ایران گرفتار دو تلهی آمریکا!
۱۳۸۶ مرداد ۲۱, یکشنبهدکتر هوشنگ امیراحمدی تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه راتگرز در گفتوگو با دویچه وله، بر اهمیت برون رفت ایران از تله عراق و لزوم ابتکار عمل جمهوری اسلامی در این عرصه میگوید.
دویچهوله: آقای رفسنجانی در نمازجمعه ۱۹ مرداد سخنان آشتی جویانهای در باب مذاکره با آمریکا گفتهاند اما به نظر میرسد استقبال چندانی از صحبتهای ایشان نشده چون آقای رفسنجانی فعلا نماینده قدرت و نماینده رسمی دولت ایران شناخته نمیشود. تعبیر شما چیست؟
هوشنگ امیراحمدی: اشتباه میکنند! آقای رفسنجانی درست است در قدرت اجرایی نیست اما یکی از ستونهای اصلی سیستم است و در این سطح هم حرفی نمیزند که پشتیبانی ازسوی رهبری نداشته باشد. تازه ایشان نگفته که بیایید با من مذاکره کنید. گفته که ما یعنی دولت و نظام حاضریم با آمریکا مذاکره کنیم.
منظور وزن آقای رفسنجانی در چیدمان کنونی قدرت جمهوری اسلامی است....
هوشنگ امیراحمدی: ایشان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. ایشان معاون مجلس خبرگان است که میتواند رهبر عوض کند. تصادفا از نظر مردمی هم وضعاش بهترشده چون درگذشته مردم ازآقای رفسنجانی خوششان نمیآمد، اما الان موقعیت ایشان خیلی بهتر از سایر رهبران حکومت ایران است! من اگر جای آمریکا بودم، میگفتم بسیار خوب. ما میخواهیم ببینیم آیا این گفتهها مورد تایید رهبر هم هست یا نه. البته من یکجا با حرفهای آقای هاشمی مخالفم و آن اینکه مهم نیست مذاکره چه پیششرطی دارد. مهم اینست که مذاکره انجام شود. پیششرط خواهی نخواهی روی میز مذاکره مطرح خواهد شد.
معروفیت آقای رفسنجانی به مهارت در بازیهای دیپلماتیک، این سوال را پیش میاورد که چه اتفاق جدیدی افتاده یا قراراست بیفتد که ایشان حرف از آمادگی مذاکره با آمریکا میزند...
هوشنگ امیراحمدی: ببینید آمریکا در دوسه سال گذشته دو تله برای ایران گذاشته که هردو بسیار دردسرساز شدهاند. اول تله غنیسازی است. پرونده ایران به شورای امنیت رفته و ایران نه فقط با غرب، بلکه با برخی دوستان نزدیک خودش سر این پرونده درگیر شدهاست. تله دوم در عراق است. مشکل عراق مشکل آمریکا بود نه ایران، اما آمریکاییها با مهارت دارند مشکل عراق را به آرامی، مشکل ایران میکنند. بحث اصلی این بود که چه کسی عراق را اشغال کرده و این همه گرفتاری به وجود آورده است. اما این بحث دارد فراموش میشود و برمیگردد به اینکه بچههای آمریکایی را که میکشد و که در عراق بی ثبانی ایجاد میکند. بحث را ۱۸۰ درجه منحرف کردهاند و جواب میدهند ایران! این بسیار برای ایران خطرناک است.
در تله غنیسازی، کنترل این که ایران از آن نجات پیدا کند، دست خودش است. یعنی ایران هرگاه بخواهد میتواند با متوقف کردن غنیسازی یا ابتکار عمل دیگری، از آن بیرون بیاید. اما در عراق متاسفانه ایران هیچ کنترلی بر این تله ندارد چون سرنخ تله دست آمریکاست، دست دشمنان ایران است. به نظرمن تله عراق از تله غنیسازی جدیتراست. بههمین دلیل آمریکا و دشمنان ایران این روزها فشارشان به ایران بیشتر روی مسئله عراق است. در مورد مسئله اتمی، پرونده دست شورای امنیت است. اجماع جهانی در موردش وجود دارد و موضوع مسیر خود را طی میکند. قطعنامه صادر میشود و تحریم بعد از تحریم میآید تا آنجا که حتی کاربرد زور را هم از سازمان ملل بگیرند. خیال آمریکا راحت است چون یک جریان همه جانبه است. در رابطه با عراق، جریان هنوز دوجانبه است. ایران است و آمریکا و در پشت پرده نیروهای سنی منطقه، اسراییلیها، عراقیهای سنی، مخالفان ایران. اما جلوی صحنه ایران در مقابل آمریکاست. ایران باید با درایت خود را از این تله بیرون بکشد.
با این توضیحات، ممکن است صحبتهای آقای رفسنجانی در ارتباط با سفر اخیر المالکی به ایران باشد؟
هوشنگ امیراحمدی: حتما! در سفر مالکی، از یکطرف بوش به او هشدار داد که به ایران زیاد نزدیک نشود و استقلال خود را حفظ کند. از یکطرف دیگربرای ایران هم کلی تهدید فرستاد. آقای هاشمی به نظر من در جواب تهدیدهای اخیربوش بود که این سخنرانی را کرد و عملا به آقای بوش گفت که ماجراجویی حل مشکل نیست و ما حاضریم نه فقط روی موضوع عراق، بلکه سایر مسایل هم گفتگو کنیم. اما مثل همیشه جمهوری اسلامی حرفی را که اول باید بزند، آخر میزند! الان کمی دیر است اما خیلی نه...اگر هر دو طرف بتوانند راه حلی پیدا کنند که صادقانه مسائل خود را پشت میز مذاکره مطرح کنند خیلی خوب خواهد بود. مذاکره باید در جهت عادی کردن باشد نه در جهت تنش زدایی.
تفاوت این دو چیست؟
تنش زدایی به معنای این است که وضع را بدتر نکنیم و مسائل تحریک آمیز و مشکل آفرین را ندیده بگیریم. یعنی وضع از اینکه هست بدتر نشود. در حالیکه عادی سازی به معنای اینست که بنشینیم و در مورد مشکلات و سوءتفاهمها و راهحلها گفتگو کنیم به این قصد که مناسبات عادی و طبیعی شوند.