1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تمايلات خطرناك در شرق و غرب و لزوم گفتگو ميان فرهنگها

راينر زوليش۱۳۸۴ بهمن ۱۷, دوشنبه

در چند كشور اسلامى تظاهرات توده‌اى و خشونت‌بار در واكنش به انتشار كاريكاتورهاى پيامبر اسلام در روزنامه‌هاى دانمارك و ديگر كشورهاى اروپايى گسترش يافته است. محمود احمدى‌نژاد، رييس جمهور ايران، كه هم اكنون به خاطر مسأله اتمى ايران زير فشار شديد قرار دارد، خواستار برقرارى تحريم عليه آن دسته از كشورهاى اروپايى شده است كه انتشار چنان كاريكاتورهايى را ممنوع نكرده‌اند، و اين به لحاظ حقوقى هم كه بنگريم كار ساده‌

https://p.dw.com/p/A4e6
تظاهرات گروهى از مسلمانان در روز شنبه ۴ فوريه در برابر سفارت دانمارك در لندن
تظاهرات گروهى از مسلمانان در روز شنبه ۴ فوريه در برابر سفارت دانمارك در لندنعکس: AP

�ى نيست. هم‌هنگام كشمكش بر سر كاريكاتورهاى پيامبر اسلام موجب آن مى‌شود كه ديد مردم كشورهاى غربى نسبت به اسلام منفى شود.

در آلمان حتى روزنامه‌هاى برجسته با عنوان‌هايى كه براى مقاله‌هاى خود انتخاب كرده‌اند موضوع را بسيار عموميت داده‌اند، براى نمونه عنوان يكى از مقاله‌هاى روزنامه ”فرانكفورتر آلگماينه زونتاگزتسايتونگ“ هست: ”مسلمانان مدام خشن‌تر مى‌شوند.“ بدين ترتيب در هر دو طرف تمايلاتى خطرناك وجود دارد كه ما را متوجه لزوم گفتگوى باز و صادقانه هر چه بيشتر ميان دو فرهنگ مى‌كنند.

خشم درونى بسيارى از مسلمانان در رابطه با كاريكاتورهاى پيامبر اسلام محمد واقعى است و بايد آن را جدى گرفت. و با اين همه بايست يك چيز را از نظر دور نداريم: آنجا كه به بناهاى متعلق به اروپاييان حمله مى‌كنند، وقتى اين بناها را به آتش مى‌كشند، يا كسانى را كه اصلا با قضيه كارى نداشته‌اند تهديد به مرگ مى‌كنند فقط به خاطر اينكه از كشورى اروپايى آمده‌اند، همه اينها ديگر ربطى به اسلام ندارد، بلكه موضوع بر سر ايدئولوگ‌هاى تندرويى است كه مى‌خواهند به بهترين وجه از اين دعوا براى مقاصد خود در سياست داخلى استفاده كنند. خشونت ناشى از خشم كور را نمى‌توان پذيرفت و نمى‌توان آن را بدين وسيله توجيه كرد كه گفت به خدا يا پيغمبر توهين كرده‌اند. افزون بر اين اكثريت مسلمانان سراسر جهان مخالف چنين خشونتى هستند.

با وجود اين بسيارى جنبه‌هاى ترس‌آور در آنچه مى‌گذرد، وجود دارد. ترس‌آور است كه اين همه انسان بويژه در كشورهاى عربى در تظاهرات خشونت‌آميز شركت مى‌كنند و ترس‌آ‌ور است كه در آغاز كمتر صدايى در جهان اسلام به گوش رسيد كه به روشنى به مخالفت با تهديد و خشونت بپردازد. استثناهاى ستودنى در آن ميان محمود عباس، رييس جمهور فلسطينيان بود و شيخ حسن، مفتى اعظم سوريه، كه تظاهرات خشن را عملياتى از سر بيچارگى خواند. همچنين چندين تن از نمايندگان انجمنهاى مسلمانان در كشورهاى اروپايى با بكارگيرى خشونت مخالفت كردند و اين در اروپا به لحاظ اجتماعى بسيار باارزش است. با اين حال انسانهاى صلح‌خواه دوست دارند كه رهبران سياسى و روحانى از جمله در خاورميانه بيش از اينها عصيان‌زدگان را به آرامش دعوت كنند. اما به جاى آن در خيابانها و در تلويزيون مى‌بينيم كه اين رهبران مذهبى هستند كه مردم را فرامى‌خوانند تا ساختمانها را به آتش بكشند، و دهها هزار نفر مردمى كه نادان‌اند و از سياست دلزده به دنبال آنها راه مى‌افتند.

در كشورهاى غربى تصويرى ديگر وجود دارد كه آن هم نگران‌كننده است. در اينجا هم تمايل به عموميت دادن و همه را يك كاسه كردن زياد است. اين موجب مى‌شود كه اسلام را به طور عمومى مترادف تروريسم و خشونت بگيرند. هر حمله‌اى، هر قتل سياسى‌اى و هر گروگان‌گيرى‌اى كه رخ دهد، اين تصوير را تقويت مى‌كند. و با اين همه اين تصوير غلط است: اين تصوير تنها در خدمت كسانى است كه آگاهانه مى‌خواهند كه دشمنى ميان جهان غرب و جهان اسلام بيشتر شود.

متاسفانه بسيارى از سياستمداران مهم اروپا تنها پس از واكنشهاى شديد در خاورميانه فهميدند كه در كشمكش بر سر كاريكاتورها موضوع تنها بر سر مرزهاى آزادى مطبوعات نيست. بلكه موضوع بر سر احترام لازمى است كه بايست به ارزش‌هاى دينى ديگر گذاشت، دينى كه سالهاست از آن بيش از هر دين ديگرى براى مقاصد سياسى استفاده شده است. شايد اينكه چند روزنامه اروپايى، از جمله آلمانى، كاريكاتورها را بازچاپ كرده‌اند به قصد آسيب‌رسانى نبوده است. اما اين عمل مثل لجبازى‌اى كودكانه است كه خود را پشت مفهوم ”آزادى مطبوعات“ پنهان مى‌كند تا همدردى ديگران را برانگيزد. واقعيت اين است كه آزادى مطبوعات به طور جدى مورد تهديد نبوده و نيست. اما با بازچاپ كاريكاتورها به احساسات دينى گروهى صدمه زده شده و بهانه‌اى به دست ايدئولوگهاى تندرو داده شده تا دست به خشونت بزنند و شكاف ميان فرهنگها را عميقتر كنند.

بايد از هر دو طرف خواست كه راه ميانه‌روى و خردمندى را پيش بگيرند. آنچه اين روزها در غزه، تهران يا جاكارتا رخ مى‌دهد، نشانگر آن است كه گفتگوى ميان فرهنگها را بيش از پيش بايست جدى گرفت. اين گفتگو نبايد تنها گفتگويى باشد ميان كشيش‌هاى مسيحى و روحانيان مسلمان خوش نيت، بلكه بايد به طور گسترده انجام گيرد. مردم هم بايد هر روز در اين گفتگو سهيم باشند و نيز سياستمداران. بويژه اروپا بايد در اين جهت بس فعال باشد. وگرنه در كشورهاى اروپايى با جمعيت كوچك مسلمانى كه هنوز آن گونه كه بايست جذب جامعه نشده است، در درازمدت شاهد به هم خوردن صلح اجتماعى خواهيم بود.