تبريكات سال نو از جنس وبلاگى
۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعهاز آنجایی که اهمیت وبلاگ و وبلاگ نویسی در بین جوانان روز به روز بیشتر میشود ما هم سعی کردیم که در برنامههای گذشته مجله رادویی "سرنخ" به این موضوع توجه خاصی نشان بدهیم و از وبلاگ نویسان جوان دعوت کردیم که در گپی با "سرنخ" قدم به دنیای صوت و صدا بگذارند. سال نو بهانه خوبى بود براى اينكه يك بار ديگر به سراغ آنها برويم و شنونده تبريكات نوروزى به اصطلاح وبلاگيشان باشيم:
من کیوان ۳۵ درجه هستم. تبریکی که من دارم از بعضی جهات شاید خاص باشد. یکسری آرزوهایی من دارم که به بعضی بچهها، وقتی هم موقع تولدشان هست، همینها را میگویم؛ مثل شاد زیستن، آزاد بودن، آزاده بودن و خردمند بودن.
بعد یک آرزوی خیلی مهمتری دارم که برای خودم خیلی مهم است. یعنی واقعاً برای خودم آرزو میکنم اینجوری باشد، برای بقیه هم همینطور و آن هم "خوب مردن" است. "به موقع مردن" و "شاد مردن". شاید یک ذره عجیب و غریب به نظر برسد، ولی واقعاً خیلی امیدوارم و خیلی دوست دارم، برای هر کس دیگری و برای خودم، که مرگمان هم یک اتفاق به موقع و خوشایندی (باشد). به هرحال... آره، من این را خیلی آرزوی بزرگ و مهمی میدانم. (خنده)
من لوا زند هستم، نویسندهی وبلاگ بلوط. (با خنده) نمیدانم باید بگویم که وبلاگهایتان سبز، کلبهی سبز و قشنگی دارید، سبزتر باد؟! من فقط میتوانم سال نو را تبریک بگویم. امیدوارم قلمهای همه قدرتمندتر از قبل شود در سال ۸۷. بهتر بنویسید، بیشتر بنویسید و اثرگذارتر بنویسید.
من محمد جباری هستم. وبلاگی دارم به اسم میرزا پیکوفسکی. گفته شده به ما که پیام نوروزی تقدیم کنیم. خب آدم مهمی شدیم قاعدتاً! میگویند پیام نوروزی بگویید و این حرفها! ما جدی میگیریم و برای همین پیام نوروزیمان را اعلام میکنیم. آن هم این است که سال نو برای همه مبارک باشد، امیدوارم همهی روزهایتان آنقدر رنگارنگ باشد که شب دلتان بخواهد چند خط در موردش در وبلاگتان بنویسید و با همه جشناش بگیرید.
من مهران ابراهیمی، نویسندهی وبلاگ اعلیحضرت حاجآقا از سانفرانسیسکو هستم، امیدوارم که سال جدید سالی سرشار از صلح و صفا در وبلاگستان باشد، دعواها کمتر باشد، همه باهم دوست باشند. پستهای همه پربار باشد، کامنتدونیهایتان پرشماره و خوانندههایتان بیشمار.
نگاهمان را هم خیلی کوتاه به وبلاگستان و وبلاگنویسی در سال گذشته معطوف کردیم که مثل خیلی از پدیدههای دیگر دنیای امروزی، دائم دستخوش تغییر و تحول است. البته در بین هزار و یک اتفاقی که در عالم وبلاگستان میافتد، مسایلی هستند که شاید توجه یک بلاگر را جلب کنند و از دید یک بلاگر دیگر چندان اهمیت نداشته باشند. به همین خاطر هم نظر همراهان وبلاگنویس سرنخ را دربارهی وبلاگستان سال گذشته و مهمترین جریاناتش جویا شدهایم.
