دنبال می‌کنم.»

شماره‌ی بیست و ششم مجله‌ی نافه قرار است تا اواسط مهرماه منتشر شود. نافه انتشار خود را از پنج سال پیش، خرداد ۱۳۷۹ آغاز کرده است.

بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران