1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«بى‌ريشگى» نوبنيادگرايى و زبان سياسى اسلام / معرفى دو كتاب

۱۳۸۵ مرداد ۲۹, یکشنبه

جامعه‌ى جهانى در آغازه‌ى هزاره‌ى سوم ميلادى با خيزش يك جنبش افراطى اسلام‌گرايانه روياروست كه بى‌شك بستر شكلگيرى و فرارويى آن به دهه‌ها پيش بازمى‌گردد. رويداد دهشتناك ۱۱ سپتامبر در آمريكا، سوءقصدهاى خونين در لندن و مادريد، قتل كارگردان هلندى «تئو وان گوخ»، و حال در پنجمين سالگرد ۱۱ سپتامبر سوءقصدهاى خنثى‌شده در فرودگاه «هيثرو»ى لندن، كه مى‌رفت صدها انسان بيگناه را قربانى خود سازد و بسيارى شواهد ديگر، ب

https://p.dw.com/p/A7Sw
عکس: AP Graphics

�انگر واكنش يك جريان دينى است كه نيازمند به پژوهش همه‌سويه‌ى تاريخى و جامعه‌شناختى خودويژه دارد.

يكى از پژوهشگران سرشناس در اين زمينه «اوليوير روا» (Olivier Roy)، مدير دائره‌ى پژوهش در «مركز ملى پژوهش‌هاى علمى» فرانسه است كه در چند دانشگاه اين كشور نيز تدريس مى‌كند و در مهم‌ترين دانشگاه‌هاى اروپا و آمريكا پروفسور ميهمان بوده است. «اوليوير روا» يكى از پرآوازه‌ترين كارشناسان در زمينه‌ى اسلام‌گرايى است و چندين اثر در عرصه‌ى اسلام سياسى، تروريسم اسلام‌گرا و نيز مسائل خاورميانه و نزديك انتشار داده كه به بسيارى زبان‌ها ترجمه شده‌اند.

«روا» در كتاب خود بنام «اسلام جهانى‌شده، جهانى‌شدن، بى‌ريشگى و افراطيگرى» كه اخيرا به زبان آلمانى نيز انتشار يافته است، مى‌نويسد: بسيارى بر اين باورند كه قشريت و افراطيگرى در اسلام امروز پاسخ جامعه‌ى سنتى اسلام به گرايش‌هاى نو و مدرن است. همين افراد نيز معتقدند كه ريشه‌هاى تروريسم اسلامى در تضادهاى فرهنگى ميان مسيحيان و مسلمانان نهفته است.

ولى «اوليوير روا» در اين كتاب اين تصورات را نادرست مى‌داند و مى‌كوشد تا آنچه را كه پس از فاجعه‌ى ۱۱ سپتامبر در ذهن مردم غرب بعنوان ريشه‌ و علل تروريسم اسلامى نقش بسته را از ميان بردارد. وى با غوررسى در تمام پيش‌داورى‌ها پيرامون جنبش‌هاى سياسى اسلام‌گرايان به اين نتيجه مى‌رسد كه تروريسم اسلامى برخلاف آنچه تاكنون تصورش مى‌رفته در دامان جنبش‌هاى سياسى اسلامگرايان رشد نكرده است.

«روا» همچنين اين انديشه را نادرست مى‌داند كه اسلام و قرآن تهديدى بزرگ براى تمدن جوامع غربى بشمار مى‌روند. افراطيگرى سياسى اسلام‌گرايان در واقع نشانه‌ى آشكارى است براى بى‌ريشگى نسلى از مسلمانان ساكن كشورهاى غربى.

وى در پيوند با اين بى‌ريشگى به تشريح نسل ترور مى‌پردازد كه از سرزمين و تبار خود جدا افتاده است. اشاره‌ى او به اسلام بنيادگرا در اروپاست كه همواره از ميان همين نسل سربازگيرى مى‌كند. در ذهن ايشان اسلامى نضج گرفته كه از خاستگاه زمانى و مكانى و فرهنگى نخستين خود ديرزمانى است كه دور شده است.

اوليوير روا بر اين باور است كه اين نسل از مسلمانان محصول فرآيند «جهانى‌شدن» هستند. مردمانى كه پيوندهاى خود را از پدران و مادران و از زادگاهشان بريده‌اند. از آموزه‌هاى كلاسيك اسلام نيز بى‌اطلاع‌اند. نويسنده‌ى كتاب هشدار مى‌دهد كه براى ريشه‌‌يابى در گرايش اين نسل به خشونت نبايد در متن كتاب قرآن كاويد، بلكه بايد به سراغ وعاظ مساجد كلانشهرهاى اروپا، همچون هامبورگ، لندن و پاريس رفت.

