1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اپوزیسیون ایران و خطر جنگ!

۱۳۸۶ آبان ۵, شنبه

دمکراسی و حقوق بشر، شعار عمومی روشنفکران و مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی است اما همین شعار در بحث‌های مربوط به خطر جنگ، گاه به حاشیه رانده می‌شود • در این مورد با مهرداد مشایخی گفت‌وگو کرده‌ایم.

https://p.dw.com/p/BxDL
مهرداد مشایخی

دویچه‌وله: روشنفکران ونیروهای اپوزیسیون با توجه به شرایط موجود و تحریم‌های جدید، چه اندازه خطر جنگ آمریکا را جدی می‌گیرند؟

مهرداد مشایخی: آنچه با قاطعیت می‌توان گفت این است که ضریب ریسک جنگ بالاتر رفته است. اقداماتی که جمهوری اسلامی را بیشتر از نظر اقتصادی و نظامی و سیاسی در فشار قرار می‌دهد، در حال حاضر به مراتب بالاتر رفته است. از این جنبه است که دو نوع گمانه زنی در محافل سیاسی آمریکا مطرح است. یکی حزب دمکرات آمریکا و بسیاری ایرانیان هستند که ارتقاء فشار را نشانه زمینه‌سازی برای درگیری نظامی می‌دانند. تفسیر دومی هم هست که برخی اطرافیان کاخ سفید مطرح می‌کنند و می‌گویند اتفاقا اعمال فشارهای بیشتر بر ایران نشانگر آن است که کاخ سفید به گزینه نظامی تمایل ندارد و با فشارهای بیشتر، راه غیرنظامی را ادامه خواهد داد. در مجموع خطر جنگ طبعا از ماه‌های قبل بیشتر است.

خطر جنگ چه وظایفی پیش روی اپوزیسیون و روشنفکران ایرانی قرار می‌دهد؟

سیاستمداران و روشنفکران ایرانی باید از جنبه‌های مختلف در مقابل خطرجنگ ایستادگی قاطع کنند. چه از نظر ضایعات انسانی که حتی اگر محدود به جنگ کوتاه مدت باشد، دستکم حدود ۱۴ تا ۱۵ هزار غیرنظامی کشته می‌شوند و چه از نظر ضایعات اقتصادی که جنگ، اقتصاد ایران را ده بیست سال عقب خواهد برد و چه از نظرسیاسی که روند دمکراسی و حقوق بشر را در ایران به شدت محدود می‌کند. بعد دیگر، فرهنگی است چون در شرایط اضطراری،همه فعالیت‌ها محور بقا خواهند داشت و دیگر از فرهنگ و نظایر آن خبری نخواهد بود. به نظر من در شرایط جنگی، کلا فضایی در ایران غالب خواهد شد که نمونه‌های لبنان و عراق و یوگسلاوی، نمونه بارز آن هستند. ایران سال‌ها به عقب خواهد رفت و دیگر سال‌ها صحبتی از دمکراسی و حقوق بشر و جامعه مدنی نخواهد بود. به همین دلیل باید از تمامی این زوایا، روشنفکران ایرانی در مورد خطر جنگ بگویند و بنویسند. بخصوص روشنفکران خارج از کشور و ساکن آمریکا باید به مردم و دولتمردان آمریکا این خطر را گوشزد کنند.

شما الان خودتان شاهد چنین تلاشی در سطح آمریکا هستید؟

این کار در حال حاضر دارد انجام می‌شود، البته شاید نه به اندازه‌ای که لازم است. به صورت فردی بسیاری روشنفکران در محافل گوناگون سیاسی آمریکا، هرکجا حضور داشته‌اند، چه به صورت نامه یا فعالیت در نهادها در تلاشند. مثلا سازمانی به نام "نیاک" به ویژه در مورد مسئله جنگ، مرتب با کنگره آمریکا در تماس است و اتفاقا جمعه، ۲۶ اکتبر هم برنامه‌ای داشتند برای جمع‌آوری پول تا بتوانند فعالیت بیشتری بکنند. به نظرمن فعالیت ایرانیان به‌طور نسبی در آمریکا چشمگیربوده اما باید گسترده‌تر شود.

