1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تفکر سیاه و سفید در مورد میانمار • تفسیر

۱۳۹۶ شهریور ۱۷, جمعه

می‌توان درک کرد که رفتار خشن ارتش میانمار با قوم روهینگیا باعث عصبانیت می‌شود. اما به نظر رودیون ابیگهاوزن، خبرنگار بخش آسیای دویچه‌وله، باید مواظب تبلیغات و ابراز همبستگی‌هایی هم بود که به قصد سودجویی صورت می‌گیرد.

https://p.dw.com/p/2jbyy
Rohingya-Konflikt in Myanmar
عکس: picture-alliance/dpa/B. Armangue/AP

در مورد خشونتی که هم‌اکنون در ایالت راخین (آرکان) واقع در شمال غربی میانمار در جریان است همه چیز کاملا ساده به نظر می‌رسد. یک اقلیت قومی، که اغلب به عنوان اقلیتی که بیش از همه اقوام اقلیت در جهان مورد تهدید است، توسط دستگاه نظامی بی‌رحم با خشونت تمام سرکوب می‌شود، به قتل می‌رسد و از محل زندگی‌اش بیرون رانده می‌شود. نقش‌ها به روشنی تقسیم شده‌اند: روهینگیا قربانی خشونت هستند، بوداییان و نیروهای امنیتی میانمار عامل‌ این خشونت‌اند.

Ebbighausen Rodion Kommentarbild App
عکس: DW

کمبود اطلاعاتی که از منبعی بی‌طرف به دست آمده باشد باعث تقویت تفکر سیاه و سفید می‌شود و کشمکش را به جنگ تبلیغاتی جهانی تبدیل می‌کند. در وبسایت‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی تصاویر جنایاتی، حتی تا حد آدمخواری، در حال گردش هستند که قرار است جنایت‌های نیروهای امنیتی میانمار را نشان دهند. یک بخش از این تصاویر – و نمی‌شود تخمین زد که این تصاویر چه تعدادند – اخبار کاذب هستند. این تصاویر مربوط به دیگر کشمکش‌ها و دیگر رویدادها هستند. از سوی دیگر، دولت مرکزی به رهبری آئونگ سان سو چی منکر هر گونه جنایت علیه بشریت است و از واکنش متناسب نیروهای امنیتی علیه تروریست‌های اسلام‌گرا سخن می‌گوید.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

ماشین جهانی تولید نظر

سیاستمداران و شخصیت‌های معروف از سراسر دنیا به این بحران واکنش نشان می‌دهند و مطالباتی را با دولت میانمار مطرح می‌کنند. یقین است که بیشتر آنها وقتی که خواهان پایان دادن به خشونت می‌شوند، نیت والایی دارند. اما برای دیگران، مانند نجیب رزاق، نخست وزیر مالزی، جوکو ویدودو، رئیس جمهور اندونزی، رمضان قدیروف، رئیس جمهور چچن، یا رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، موضوع کمتر بر سر قوم روهینگیاست، بلکه آنها وقتی خود را به عنوان سپر بلای برادران دینی‌خود جلوه می‌دهند، می‌خواهند از موضوع در سیاست داخلی کشورشان بهره‌برداری کنند. بدین ترتیب این دولتمردان تفکر اردوگاهی را تقویت و به سخت شدن جبهه‌ها کمک می‌کنند.

این موضوع در مورد کنشگرانی نیز صدق می‌کند که سالهاست در حال انتشار نظریه توطئه‌ای هستند مبنی بر اینکه روهینگیا قربانیان برنامه ارتش میانمار هستند که در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفته و هدفش ریشه‌کن کردن روهینگیاست. اما کسی که به طور جدی علاقه‌مند به برقراری صلح در این منطقه باشد به عنوان اولین گام چندلایگی این کشمکش را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد و از مقصر خواندن‌ها و صدور احکام عجولانه خودداری می‌کند.

قومیت و حقوق شهروندی

یک نمونه: دهه‌هاست که بر سر نام روهینگیا دعواست. در حالیکه کنشگران، سیاستمداران و نمایندگان خود این گروه خودشان را روهینگیا می‌نامند، دولت میانمار اصرار دارد که برای نامیدن آنان عنوان "مسلمانان در ایالت راخین" صحیح است. مخالفان افراطی مسلمانان هم به آنان فقط "بنگالی" می‌گویند تا نشان دهند که مهاجران غیر قانونی هستند.

