1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

”برای ایدزی‌ها حتا این خانه‌ی سیاه هم نیست”

مريم انصارى۱۳۸۴ آذر ۱۲, شنبه

در روز جهانى ايدز مراسم مختلفى براى متوجه نمودن اذهان عمومى نسبت به خطر اين بيمارى برپا شد كه از جمله آنها نمايشگاهى در تالار علامه دانشگاه تهران بود. در اين نمايشگاه عده زيادى از پزشكان و متخصصان به سوالات مراجعه كنندگان پاسخ دادند. بدنبال اين نمايشگاه گردهمايى نيز در پارك دانشجو صورت گرفت كه بيش از ۴۰۰ نفر در آن شركت داشتند. عده از حاضرين در اين گردهمايى خود مبتلا به ايدز بودند و بسيارى نيز جوانانى كه به منظور

https://p.dw.com/p/A6SD
بايد به افراد معتاد، به افرادی که ایدز دارند بعنوان بیمار نگاه بشود، نه بعنوان مجرم.
بايد به افراد معتاد، به افرادی که ایدز دارند بعنوان بیمار نگاه بشود، نه بعنوان مجرم.

بردن آگاهى و روشن كردن سايرين نسبت به خطرات ايدز فعاليت می‌كنند.

خانم رضوان مقدم كه از مسئولين ”انجمن تلاشگران سلامت” و برگزار كنندگان اين مراسم بود در گفتگويى تلفنى در مورد فضای گردهمایی و اینکه چه گروههایی در آن شرکت کرده‌اند گفت:

«اینجا کودکان کار و خیابان هستند كه دارند روى پارچه اى روی زمین ایده‌ی شان را در مورد ایدز نقاشی می‌کنند. تعدادی هم که cover پوشیده‌اند با علامت HIV+. بر روی پلاکاردها نوشته شده است «معتاد بیمار است، مجرم نیست». «اعمال خشونت بر زندانی، کودک، معتاد به غیر از اشاعه‌ی بیماری ایدز نتیجه‌ی دیگری ندارد» و «هم پیمان در برابر بیماری ایدز» از جمله شعارهایی ست که دوستان به معرض دید عموم گذاشته‌اند.»

یکی از شرکت کنندگان دراین گردهمایی که به بیماری ایدز مبتلاست، در توضيح اينكه چرا بیمارشده به یکی از مهمترین عوامل شيوع بیماری ایدز كه استفاده از سرنگ‌های آلوده برای معتادان است اشاره كرد. گسترش اين بیماری درایران بويژه طی دوره‌ای که از ارائه ارزان و یا رایگان این سرنگ‌ها به معتادین جلوگیری می‌شد سرعت گرفت، تا اینکه بالاخره مسئولین امور متوجه شدند که راههای مبارزه با اعتیاد محروم کردن معتادان از استفاده از سرنگ‌های بهداشتی نیست، بلکه این محرومیت فاجعه‌ی دیگری نیز به دنبال دارد، و آن بیماری کشنده‌ی ایدز است. او می‌گوید:

« متاهل‌ام، یک بچه دارم. دوازده سال اینجا توی زندان ایران حبس کشیده ام، در دوسه زندان. از طریق سرنگ آلوده شدم. به شکرانه‌ی خدا هم زنم و هم بچه ام سالم هستند، ولی خودم HIV+ هستم. الان هم در کنار خانواده ام دارم زندگی ام را می‌کنم.»

از او پرسیدم که آیا کمکی هم برای درمان بيمارى‌اش به او می‌شود:

«فعلا درخصوص درمان هیچی به ما نگفتند و من هنوز هیچ دارویی استفاده نکرده‌ام. چون به اندازه‌ای قیمت داروها گران و سرسام آور است که اصلا نمی‌‌شود اسم دارو را آورد. فعلا باید با همین مریضی سوخت و ساخت. در واقع دولت باید بصورت رایگان دارو در اختیار ما قرار بدهد.»

