1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تك مضراب / گفتگو با خودم

۱۳۸۵ مرداد ۳۰, دوشنبه

تك‌مضرابچی اين بار هم اشعاری از «نيمگو» را تدارك ديده است. نيمگو همان شاعری است كه تنها نيمی‌ از ابيات شعرش از آن خودش است!

https://p.dw.com/p/A6Jf
عکس: AP

- بفرما ببينيم اين بار قضيه چيِه؟ ولی ترا خدا باز از اون شعرهای عجيب غريب نخونی‌ ها!

- اتّفاقاً اين بار باز می‌خوام برات از نيمگو بخونم كه خوب می‌شناسيش. نصف بيت‌ها يا مصرع‌ها از بزرگانه كه خودت ميخونی، نصف ديگه‌اش هم كه مال خودشه.

می‌خونم جواب بده ببينم.

- خانه از پای‌بست ويران است
- خانه‌ی من هميشه ايران است.

- چرا عاقل كند كاری كه باز آرد پشيمانی؟
- برای اينكه جفت و جور گردد شعر ايرانی.

- در خانه اگر كس است، يك حرف بس است
- تا كی آخر هوای آن خانه پس است؟

- ای وای بر اسيری كز ياد رفته باشد،
- در دام مانده باشد، صّياد رفته باشد،
- ای وای بر كلاسی كز درس عقب بماند،
- شاگرد خواب باشد، استاد رفته باشد.

- اگر داری تو عقل و دانش و هوش
- چرا پس حرف واعظ كرده‌ای گوش؟

- رسيد مژده كه ایّام غم نخواهد ماند
- گمان من همه اين است: كم نخواهد ماند.

- ای دوست بيا تا غم فردا نخوريم
- زيرا غم پس‌فردا از آن بيشتر است.

- وطن آنجاست كآزاری نباشد
- چرا پس ما چنين چيزی نديديم؟

- آنكس كه نداند و نداند كه نداند
- بهتر كه نداند.

- دِه، اين شعرِ آخری كه ناتموم موند!
- شعر را چه‌كار داری؟ مطلب كه تموم شد.
- تموم تموم؟
- نه يك مقداريش موند برای برنامه‌ی بعدی.