عده قابل توجهی کوشش مدافعان صلح را نوعی" لابی‌گری" برای جمهوری اسلامی تلقی می‌کنند و هشدار می‌‌دهند که تلاش برای گوشزد کردن خطر جنگ و عواقب آن، موجب تحکیم هرچه بیشتر جمهوری اسلامی و ماهیت ضد دمکراتیک آن می‌شود. مرز بین این دو چیست؟

طبیعی است که در هر تلاش سیاسی، گرایش‌های مختلف وجود دارند. ازجمله در مسئله جنگ می‌توان دو گونه برخورد دید. دسته‌ای از فعالان سیاسی هستند که وقتی از فعالیت برای صلح صحبت می‌کنند، اولویت خاصی برای یکی از دو طرف قائل نمی‌شوند و می‌‌گویند دو گرایش در ایران و ایالات متحده هست که به دلایل گوناگون، به نفع‌شان است که گزینه جنگ را در دستور کار خود قرار دهند و در نتیجه مخالفت با این گرایش از بعد ناسیونالیستی صورت نمی‌گیرد. اما ما شاهد فعالیت‌هایی برای صلح هستیم که صورت مسئله را طوری تعریف می‌کنند که چون جنگ از سوی آمریکا شروع خواهد شد، باید جمهوری اسلامی را از نقد و تمرکز کنار گذاشت و تمام فعالیت‌ها را روی آمریکا خلاصه کرد. این بحث به نظر من نادرست است و در آن گرایش‌هایی چه از نظر ناسیونالیسم ایرانی و چه از زاویه یک نوع بده بستان با جمهوری اسلامی می‌بینم که می‌تواند البته آگاهانه یا ناآگاهانه باشد.

گفتید در صورت بروز جنگ، دیگر صحبتی از جامعه مدنی نخواهد بود. تمرکز روی خطر جنگ، چه عوارضی برای نهاد‌های مدنی و جنبش‌های موجود در ایران خواهد داشت؟

این بستگی به حدود و واقعی بودن خطر جنگ دارد. زمانی‌که جنگ به آستانه‌ای برسد که حیات اجتماعی ایران را تهدید کند، حتما وظیفه جدیدی برای عرصه کار نیروهای موجود در ایران اضافه می‌شود و این اجتناب ناپذیر است. فعالیت در جنبش کارگری، زنان یا دانشجویان به‌عنوان مثال زمانی موثرند که فضای غیرجنگی در ایران حاکم باشد. از آنجا که تمام این فعالیت‌ها در صورت جدی شدن احتمال جنگ، لطمه جدی خواهند خورد، لاجرم فعالیت مقابله با جنگ اولویت می‌یابد. از خارج نمی‌توان شکل فعالیت‌ها در این صورت را به فعالان مدنی داخل ایران گوشزد کرد و نوع آن را خودشان باید پیدا کنند. تنها می‌توان گفت، این غیرقابل اجتناب است که از فعالیت‌های زنان یا کارگری یا دانشجویی در شرایط جنگی نه تنها خبری نخواهد بود بلکه جمهوری اسلامی دستاویز جدیدی خواهد داشت تا فعالیت‌های حداقلی را نیز سرکوب کند.

همکاری جریان‌هایی با گرایش‌های مختلف سیاسی در مسئله جنگ، آیا می‌تواند امیدی باشد بر این که گفتمانی بین گروه‌هایی ایجاد شود که گاه اصلا قادر به تحمل همدیگر نیستند؟

متاسفانه انگار اپوزیسیون ایرانی همیشه باید در بدترترین و اضطراری‌ترین حالت‌ها به خود بیاید و همکاری و دیالوگ بین خود را شروع کند. به هرحال امروز شاهد این هستیم که سطح بالاتری از این گفتگوها در خارج کشور در دستور کار قرار گرفته و با وجودی‌که هنوز از نظر عملی به جای معینی نرسیده، دستکم از نظر همسویی نظری به مقدار زیادی تحقق یافته است. مثلا هفته گذشته، گفتگوی وسیعی بین ۱۳ تن از فعالان سیاسی از طریق پالتاک انجام شد که محور آن مسئله ضدیت با جنگ، ضدیت با سرکوب جمهوری اسلامی و همین طور تاکید روی تمامیت ارضی ایران و مقابله با تجزیه طلبی بود. گرایش‌های سیاسی مختلف با هم گفتگو کردند. البته تفاوت‌های نظری اینجا و آنجا بود اما در مجموع نشان داده شد که می‌توان در این زمینه کنارهم نشست و کاری مشترک کرد.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح