1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

براى ده يورو در ماه

۱۳۸۵ خرداد ۳۰, سه‌شنبه

بنا بر آمارى دولتى، در هند بيش از ۱۳ ميليون كودك زير ۱۴ سال براى زنده ماندن مجبور به كار هستند. سازمان‌های كمك رسانى رقم را با اضافه كردن نوجوانان زير ۱۸ سال بالغ بر صد ميليون تخمين می‌زنند. اين در حالی‌ست كه از بيست سال پيش به اين‌سو كار كودكان در هند غيرقانونى اعلام شده و برنامه‌هاى سازمان‌هاى بين‌المللى و ملى به تدريج به بار می‌نشينند.

https://p.dw.com/p/A6Rg
خانواده‌ها بدليل فقر غيرقابل تحمل ناچار از فرستادن فرزندان خود به كار بيرون هستند.
خانواده‌ها بدليل فقر غيرقابل تحمل ناچار از فرستادن فرزندان خود به كار بيرون هستند.عکس: AP

دولت هند تلاش می‌كند كودكان و نوجوانان را از كارخانه‌ها بيرون بكشد و براى ادامه تحصيل و معاش به آنها كمك كند. اما تعداد نوجوانان و كودكانى كه در كارخانه‌هاى بزرگ بكار گرفته می‌شوند بسيار ناچيز است. بخش عمده آنها در روستاها روى زمين كار می‌كنند يا در خانه‌ها و در كارگاه‌هاى كوچك. به اين گروه به سختى می‌توان دسترسى داشت. و تازه دليل اصلى كار آنها فقر بی‌اندازه است. در هند عليرغم رشد بسيار بالاى اقتصادى ۳۰۰ ميليون انسان زير خط فقر زندگى می‌كنند. از اين ۳۰۰ ميليون يك سوم كودكان و نوجوانان هستند. گزارش زير گوشه‌ای از اين تضاد عميق را نشان می‌دهد.

***

در قلب دهلى نو، چهره هند در حال توسعه را در قالب بتن، فولاد و شيشه می‌توان مشاهده كرد. اينجا مركز High-Tech-Metro پايتخت است. تنها چند قدم آنطرف‌تر راجش، پسرى دوازده ساله در حال جمع كردن زباله‌هاست. پدرش الكلى است و مادر ندارد. او از خانه فرار كرده. راجش:

”من شروع به كار كردم، چون نه غذايى براى خوردن، نه لباسى براى پوشيدن داشتم. بابت هر شيشه‌ای كه تحويل دلال‌هاى زباله می‌دهم، يكى، دو روپيه می‌گيرم. با اين كار چيزى براى خوردن جور می‌كنم و شبها هم اگر پليس پيدايم نكند، كنار يك چهارراه می‌خوابم.”

رشد اقتصادى سالانه هشت درصدى هند، مايه اميد و نگرانى همزمان است. ”آيمر بار” از يونيسف اين دو جنبه را توضيح می‌دهد:

”سوال اصلى اين جاست كه ما اين رشد اقتصادى عظيم را چگونه براى كمك به قشرهاى فقير جامعه به خدمت بگيريم. زير همين رشد اقتصادى می‌تواند خود جاذبه‌ای براى بكار گرفتن بيشتر كودكان و نوجوانان باشد.”

تلاش‌های دولت هند براى كمك به آنها تنها با يارى سازمان‌های بين‌المللى ميسر است. اما همانطور كه در ابتدا هم اشاره شد، يافتن بخش بزرگى از اين كودكان و نوجوانان و رسيدگى به آنها ممكن ويا حداقل ساده نيست. ”آيمر بار” در اين باره می‌گويد:

”كارخانه‌هاى بزرگ اين مسئوليت اجتماعى را بيشتر احساس می‌كنند كه از كار كودكان سوءاستفاده نكنند. و در اين راه از سوى مردم در اروپا هم حمايت می‌شوند. در اروپا مردم حاضرند كمى بيشتر پول بدهند اما محصولاتى را بخرند كه با كار كودكان توليد نشده.

