1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«بزرگترين آروزيم كمك به جوانان كشور است» / گفتگويى با مهدى پاشازاده، ملى پوش سابق ايران

۱۳۸۵ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

مهدی پاشازاده مدافع تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ١٩٩٨ فرانسه که در سالهای اخیر پیراهن تیم فوتبال آدمیرا واکر وین در اتریش را بر تن داشته، قصد دارد كه بعد از فعاليتهاى حرفه‌اى خود به عنوان بازيكن، به فوتبال وفادار بماند. وى در گفتگويى با صداى آلمان از ثبت نام در دانشکده مشهور تربیت بدنی دانشگاه کلن آلمان براى گذراندن دوره مربیگری و همچنين خاطرات خود در تیم ملی فوتبال ایران از جمله مسابقه فراموش نشدنی مقابل

https://p.dw.com/p/A6cq
مهدى پاشازاده (چپ) در لباس تيم آدميرا واكر از اتريش
مهدى پاشازاده (چپ) در لباس تيم آدميرا واكر از اتريشعکس: AP

استرالیا در نوامبر ١٩٩٧ سخن گفته است.

مصاحبه گر: فرید اشرفیان

دویچه وله: لطفا از وضع کنونی خودت در تیم فوتبال «آدمیرا واکر وین» در لیگ فوتبال اتریش تعریف کن و برای ما بگو که چه اهداف و چه برنامه‌هایی را در آینده نزدیک داری دنبال می‌کنی؟

مهدی پاشازاده: وضعیت «آدمیرا» بعد از مشکلاتی که توی یک سال و خرده‌ای پیش، بعد از این تغییر و تحولاتی که شد، بالاخره هم سهام دار باشگاه و هم پرزیدنت این باشگاه عوض شد و آقای «پیشیار» شدند که واقعا باعث افتخار ماست که در قلب اروپا یک ایرانی چنین کاری کرده و یک باشگاهی خریده. و ما واقعا از پایین شروع کردیم، چون بعد از اینکه به دسته دو سقوط کردیم، ۲۱ـ۲۰ بازیکنان حرفه‌ای ما رفتند و ما با یکسری از بازیکنان‌های جدید شروع کردیم. در این وهله وظیفه من بود که بعنوان بازیکن با تجربه کنار مربی‌مان قرار گرفتم و خیلی کمک کردم . الان الحمداله در زمستان توانستیم که خیلی بازیکن‌های بهتری جمع وجور کنیم، چندتا بازیکنان به ما اضافه شدند، وضعیتمان خیلی بهتر است. ما تصمیم‌مان این است که در دسته دو بمانیم و انشااله سال جدیدی که می‌آید، بتوانیم به دسته یک بازگردیم و آنجا هم خب، حالا به مراتب بازی‌های بهتری انجام بدهیم و بتوانیم رتبه های بهتری کسب کنیم.

دویچه وله: در کنار فعالیت بعنوان بازیکن در تیم فوتبال «آدمیرا واکر وین» در نیمه فصل اول مسئولیت‌های دیگری را نیز بعنوان مربی و مدیر در تیم فوتبال خودت، «آدمیرا واکر»، برعهده داشتی. لطفا در این زمینه توضیحات بیشتری بده.

مهدی پاشازاده: همان جور که گفتم نیم فصل اول این جور بود که بیشتر توی کار مربیگری و کمک کردن به سرمربی‌مان بود، ولی الان طی نشستی که توی هفته گذشته داشتیم با آقای پیشیار و کل مقامات باشگاه، الان من بیشتر کارهای منیجمنتی می‌کنم، راجع به آوردن، بردن بازیکن و توی مارکتینگ سعی می‌کنم که بیشتر کار کنم و کنارش هم بازی ام را انجام بدهم. پیشنهاد به من شد که تیم آماتورها را هم سرمربیگریش را مستقیم بگیرم، ولی خیلی زیاد هست. چون که نمی‌توانم در همین زمانی که هست، هم مربیگری کنم، هم منیجمنتی کنم و هم که بازی کنم.

دویچه وله: چه برنامه‌ای چیدی برای شرکت در دوره رسمی مربیگری و دست یافتن به مجوز و امتیاز مربیگری ممتاز در سطح اروپا؟

مهدی پاشازاده: برنامه‌ام این هست که انشااله در یک سال ونیم آینده کلاس مربیگری را در آلمان ببینم. یک تماس خیلی خوبی دارم من آنجا و از همین الان اسمم را نوشتم برای فوریه سال ۲۰۰۸ ما باید آنجا باشم، ثبت نام کردم و می‌خواهم اولین ایرانی باشم که چنین مدرکی را میگیرد.

دویچه وله: شرایط شرکت در این کورس مربیگری دانشکده تربیت بدنی دانشگاه کلن (Sporthochschule Köln) چی هست؟ این آنجایی هست که تمامی مربیان طراز اول بوندس لیگای آلمان مجوز خود را برای اجرای شغلشان از آنجا گرفته‌اند!

مهدی پاشازاده: خب، شرایطش این است که شما باید در بوندس لیگا بازی کرده باشید، بازیکن حرفه‌ای باشی، به زبان آلمانی یا انگلیسی خوب بتوانی صحبت کنی که الحمداله مشکل زبان آلمانی ندارم من و ضمن اینکه بالاخره یکسری رابطه هایی هم که هست آنها کمک می‌کنند و یکی از آن مربیان بزرگ آلمانی صحبتی کرده با رییس این دانشگاه و ایشان قبول کرده‌اند که من بتوانم آنجا این کار را انجام بدهم.