کیوان ۳۵درجه: یک اتفاق جالبی برای خود من افتاد که ملاقات با این بلاگرهای شیرازی بود که خیلی با حال و هوای متفاوت شیرازنشینها آشنا شدم. خیلی برایم جالب بود. اتفاقات مهم دیگری که به نظرم افتاد، چندتا از بچههای فعال در زمینه حقوق زنان بودند که از کشور خارج شدند. حالا یا مهاجرت بود یا برای تحصیل و اینها، مثل پرستو (وبلاگ زن نوشت)، مثل فرناز (وبلاگ امشاسپندان). احساس میکنم جایشان خیلی خالی است. و باز برای من، انتخاب شدن ۳۵ درجه بعنوان "بهترین وبلاگ سال ۲۰۰۷" (در مسابقه وبلاگى دویچه وله) بود. شاید این بزرگترین اتفاقی بود که برای من رخ داد.
لوا زند، وبلاگ بلوط: من خیلی آدمهای پشت پردهی وبلاگهای زیادی را دیدم. برای ما حداقل که در این نقطهی دنیا هستیم یک کنفرانسی بود بر مبنای بلاگینگ، "کنفرانس ایرانیان در اینترنت" که دانشگاه سانفرانسیسکو برگزار کرد و خب خیلی کنفرانس موفقی بود، من آن را خیلی دوست داشتم. سخنرانی آقای احمدینژاد در کلمبیا مثلا یک اتفاقی بود که خیلی جالب در موردش تو وبلاگستان بحث شده بود. من یادم هست که آن یکی از بحثهای خوبی بود که خیلیها نظر دادند و خب، خوب باز شد.
محمد جباری، وبلاگ میرزا پیکوفسکی: چیزی که به نظرم میآید که همه باهاش به نوعی درگیر بودند، خاموشیهای سراسری توی وبلاگستان بود. این بلاگ رولینگ که رفت و برق رفت و هیچ کس نمیفهمید کی چی کار کرده و این حرفها! عقلای قوم یک راه حلی پیدا کردند به اسم "گوگل ریدر" که نمیدانم، شر (Share) میکنیم، رید (Read) میکنیم، میخوانیم و فید (Feed) میبینیم و این حرفها. خب این خیلی باب شد و همه میخواندند. به نظر من واقعهی مهمی بود. حالا خوشمان بیاید یا نیاید. مثلا من به شخصه خوشم نمیآید. چون انگار توی گوگل ریدر همه چیز پشت سرهم است و معلوم نمیشود اصلا چه کسی، چه چیزی را نوشته و یکجوری از آن فرمش درمیآید. من همیشه این محتواها را توی فرم میبینم. خلاصه خودم ترجیح میدهم هنوز هم بروم به وبلاگها و دانه دانه سر بزنم.
گوگل ریدر فقط به درد این میخورد که به نظرمن ببینی چه کسی به روز شده. در هر صورت واقعهی مهمی بود. بقیه چیزهایی هم که پیش آمد، به نظر من محلی بودند یا البته خیلی هم حافظهی درست و درمانی ندارم که این یک سالی که میگویند دقیقاً چقدر میشود، یکسال یعنی دقیقاً چند روز هست!
مهران ابراهیمی، اعلیحضرت حاجآقا: مهمترین اتفاقی که در وبلاگستان افتاد، فکر کنم کنفرانس "ایرانیان بر روی اینترنت" بود که در سانفرانسیسکو برگزار شد، که خیلی از ایرانیهایی که وبسایتهای معروفی را دارند، مثل "بیاتو دات کام"، "ایرانیان دات کام"، "بالاترین دات کام". سازندهی این وبلاگها همه با هم جمع شدند، وبلاگ نویسهای خوبی هم با ما بودند. با بعضیها حتى به صورت تله ویدئو تماس گرفتیم، باهاشون بودیم. فکر کنم این بهترین اتفاق بود، چون برای اولین بار میشود گفت همهی ما باهم یک لحظه زیر یک سقف جمع شدیم و صحبت کردیم.