اما بيش از ۸۵ درصد نوجوانان و كودكان شاغل در كارخانه‌هاى بزرگ نيستند. ”آيمربار”:

”كار مشكل يافتن آندسته از كودكانى است كه از چشم‌ها پنهانند. مانند آنهايى كه روى زمين بكار گرفته می‌شوند و يا در خانه‌ها به خدمتكارى مشغولند. اين معضل بزرگى است كه يك شبه حل نمی‌شود. اين معضلى است كه تنها با مبارزه با فقر قابل حل است. كم نيستند خانواده‌هايى كه بدليل فقر غيرقابل تحمل ناچار از فرستادن فرزندان خود به كار بيرون هستند.”

***

سرى به گوشه ديگرى از هند می‌زنيم. در منطقه‌ای دور از پايتخت.

در يك كارخانه سنگ شكنى در اوتارپرادش واقع در شمال هند راج كومار ده ساله بكار گماشته شده. او از سنگ‌هاى بزرگ، قلوه سنگ‌هاى كوچك براى كار ساختمانى درست می‌كيند. تنها وسيله كار او چكش است. راج كومار:

”من اينكار را دوست ندارم. اما با آن ده يورو در ماه بدست مى‌آورم كه به خانواده‌ام می‌دهم. تا ساعت هشت شب چكش می‌زنم درحاليكه من هنوز خيلى كوچكم.”

در روستايى كه راج كومار و خانواده او زندگى می‌كنند، كودكان و نوجوانان زيادى مجبور به كارند. در حقيقت داشتن فرزند زيادى در چنين ساختارى يكى از شرط‌هاى بقاى خانواده است.

با اين حال وضع كودكانى كه عيلرغم كار اجبارى اما اين امكان را دارند كه در خانواده خود زندگى كنند به مراتب قابل تحمل‌تر از ميليونها كودك و نوجوانى است كه حتى اين شانس را هم ندارند و بی‌پناه در خيابان‌ها بسر می‌برند. اين كودكان در معرض وحشيانه‌ترين انواع بهره كشى و سوء استفاده قرار می‌گيرند و زندگى در خيابان آنها را بدام‌هاى ديگر نيز می‌كشاند. سوءاستفاده و آزار جنسى كه در بسيارى موارد به مرگ اين كودكان می‌انجامد موارد نادرى نيستند. اين نوجوانان بدون پدر و مادرى كه اگرچه فقير، اما بهرحال حامى آنهاست به ورطه گدايى، دزدى، اعتياد و فحشاء كشيده می‌شوند. و اگر هم از تمامى اين آسيب‌ها در امان بمانند، حتى از حداقل يك زندگى زيرخط فقر هم محرومند.

***

اما پديده كودكان خيابانى تنها مختص هند نيست. در ايران نيز شاهد افزايش قابل توجه اين پديده هستيم. كودكانى كه شرايط سخت زندگى در خانواده و مسكنت بی‌اندازه آنها را به خيابان پرتاب می‌كند. گرايش به بزهكارى در اين كودكان بسيار بالاست چراكه آنها نه تنها با كار خود قادر به ادامه زندگى نيستند، بلكه زندگى در خانواده نيز جز خشونت و شكست را به آنها نياموخته و زمينه را براى آينده تاريك آنها پيشاپيش فراهم كرده است.

بنا به آمار درج شده در نشريه شرق تعداد كودكان و نوجوانانى كه تحت چنين شرايطى در ايران زندگى می‌كنند به ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر می‌رسد.

اينكه آيا مسئولان سازمان‌هاي بهزيستى و امور كودكان تا چه اندازه قادر به كمك‌رسانى به اين گروه باشند، موضوعى است كه افزايش سريع اين پديده جاى اميدوارى چندانى نمی‌گذارد. اگرچه بسيارى در اين ادارات با احساس مسئوليت كار می‌كنند ، اما حل اين مسئله درايران نيز نيازمند سياستى همه جانبه براى حل موضوع بيكارى و فقر است. و اين معضلى است مبارزه با آن براى دولت جديد عليرغم شعارهاى بسيار به نظر نمی‌رسد جدى باشد.