دویچه وله: خیلی از یاران سابق تو در آن تیم ملی فوتبال فراموش نشدنی ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه الان کار مربیگری را شروع کرده‌اند، مانند حمید استیلی، علی دایی، خداداد عزیزی، محمد خاکپور و یا جواد زرینچه. آیا به نظر تو از آن تیم آن موقع فوتبال ایران که در جام جهانی شرکت کرد، ما می توانیم این انتظار را داشته باشیم که مربیان طراز اول و در سطح بین المللی با فهم و استاندارد روز فوتبال دنیا شروع به کار بکنند و بتوانند به پیشرفت فوتبال ایران نیز کمک بکنند؟

مهدی پاشازاده: بله. خوشبختانه از سال ۹۸ـ ۹۷ بازیکنان‌های ایرانی توانستند که در تیم‌های خوب خارجی بازی کنند و این تجربه را به جوان‌های ما انتقال بدهند. آن نسل ما واقعا نسل خوبی بود از لحاظ فوتبال و ضمن اینکه مثل علی دایی، خداداد عزیزی و بقیه کسانی که مربیگری می‌کنند، در خارج از کشور فوتبال بازی کرده‌اند و این تجربه را دارند انتقال می‌دهند و خدا را شکر که همه شان هم موفق هستند.

دویچه وله: مهدی جان تو همچنین عضو آن تیمی هستی که در نوامبر ۱۹۹۷ در آن بازی فراموش نشدنی در استرالیا مقابل تیم ملی فوتبال استرالیا به میدان رفت و با کسب نتیجه دو بر دو باعث شد که تیم ملی فوتبال ایران پس از ۲۰ سال به مسابقات جام جهانی ۹۸ برسد. آیا تو با آن همه بازیکنان سابق هنوز در تماس هستی و این خاطره‌ای که آن زمان تجربه کردی، هنوز در ذهنت زنده هست؟

مهدی پاشازاده: این خاطره که نه اصلا از یاد من می رود و نه از یاد ملت ایران و یکی از افتخارات هم ملت ایران و هم دوران ورزشی من حساب می‌شود. بله، ما با بازیکن‌هایی که بودیم هنوز در تماس هستیم، هرچند الان بعد از آن بازی من حدود ۸ـ۷ سالی خارج از کشور زندگی می‌کنم و بازی می‌کنم، ولی خب همیشه با خداداد عزیزی و همچنین علی دایی و حتی با احمدرضا عابدزاده و مهرداد میناوند، علی منصوریان، رضا شاهرودی و همینطور در تماس هستیم و هرموقع من به ایران می‌روم تماس می‌گیریم و بالاخره کم و بیش تا وقت کنیم یا بالاخره در جلساتی که هست، بعضی جاها می‌رویم، همدیگر را می بینیم. بله، همه از هم سراغ می‌گیریم.

دویچه وله: در آغاز دوران فعالیت فوتبالت مهدی جان، تو هم بازیکن مربی فعلی تیم فوتبال ایران امیر قلعه نویی در تیم «استقلال» تهران بودی. حضور و عملکرد امیر قلعه نویی را بعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران چگونه ارزیابی می‌کنی؟

مهدی پاشازاده: امیر قلعه نویی از اول یک مدیر بود، همان جور موقعی که بازی می‌کرد در کارش واقعا واقف هست و می‌داند چی کار دارد انجام می‌دهد. احتیاج به وقت دارد و خب می‌بینید که جوانگرایی هم کرده، ضمن اینکه خب چندتا بازیکن با تجربه هم دارد. باید بگذاریم امیر کارش را انجام بدهد. خب ایشان بازیکن خوبی بوده، توی «استقلال» هم نتایج خوبی گرفته. شاید بعضی‌ها بگویند خیلی زود به تیم ملی رسید، ولی خب ایشان سابقه بازیگری خوبی داشته و چندسالی هم مربیگری توی «استقلال» کرده و موفق بوده. انشااله که در تیم ملی هم موفق باشد.

دویچه وله: چه اهداف و آرزوهای دیگری در دنیای فوتبال خودت هنوز داری دنبال می‌کنی؟

مهدی پاشازاده: والا بزرگترین آرزوی من این است که بتوانم به جوان های مملکت‌مان کمک کنم. من حدود ۸ سال خارج از کشور بودم، خیلی تجربیاتی اینجا دیدم، خیلی چیزها اینجا یاد گرفتم، ضمن اینکه با آن کلاسی که می‌خواهم ببینم، فکر کنم تمام اینها را بتوانم تکمیل کنم. ضمن اینکه از لحاظ روابط عمومی خدا را شکر، خدا یک قدرتی به من داده که همیشه توانسته‌ام با همبازی‌هایم مخصوصا با جوان‌ترها رابطه خوبی داشته باشم و توانستم به آنها کمک کنم خارج از کشور. حتما می دانم که داخل کشور هم این کار را می‌توانم بکنم. ایشااله که فقط بتوانم به مملکتم، به جوانها کمک کنم.