او در مورد نحوه برخورد اطرافیان، دوستان و بويژه خانواده‌اش به این بیماری گفت:

«اوایل، حتا، همسرم برخورد خیلی ناخوشایندی داشت. ما یک مدت خواستیم از هم جدا بشویم، به خاطر همین مسئله. اما، خوب، با مساعدت گروهی از افرادی که در «پرسپولیس» دارند کار می‌کنند، توانستم مجددا خانواده ام را نگه دارم. ولی برخورد مابقی با ما برخوردی ناخوشایند و برخورد خیلی بدی ست که معمولا ما هم باید تحمل کنیم.»

با يكى ديگر از كسانى كه به پارك دانشجو آمده صحبت می‌كنم می‌گويد ۲۰ سال دارد و از راه تزریق با سرنگ مشترک ایدز گرفته.

می پرسم که واکنش خانواده‌اش چه بوده؟ جواب می‌دهد:

«والا دیگر خانواده مجموعا یک ذره کوتاه بیایند با ما و‌ یک ذره با ما بسازند. چون چاره‌ی دیگری ندارم. همه به یک چشم دیگر به ما نگاه می‌کنند. خیال می‌کنند ما یک جنايتكار هستیم یا مثلا یک آدم آلوده. نمی‌‌دانم والا اینها چه برداشتی از ما می‌کنند، ولی این برداشت درست نیست بخدا. ما هم یک انسان‌ايم، مثل همه‌ی آدمها.»

در میان شرکت کنندگان در این گردهمایی تعداد کسانی که به منظور روشنگری و حمایت از بیماران به پارک دانشجو آمده‌اند بسیار است. دختر جوانی درباره‌ی علت حضورش می‌گوید:

«به دلیل آشنایی که با این برنامه داشتم و درحقیقت در راه مبارزه با ایدز و اینکه توجه دولت را جلب کنیم به برنامه ریزی برای مطرح کردن این مسایل و بازکردن راههایی برای اینکه این مسایل را ما حل کنیم و هم دولت و هم مردم توجه شان به این قضیه جلب بشود، علائم‌اش را بشناسند و همینطور بگویم که این بیماری درمان دارد. معالجه ندارد، اما بهرحال درمان دارد و می‌توانند با یکسری مسایل از میزان فعالیت آن ویروس کم کنند. دقیقا یکجور آشنایی دادن.»

یکی دیگر از عوامل گسترش ایدز و شاید مهمترین آن بیم از بازگو کردن این بیماری ست، بويژه در میان جوانان و بخصوص دختران، که بشدت از برخوردهای تند و خشونت آمیزى كه درصورت برملا شدن بيماريشان ممكن است در انتظارشان باشد هراس دارند. دخترى از شركت كنندگان در گردهمايى روى همين نكته انگشت می‌گذارد و می‌گويد:

«پيامى كه ما می‌توانیم بعنوان یک شهروند ایرانی داشته باشیم، اینست که مسئله‌ی ایدز یک مسئله‌ای نباشد که تابو باشد و حتا از آن صحبت نشود. چون یکزمانی یک گزارشی نوشتند توی روزنامه که خیلی وحشتناک بود. اگر توی یک دوره‌ای مثلا فروغ می‌آید و یک فیلمی می‌سازد همان خانه‌ی سیاه هست، برای ایدزی‌ها این خانه‌ی سیاه هم حتا نیست. بنابراین نمی‌‌دانم، فقط می‌دانم این یکجور خشونت علنی ست و خیلی هم آسیب دارد می‌زند به زنان، بیشتر از همه و مثل همیشه.»

* * *

خانم رضوان مقدم هم چنين در گفتگوى جداگانه‌اى با دويچه وله به سوالاتى درزمينه تلاشهايى كه براى مبارزه با ايدز صورت می‌گيرد پاسخ دادند.

