1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

بم، يكسال پس از فاجعه

۱۳۸۳ دی ۲, چهارشنبه

خسوف را ديده ايم، اما روشنى آفتاب را ديگر هرگز و ابرهاى سياه غم هاى ما نبايد جلوى طلوع خورشيد را بگيرند.

https://p.dw.com/p/A4CU
عکس: AP

عارفه گلزارى، ۱۳ ساله است و يكى از هفت هزار كودك يتيم درشهر بم. او قرار است در اولين سالگرد زلزله بم به نام همه كودكانى كه پدرو مادر خود را از دست داده اند براى هم شاگردىهايش در دبيرستان ارگ جديد بم شعرى در رابطه با اين فاجعه و در بزرگداشت مادرو پدرش بخواند.

تقريبا تمامى اهالى بم سرنوشتى غم انگيز دارند. اعضاى خانواده و هم هست و نيست آنها در يك چشم بهم زدن برباد رفته است. اما يكسال بعد اززلزله اى كه درآن بيش از سى و يك هزار و هشتصد نفر جان باختند، بيشترو بيشترند آنهايى كه ايمان دارند، كه رنج و استيصال زمانى پايان ميپذيرد.

حكومت ايران با پسترهاى بزرگ در شهر بم تبليغ ميكند كه اين شهر در سال ۲۰۰۶ از پيش از زلزله هم شكوفاتر خواهد شد. اگرچه ديگر كسى در بم به اينگونه وعده ها باور ندارد، اما همه ميخواهند كه به خود و اين شهر ويران شده شانسى نو بدهند. رضا آريا ميگويد ”من هردو فرزندم را از دست داده ام. اما ياس هم به من كمكى نميكند. من و همسرم ميخواهيم دوباره از نو شروع كنيم.” آنها اولين قدم را هم برداشته اند. همسر او دوباره حامله است.

سعيد صدرى كه ۲۱ ساله است ميگويد” من يكسال زجر كشيده ام. اما ديگر بس است.” در برابر چشمان سعيد خانه اش برسر ساكنانش فروريخته است. اجساد تكه پاره عمو و پسر عمويش را او با كمك پدرش از زير آوار بيرون كشيده. و از آنزمان تا امروز مجبور شده در يك خانه پيش ساخته ۱۸ مترى كه فاقد آب لوله كشى است با والدينش زندگى كند. موسيقى را سعيد تنها دراتوموبيلش گوش ميدهد تا رعايت مادرو پدر داغدارش را كرده باشد وبه خودش اجازه بروز احساساتش را تا همين هفته پيش نميداده. او ميگويد” ميخواهم همه دردها را فراموش كنم و زندگى جديدى را آغاز” سعيد ميخواهد با دخترى كه دوستش دارد ازدواج كند و معتقد است كه بم را بايد جوانان بسازند.

و عارفه ميگويد ” خسوف را ديده ايم، اما روشنى آفتاب را ديگر هرگز و ابرهاى سياه غم هاى ما نبايد جلوى طلوع خورشيد را بگيرند.