1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تئاتر مرزشكن و آزادى جوى ايران

منبع: «زوددويچه تسايتونگ»۱۳۸۲ بهمن ۲۰, دوشنبه

تئاتر ايران مدت هاست كه دگرگون شده. كارگردانان و روشنفكران جوان صحنه ها را تسخير كرده اند و به مفهوم تئاتر انقلاب محتوايى دگرگونه بخشيده اند، آنهم با يكرشته قطعات نمايشى كه تاكنون بر روى صحنه ديده نشده اند. تئاترى كه بكلى مرزها را مى شكند و مصمم است كه تغيير دهد. اين هنرمندان نوانديش سياست هاى بزرگ را با تحقير خود مجازات مى كنند و در عرصه تئاتر فضايى ويژه براى خود گشوده اند. آنها با هنر خود آزادى هاى بزرگ را در روي

https://p.dw.com/p/A65h
عکس: Andreas Köhring

اهايشان مى پرورانند.

چه كسى فكر مى كرد كه درست آيت اله روح اله خمينى علاقمند به آينده هنر تئاتر در كشورش باشد؟ اين رهبر انقلاب اسلامى اعلام كرده بود، “يك تئاتر اسلامى بر اساس موازين اسلامى” بايد شكل گيرد. بايد گفت، ۱۹ سال است كه وزارت فرهنگ و ارشاد جمهورى اسلامى جشنواره اى بنام «فجر» برگزار مى كند كه در روز ۲۲ بهمن، سالگرد انقلاب اسلامى در ايران به اوج خود مى رسد: جشنواره اى در ستايش انقلاب.

ولى آنچه كه آيت اله خمينى نمى توانست تصورش را بكند اين است كه جشنواره تئاتر فجر كه بنام او آغاز شد، مدت هاست كه دگرگون شده. كارگردانان و روشنفكران جوان صحنه ها را تسخير كرده اند و به مفهوم تئاتر انقلاب محتوايى دگرگونه بخشيده اند، آنهم با يكرشته قطعات نمايشى كه تاكنون بر روى صحنه ديده نشده اند. تئاترى كه بكلى مرزها را مى شكند و مصمم است كه تغيير دهد، به گونه اى اهدافى سياسى را دنبال مى كند، بى آنكه وارد گستره سياست رسمى شود. محمد عاقبتى، كارگردان تئاتر در اين زمينه مى گويد: “ما هميشه با مرزها و موانع روبرو هستيم، ولى هر بار اين مرزها را بيشتر به عقب مى رانيم”.

هر اندازه هم كه سياست در ايران دچار انجماد باشد و اصلاح طلبان و محافظه كاران رودررو شوند و موانعى براى يكديگر بيافرينند، ولى تندبادى كه به صورت اين پيرسالان مى خورد، از سوى اين نسل زيرك و وحشى جديد مى وزد كه هنر تئاتر را عليه دست يازى هاى سانسور به تسلط خود در آورده است. براى مثال نمايشنامه «زندگى ميهن گذشته ما» اثر حامد محمد طاهرى كه نمايشنامه اى است از گل و لاى و هنر كه در پايان جشنواره به نمايش درآمد، و اين زمانى بود كه ديگر بسيارى از خبرنگاران كشور را ترك كرده بودند. در محل تماشاچيان حوضچه اى لبالب از گل و لاى ساخته شده و تماشاچيان تا لبه آن نزديك اند. آنها با چشمان خود از نزديك حس مى كنند كه چگونه بدن انسانى از اعماق اين توده گل ولاى برمى خيزد و اين ماده رقيق چسبنده بدن و صورت را پوشانده است.

مرد بى آنكه حتى كلمه اى بر زبان جارى سازد، تاريخ سرزمين ايران را از ژرفناى اين دنياى انباشته از منجلاب بيان مى دارد. هنرپيشه با حركاتى پانتوميمى اغراق آميز به بازى جنگ ايران و عراق دست مى زند و با دقتى شگفت انگيز شخصيت هاى تاريخى چون استالين، هيتلر و صدام حسين را به تقليد مى كشد و هر بار سر خود را به درون حوض منجلاب تاريخ فرو مى برد، گويى كه ناتوان از رها ساختن خود از اين عنصر است. او دوغاب منجلاب را مى خورد و مى نوشد، چنانكه تماشاچيان را به تهوع مى اندازد.

نمايشى تكاندهنده كه بيانگر تمامى جوانب آن وضعيتى است كه بر كشور ايران حاكم است. كارگردان حامد محمدطاهرى مى گويد كه اين نمايشنامه وى را به ياد «فرشته تاريخ» اثر والتر بنيامين مى اندازد و مى افزايد: “تاريخ ما تاريخ ديكتاتورهاست، ولى مهم اين است كه ما چگونه با اين ميراث كنار بياييم”.

امروز در ايران اينگونه تئاتر مى سازند، گويى كه مسئله بر سر زندگى است. اين هنرمندان نوانديش سياست هاى بزرگ را با تحقير خود مجازات مى كنند و در عرصه تئاتر فضايى ويژه براى خود گشوده اند. آنها با هنر خود آزادى هاى بزرگ را در روياهايشان مى پرورانند.

«خانه فرهنگ هاى جهان» در شهر برلين در ماه آوريل صحنه نمايشنامه هاى ايرانى، از جمله نمايش اين تئاتر گل ولاى و قطعه اى از واسلاو هاول خواهد بود.