دویچه وله: خانم رضوان مقدم، بزرگترین خطری که جوانها را امروزه در ایران تهدید می‌کند در رابطه با ایدز چه عاملی ست؟

رضوان مقدم: متاسفانه این مسئله و این مشکلی ست که پنهان نگه داشته می‌شد، الان اولیای امر به این نتیجه رسیده‌اند که با پنهانکاری مشکلی حل نمی‌‌شود و باید آگاهی را به سمت جامعه ببرند که همین امر می‌تواند جلوی پیشرفت بیماری را بگیرد. دیشب که من شاهد یک برنامه‌ی تلویزیونی بودم، دیدم که یکی از پزشکان خیلی راحت، صحبت می‌کرد که باید بدون رودربایستی مسایل با جوانها در میان گذاشته بشود، باید کاندوم در اختیارشان قرار داده بشود. خوب، قبلا صحبت کردن از این ماجراها تا حدودی سخت بود، کسی نمی‌‌توانست حرفش را بزند، ولی الان به این نتیجه رسیده‌اند که نه، باید راحت تر با جوانها برخورد کرد و مسایل و مشکلات باید برای جوانها باز بشود.

دویچه وله: اصولا آیا ایدز در ایران یک خطر جدی به حساب می‌آید؟

رضوان مقدم: بله، هر بیماری به اعتقاد من یک خطر جدی ست، بخصوص بیماری‌های واگیردار. هرچه مسئله پنهانی تر باشد خطرش بیشتر است. اغلب افراد هنوز به این مسئله با ناباوری نگاه می‌کنند. نمی‌‌توانند بپذیرند که اینهم یک بیماری ست مثل همه‌ی بیماری‌ها که باید بطور علمی با آن برخورد بشود.

دویچه وله: اخیرا آموزش و پرورش تهران اقدام به برگزاری جلسه‌ی آموزشی برای دانش آموزها کرده است. این جلسات آیا بطور مستمر برگزار می‌شود، یا اینکه فقط یکبار برگزار آنهم در روز جهانی ایدز برگزار ميگردد و تمام می‌شود؟

رضوان مقدم: متاسفانه مشکلی که ما داریم، اینست که برنامه‌هایی که باید برگزاری آنها مستمر باشد نیست، ولی البته بازهم بهتر از هیچ است. همین که متوجه شده‌اند باید عمل کرد خودش خیلی اهمیت دارد. آموزش و پرورش یک کارهایی کرده است، ولی کافی نیست. البته بازهم دستشان درد نکند، ولی کافی نیست.

دویچه وله: آگاهی عمومی جوانها در ایران، دختران و پسران، نسبت به بیماری ایدز تا چه حد است؟

رضوان مقدم: در سطح پایین است. من الان که داشتم می‌آمدم، سر راه با تعدادی دانشجو برخورد کردم که اطلاعیه روز جهانی ایدز را به آنها دادم. همه‌ی آنها نگاه کردند و گفتند، یعنی چی!

دویچه وله: براى خانواده‌ها، پدر و مادرها و به اطرافیان که احتمالا برخورد خوشایندی با کسانی که مبتلا به این بیماری هستند نمی‌‌کنند پیامی دارید؟

رضوان مقدم: اینکه واقعا به افراد معتاد، به افرادی که ایدز دارند بعنوان بیمار نگاه بشود، نه بعنوان مجرم. مشکلی که ما داریم هنوز این فرهنگ جا نیفتاده، هنوز به معتاد و به بیمار ایدزی بعنوان بیمار نگاه نمی‌‌شود، توجه نمی‌‌شود. واقعا باید به این بیمارها توجه و به آنها کمک بشود تا بتوانند خودشان را بازسازی بکنند و از آن مشکلاتی که برایشان پیش آمده است نجات پیدا بکنند. واقعا به جوانها بعنوان جوان نگاه بکنند و به نیازهای خاصی که در سنین نوجوانی و جوانی مطرح است، آنها را بدانند و به آنها توجه بکنند.

دویچه وله: دلتان می‌خواهد که از طرف دولت و مسئولان فعالیت‌های شما و انجمن‌هایی که نظیر انجمن شما وجود دارند چگونه حمایت بشود؟

رضوان مقدم: تجربه ثابت کرده است که هرچقدر محدودیت بیشتر باشد، پسرفت جامعه هم بیشتر خواهد بود. به همین دلیل هم هست که باید دولتها کلا به انجمن‌های غیردولتی، به افراد فعال این فرصت را بدهند که تلاش بکنند و نسبت به جامعه‌ی خودشان آن حساسیتی را که دارند به طرز درستی بتوانند اجرا بکنند و محدودیت قائل نشوند.