1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ايران و آمريكا • گزينه جنگ يا صلح

مصاحبه گر: مهيندخت مصباح۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۷, دوشنبه

نشست شرم الشيخ تمام شد، بى آنكه مذاكره اى ميان وزراى خارجه ايران و آمريكا در آن صورت گيرد. بسيارى ناظران اما حضور دو كشور در اين اجلاس را آغازى مثبت مى دانند.

https://p.dw.com/p/AO6U
عکس: DW

دكتر هوشنگ امير احمدى، تحليلگر سياسى، استاد اقتصاد و رئيس شورای ايرانيان و آمريکائيان از جمله كسانى است كه دورنماى مناسبات ايران و آمريكا را با خوشبينى دنبال مى كند و مى گويد مشكل اصلى دو دولت در حال حاضر، بى اعتمادى متقابل به يكديگر است.

دويچه وله: وزراى خارجه ايران و آمريكا در شرم الشيخ با هم مذاكره نكردند اما وزير خارجه عراق گفته است كه مهم اين بود كه هر دو كشور در نشست حضور داشتند. به نظر شما اهميت اين حضور چه ميتوانست باشد؟

هوشنگ اميراحمدى: خيلي مهم بود. اولا ديدار كردند و دوما كه قرار نبود مذاكره در باره مسائل مستقيم ايران و آمريكا باشد. مسئله عراق كه يك وقتى در رابطه ايران و آمريكا نبود، امروز يكى از مهمترين مسائل است. بنابراين همين كه دور مسئله عراق، ايران و آمريكا كنار هم بنشينند. اين كه خبر غافلگيركننده اى در طى اين نشست مطرح نشد به نظر من بخاطر اينست كه مطبوعات انتظارها را خيلي بالا برده بودند و هيجان ايجاد كرده بودند. بدون اين كه اين هيجان اساس داشته باشد، چون از اول هم قرار نبود هر دو كشور در سطح وزير، بدون برنامه و مقدمه بنشينند و حرف بزنند. اما نكته مهمى در رابطه ايران و امريكا اتفاق افتاده و آن اينكه شخص آيت الله خامنه اى كه سالها مخالف اين رابطه بود، الان موافقت كرده كه دولت ايران، وزارت امور خارجه و شوراى امنيت ملى با دولت آمريكا مذاكره مستقيم دو جانبه بكند.

مشاور نخست وزير عراق، موفق ربيعى از جمله گفته كه هر دو دولت تمايل به مذاكره مستقيم دارند، اما آنچه مانع مى شود، موانع روانى است. شما با اين ارزيابى موافقيد؟

مسئله روانى نيست بلكه اعتمادى است. در اين بى اعتمادى موجود هم آمريكا مقصر است و هم ايران. در مراحل اول بايد اعتماد آفرينى كرد و هر دو طرف بايد در اين زمينه تلاش كنند. الان آمريكا اصرار دارد كه بعنوان پيش شرط، ايران غنى سازى را معلق كند و بعد سر ميز مذاكره بيايد. در حاليكه ايران ميگويد حاضرم مذاكره كنم اما بدون پيش شرط. اينجا چيزى كه مانع مى شود، بى اعتمادى است. آمريكا ميتواند بگويد خيلى خوب! شما بياييد پاى مذاكره و بعد در جريان اين يك ماه، غنى سازى را قطع كنيد. اگر آمريكا اين كار را نمى كند، احساس اش اينست كه نميشود به ايران اعتماد كرد و برعكس اش هم هست كه ايران چنين تصورى از آمريكا دارد. من فكر ميكنم در مرحله بعدى بايد ايران اولا قطعنامه شوراى امنيت را بپذيرد. ايران بايد غنى سازى را به طور موقت و زمانبندى شده قطع كند. اما سر ميز مذاكره به آمريكا و اروپا بقبولاند كه در باره ايده كنسرسيوم غنى سازى بحث كنند. اين ايده خوبى بود كه دولت احمدى نژاد مطرح كرد. ايران البته نبايد اصرار كند كه اين كنسرسيوم تمام اش در ايران باشد و بايد بخشى از آن در ايران باشد و بخشى ديگرش، خارج از ايران باشد. من اميدوارم و فكر ميكنم هر دو كشور روزى به اين نزديكى ميرسند.

اما بخلاف نظر شما، برخى تحليلگران معتقدند مادام كه دولت بوش و دولت كنونى ايران برسر كار هستند، بحران ميان آمريكا و ايران ادامه خواهد داشت و گشايشى در كار نخواهد بود...

من اصرارى ندارم كه بگويم حتما اين اتفاق بين ايران و آمريكا حتما سال اينده مى افتد. در مقطعى كنونى، متاسفانه ما ديگر گزينه نه جنك و نه صلح بين ايران و آمريكا نداريم. اين گزينه كه ۲۷ سال وجود داشت ديگر از بين رفته و ما اينك وارد مرحله اى شده ايم كه گزينه هايمان يا جنگ هستند يا صلح. امكان اين كه يا جنگ شود يا صلح، به نظر من پنجاه پنجاه است. مخصوصا در دوره آقاى احمدى نژاد و بوش. در هر دو طرف ما نيروهاى جنگ طلب و خشن داريم و در هر دو طرف هم نيروهاى طرفدار عادى سازى وجود دارند. بايد سعى كرد نيروهاى طرفدار عادى سازى را تقويت كنيم. قبول دارم كه مشكل است مادام كه بوش و احمدى نژاد سركار هستند، بين ايران و آمريكا اتفاقى بيفتد. نيم اين ماجرا بدبينى است و نيم ديگر خوشبينى. من براى نيمه خوشبين اين داستان اميدوارم و برايش تلاش مى كنم.

آيا اعتراض آقاى متكى به پوشش يك موزيسين زن در ضيافت شام شرم الشيخ و ترك مجلس مصارف داخلى دارد يا يك نوع پيام مقاومت براى آمريكايى ها هم داشت ؟

من بيشتر فكر ميكنم داخلى است. يادمان نرود كه چندى قبل براى مشاور آقاى احمدى نژاد در تركيه همين موضوع پيش آمد كه در مجلسى يك خانم عربى رقصيده بود و او تماشا كرده بود. جنجال بزرگى پيش آمد. نگرانى ها از يك سري نيروهاى داخلى است كه اساس قدرت هستند. اما در عين حال بازى هم بوده. يكى از دلايلى كه آقاى خمينى شوراى مصلحت نظام را تشكيل داد همين بود. آقاى متكى بايد بداند كه مصلحت نظام اين بود كه بماند و بنشيند و از آن جريان استفاده كند. به نظر من ايشان عليه مصلحت نظام عمل كرد. مصلحت نظام يا كشور ايجاب نمى كند شما بخاطر يك خانم كه پوشش اش كم است، جلسه اى به اين اهميت را ترك كنيد كه مهمترين آدمها در آن نشسته اند كه با ايران مسئله دارند. يك نفر بايد اين را در ايران توضيح دهد. نه فقط براى آقاى متكى، بلكه براى تمام نيروهايى كه چنين فكر ميكنند. اينها نمى توانند مصلحت ايران را فداى اين بازى ها كنند. مصلحت كشور حكم ميكرد آقاى متكى بماند و با خانم رايس حرف بزند، حتى اگر اين خانم لخت هم در جلسه بود، بايد ميماند. مهم وضعيت ايران بود نه وضعيت آن خانم!