دعوا بر سر نام در میانمار اهمیت سیاسی زیادی دارد، چون ملیت و حقوق شهروندی در میانمار از دوره استعمار تا کنون با قومیت در پیوند است و تعریف شده است. این موضوع را می‌توان در اسامی ایالت‌هایی چون "شان"، "کاچین" یا "چین" بازشناخت که هر کدام نام یک قوم هستند. به سخن دیگر: تنها کسی که عضو یک گروه قومی بومی است، می‌تواند بی‌‌هیچ مشکلی به عنوان شهروند این کشور به رسمیت شناخته شود. اینکه چه کسی به رسمیت شناخته شود و چه کسی نشود را یک اداره دولتی در میانمار تعیین می‌کند. در میانمار بدین منظور از قانون حقوق مدنی مصوبه سال ۱۹۸۲ استفاده می‌شود که بر پایه قانونی است که در سال ۱۹۴۸ تصویب شده است. در آن زمان ملت میانمار تازه به استقلال رسیده بود و می‌خواست با نفوذ خارجی‌ها، بخصوص نفوذ چینی‌ها و هندی‌ها، مقابله کند و بدین سبب آنان را از حقوق شهروندی محروم کرد.

مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن

در چنین شرایطی منطقی است که روهینگیا تمام تلاش خود را می‌کنند تا به عنوان گروه قومی بومی‌ای به رسمیت شناخته شوند که پیشینیانشان همیشه در خاک میانمار کنونی زندگی کرده‌اند. یک شبه نظامی روهینگیا در مصاحبه‌ای با "Asia Times" تصریح کرده است که جنبشی که او به آن تعلق دارد به جنگ ادامه خواهد تا زمانی‌که روهینگیا مجددا از حقوق شهروندی برخوردار شوند. تاریخدانان و کنشگران جنبش روهینگیا سالهاست می‌کوشند که تفسیر دوباره‌ای از تاریخ منطقه به دست دهند که طبق آن روهینگیا گروهی به روشنی تعریف شده است که از قرن‌ها پیش تا کنون در ایالت راخین سکونت داشته است.

اما بوداییان آرکانی در ایالت راخین تفسیر روهینگیا از تاریخ را نمی‌پذیرند. آنان هم تفسیر خود را از تاریخ دارند و سنتی چند صدساله از یک قلمروی بودایی را می‌بینند که در آن اگرچه گروه‌های گوناگون مسلمان نقش مهمی ایفا کرده‌اند، اما همواره تحت حمایت پادشاه بودایی کشور بوده‌اند.

واقعیت این است که ایالت راخین سالیان دراز تحت حاکمیت بوداییان بوده، اما اقلیت‌های مختلف مسلمان نیز در این دیار زندگی کرده‌اند. تردیدی نیز نیست که با آغاز دوره استعمار در ابتدای قرن نوزدهم میلادی امواج بزرگ مهاجرت از بنگال در همسایگی راخین به این ایالت آمده‌اند. همچنین شکی نیست که مسلمانان در این بخش میانمار وطنشان را دارند.

توهمی به نام بی‌طرفی

بنابراین عنوان "روهینگیا" مفهومی بس سیاسی است. وقتی رسانه‌ها، کنشگران یا سیاستمداران آن را به کار می‌بندند، در اصل موضع می‌گیرند. برعکس آن هم، عنوان "مسلمانان ایالت راخین" به هیچ وجه خنثی نیست. از دید کسی که با این عنوان نامیده شده، تعلق او به پیشینه‌ای که مدعی آن است را نفی کرده‌اند و شانس به رسمیت شناخته شدن را از او گرفته‌اند. و از آنجا که این گروه در بنگلادش هم به عنوان شهروند به رسمیت شناخته نمی‌شوند، بدون تابعیت هستند. نمونه حاضر نشان می‌دهد که در وضعیت کنونی خاک بی‌طرفی وجود ندارد که از آنجا بتوان کشمکش را بدون جبهه‌گیری تشریح و درباره آن قضاوت کرد.

با توجه به این مخمصه چه باید کرد؟ با نظر  به فاجعه انسانی، سکوت گزینه‌ی درستی نیست. اما کسی که اظهار نظر می‌کند باید آگاه باشد که خواه‌ناخواه وارد کشمکش شده است. در این شرایط مهم آن است که تا جایی که ممکن است فاصله با تبلیغات و جوسازی حفظ شود، تنها اطلاعاتی منتشر شود که دست کم توسط دو منبع حتی‌الامکان مستقل تایید شده باشد و هر یک از کلمات پیش از انتشار به دقت سنجیده شود.

در هر حال نباید سیاستمداران و کنشگران وضعیت اضطراری آنان که درگیر کشمکش هستند را وسیله رسیدن به مقاصد خود قرار دهند. وگرنه خشونت فعلی در آینده تکرار می‌شود، چنانچه این خشونت تکرار خشونت سال ۲۰۱۲ است که تکرار رویدادهای سال ۱۹۹۲ بوده که تکرار وقایع سال ۱۹۷۸ بوده و وقایع سالهای پیش از آن.