1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تأملاتی درباره­ی عدالت (گفتار بيستم): ملاحظات پايانی

۱۳۸۵ آبان ۹, سه‌شنبه

در بررسی مسائل نظری عدالت ديديم که اصولا سرشت و ساخت اين مفهوم مناقشه­برانگيز است. از آنجا که «عادلانه» نمودار کيفيتی ارزشی است، امر عادلانه چيزی نيست که کيفيت مربوطه در آن وجود داشته باشد، بلکه امر عادلانه از طريق قائل شدن کيفيتی ارزشی برای يک موضوع يا برابرايستا ساخته می­شود. در اين زمينه توافق وجود دارد که عدالت، نمودار ارزشی مثبت، اخلاقی و اجتماعی است.

https://p.dw.com/p/A7So
عکس: bilderbox

قابليت يک چنين ارزشگذاری، بر طبق سنجيدارهای عدالت قابل داوری است که خود به يک نظم هنجاری بسته و پايان­يافته تعلق ندارند. نظم عدالت مانند يک نظم حقوقی، نظمی تغييرپذير و تکامل­يابنده است و هنجارهای ديگری می­توانند به آن افزوده گردند و در عمل نيز افزوده می­گردند. بعضی از هنجارهای نظم عدالت می­توانند تعلق خود را به آن از دست بدهند و بعضی می­توانند دگرگون شوند.

البته بديهی است که نظم عدالت نيز مانند نظم حقوقی دارای عناصری ايستا و پايدار است و همه­ی عناصر آن پويا و مشروط به زمان و مکان نيستند. چنين امری از طريق نيازها و تمناهای جهانشمول و ثابت انسانی قابل توضيح است.

در بررسی نظری عدالت همچنين ديديم که هرگونه تعصب­ورزی در امر عدالت، يک رويکرد روحی ناصواب و نامعتبر است. ايده­ی عدالت، معياری فرجامين و قطعی برای حيات اجتماعی، سياسی و حقوقی نيست. آرمان عدالت به ما اهدافی را عرضه نمی­کند که قرار است بی­ملاحظه پذيرفته شوند و در راه آن­ها فداکاری شود.

خواسته­هايی از اين دست که «بايد عدالت را به هر قيمتی ولو نابودی جهان در آن برقرار ساخت» و يا « جهان ناعادلانه ارزش زندگی برای انسان را ندارد»، توقعات بيجا و پنداربافانه­ای هستند که شايد بتوانند شور و اشتياقات سياسی را شعله­ور ­سازند، اما بشريت را به دست خود به ورطه­ی نابودی می­کشانند.

عليرغم آن، عدالت به عنوان ارزش راهنمايی بنيادين برای همزيستی انسانی به قوت خود باقی می­ماند. هر چه باشد، عدالت گونه­ای «ارزش مادر» برای ساير ارزش­های اجتماعی، سياسی و حقوقی است که بدون تحقق حتی­المقدور آن، نمی­توانند متحقق گردند.

از تحقق عدالت است که می­تواند صلحی قابل حصول و همبودی انسانی که دائما در مخاطره نيست و در آن امنيت وجود دارد و به قول معروف تخم فساد در آن نهفته نيست بوجود آيد.

تلاش در راه عدالت، همواره از نو مشکلاتی می­آفريند که کوشش مستمر انسان را برای حل آن­ها می­طلبد. يکی از پرسش­های اساسی امروزه، پرسش از عدالت فراگير است. به عبارت ديگر اينکه چگونه می­توان عدالت را نه فقط در جوامعی خاص، بلکه در سراسر جهان ايجاد کرد.

يکی ديگر از پرسش­های اساسی، پرسش تفاهم بر سر دريافت­های گوناگون از مفهوم عدالت است. کافی نيست انسان بداند که عدالت چيست تا از ناکامی در راه برقراری آن جلوگيرد، بلکه همچنين اساسی است بداند که ايده­ها و آرمان­های عدالت را چگونه می­توان به انسان­هايی منتقل و تفهيم کرد که شيوه­ی تفکر و جهان­نگری ديگری دارند.­ در همين نکته است که مرزهای مشترک ميان عدالت و رواداری آشکار می­گردد. رفتار غيرروادار، لزوما رفتاری غيرعادلانه نيز هست. بيهوده نيست که رواداری را فضيلتی از عدالت لقب می­دهند.

گفتارهای نظری ما در مورد عدالت، در اينجا به پايان می­رسد.

بهرام محيی