وى مى‌افزايد اين اسلام نيست كه مشكل‌آفرين است، بلكه اين مسلمانان ساكن كلانشهرهاى غربى هستند كه با تفسيرهاى نادرست خود، برداشتى بيمارگونه از اسلام بدست نسل جوان بى‌ريشه داده‌اند. «اوليوير روا» برخلاف پژوهشگرانى كه بنيادگرايى، خشونت و تروريسم را آميخته‌اى از پس‌ماندگى مسلمانان و سنت‌هاى ديرين مى‌دانند، از غرب‌زدگى سخن مى‌گويد. وى مى‌افزايد كه نوبنيادگرايان وابسته به يك سرزمين و وابسته به يك فرهنگ مستقل نيستند. از اين رو براى يافتن هويت خود حتا با اسلام كلاسيك و با سنت‌هاى قومى و فرهنگ‌هاى متفاوت وارد درگيرى خشونت‌آميز مى‌شوند.

وى در اين كتاب همچنين به جنبش‌هاى اسلامى مى‌پردازد كه رهبرانشان در شمارى از كشورهاى عرب و حتا در تركيه در حكومت شركت دارند. اين دولتمردان اسلامى يك دولت مترقى را مى‌خواهند كه اوضاع را در كشورشان بهبود ببخشد. بعبارت ديگر، آنان كه زمانى ديدگاه انقلابى‌شان از يك خوشبينى تغذيه مى‌شد، اكنون در زمره‌ى سياستمدارانى قرار مى‌گيرند كه به يك دولت سكولار باور دارند، دولتى كه در آن دين و دولت دو حوزه‌ى جدا از يكديگر را تشكيل مى‌دهد.

اما درست در برابر آنها بنيادگرايان نوين قرار گرفته‌اند كه به هيچ مرز و بومى وابسته نيستند. آنها نسبت به سياست‌ و قدرت دولتى نفرت مى‌‌ورزند و با نگاه بدبين خود تنها به رهايى از اين جهان دل بسته‌اند. اوليوير روا بر آن است كه بنيادگرايان نوين وجوه مشترك بسيارى با بنيادگرايان مسيحى دارند. آنها نيز چون مسيحيان بنيادگرا با سوءاعتماد بسيار به همه‌ى قدرت‌هاى دولتى مى‌نگرند.

وى مى‌نويسد، در حاليكه بنيادگرايان نوين از دين و آيين خود فاصله مى‌گيرند، به مداحى ايمان و احساسات مذهبى مى‌پردازند. ولى در اين روند آنها به هيچ وجه در جست‌وجوى راهى مسالمت‌آميز براى دستيابى به شكل كلاسيك اسلام نيستند. اين بنيادگرايان دير زمانى است كه پيوندهاى خود را از رژيم‌هاى خاور ميانه‌ و نزديك بريده‌اند، بطوريكه به آنها حتا اعلام جنگ داده‌اند.

كتاب حائز اهميت ديگر در همين زمينه‌ اثرى است از اسلام‌شناس پرآوازه‌ى آمريكايى و انگليسى‌تبار «برنادر لِويس» (Bernard Lewis) تحت عنوان «زبان سياسى اسلام» در ۲۷۰ صفحه به زبان آلمانى. اين كتاب نخستين با در سال ۱۹۸۸ از سوى دانشگاه شيكاگو به زبان انگليسى انتشار يافته و مى‌توان آن را در زمره‌ى كتاب‌هاى مرجع بشمار آورد.

بايد اشاره كرد كه قدرت سياسى، حق و قانون، حاكمان و زيردستان، جنگ و صلح در اسلام معناشناسى ويژه‌ى خود را دارند. «برنارد لِويس» ريشه‌هاى هر يك از واژگان را در تاريخ و عصر حاضر مورد پژوهش‌ قرار داده تا راديكاليسم ويژه‌ى اسلام سياسى را بهتر قابل فهم سازد. نويسنده در اين كتاب مفاهيم كانونى در عرصه‌هاى دين، سياست، جامعه و در برخورد با دگرانديشان را مى‌كاود و ريشه‌هاى پيدايى اين واژگان را با استناد به كتب تاريخى و روايت‌هاى صدر اسلام توضيح مى‌دهد.

مشخصات كتاب‌ها:

Olivier Roy: Der islamische Weg. Globalisierung, Entwurzelung und Radikalisierung. Pantheon Verlag, München 2006.

Bernard Lewis: Die politische Sprache des Islam. Europäische Verlagsanstalt, Hamburg 2002.