1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

توان تازه سينماى ايران در جشنواره برلين

۱۳۸۴ بهمن ۲۱, جمعه

از روز پنج‌شنبه ۹ فوریه تا ۱۹ همین ماه در مجموع ۱۹ فیلم از سرتاسر جهان در ۵۶مین جشنواره سینمایی برلين برای بدست آوردن خرس طلایی و نقره رقابت می‌كنند. در این بخش از مسابقه دو فیلم از ایران نيز همپای یکدیگر شرکت دارند که نخستین آن «آفساید» کار جعفرپناهی و دیگر «زمستان است» فیلمی از رفیع پیتز است.

https://p.dw.com/p/A69i
جعفر پناهى سينماگر ايرانى
جعفر پناهى سينماگر ايرانىعکس: AP

سالهاست که سینمای ایران پیله‌های تنگ را پاره کرده و دریچه‌های بسته را گشوده است و بدینگونه با توانی تازه و نگاهی نو خود را در جشنواره‌های جهانی نشان می‌دهد. هیچکدام از کشورهای اسلامی به اندازه‌ی ایران دارای کارگاههای فیلمسازی نیستند. از سینمای مولف که امسال در جشنواره‌ی برلن حضوری چشمگیر دارد تا فیلم‌های پلیسی‌ـ جنایی، فیلم‌های کمدی و نیز فیلم‌هایی در پیوند با جنگ در ایران ساخته می‌شوند که طبیعتا به همه‌ی آنها پروانه‌ی نمایش داده نمی‌شود و تماشاگر ایرانی از دیدن آنها محروم می‌ماند. آنها نه تنها آن فیلم‌هایی هستند که با اخلاق و سنت‌های جامعه‌ی اسلامی در تضادند، که بیشتر فیلم‌هایی هستند که کارگردان و تهیه‌کننده با نگاهی تیزبین در ژرفنای جامعه نفوذ کرده و به بازگویی و بازتاب‌دادن نارسایی‌ها، بیدادگری‌ها و ریشه‌یابی خشونتها و فحشاء پرداخته‌اند.

افزون بر فیلم‌هایی که بگونه‌ی رسمی در استودیوها و کارگاههای شناخته‌شده‌ی فیلم ساخته می‌شوند، در ایران هرسال صدها فیلم سینمایی، فیلم کوتاه و نیز فیلم مستند بدون پروانه‌ی رسمی با دوربین دیجیتنال ساخته می‌شوند و سازندگان آنها را در کامپیوترهای خانگی مونتاژ می‌کنند. در این میان فیلمسازان جوانی پا در راه گذارده‌اند که با نیروی زیاد و ابزار اندک فیلم‌هایی تولید می‌کنند که ماموران و اداره‌ی سانسور هیچ آگاهی درباره‌ی محتوای آنها ندارند. در جایی که هنر فیلمسازی در ایران راه رشد بی‌سابقه‌ای را پیش گرفته است، سینماهای ایران هنوز بازمانده‌های موجودی‌های پیش از انقلابند.

اگر در پیش از انقلاب در کنار فیلم‌های داخلی بیشترین سهم از آن فیلم‌های آمریکایی بود، اکنون هیچکدام از فیلم‌های آمریکایی در سینماها به نمایش گذارده نمی‌شوند. با وجود این هالیوود در همه‌ی شهرهای بزرگ ایران حضور دارد، زیرا همپای نخستین شب نمایش هر فیلم برجسته‌ی آمریکایی دی.وی.دی آنها در بازار ایران دست به دست می‌شوند. حتا می‌توان آنها را سفارش داد که پیک‌های ويژه آنان را به خریداران در خانه‌هایشان می رسانند. در کیف این پیک‌ها نه تنها فیلم‌های خارجی و هالیوودی، که همچنین فیلم‌هایی از فیلمسازان ایرانی‌ست که نمایش آنها در درون کشور و نه در جشنواره‌های جهانی ممنوع شده‌اند. در میان آنها نامهای آشنایی چون کیارستمی، مخملباف، جعفر پناهی و دیگران دیده می‌شوند که کارهایشان در جشنواره‌های جهانی اغلب با استقبال روبرو شده است و جوایز اول را نیز از آن خود کرده اند.

خانم کتایون شهابی که واسطه‌ی فروش فیلم‌های ایرانی به پخش‌کنندگان خارجی‌ست سینما را پنجره‌ای رو به جهان می‌نامد و خود را بعنوان میانجی فرهنگ سینمای ایران با سینمای جهان معروفی می‌دارد. می‌گوید، فروش فیلم‌های ایرانی به فرستنده‌های تلویزیونی غرب پس از ۱۱ سپتامبر بسیار سخت‌تر شده است و هم او باور دارد که سینمای ایران در سالهای گذشته بازتاب‌دهنده‌ی تصویر زن ایرانی بوده است. اما اکنون چنین می‌نماید که این چشم‌انداز دیگرگونی پذیرفته باشد. در واقع محتوای فیلم‌های ایرانی نشاندهنده‌ی بحرانهای مردانه شده‌اند. قهرمانان آنها بیکاران، روان‌پریشان و کسانی هستند که در زندگی دیگر هیچ امیدی ندارند. آنها از این جهان، از بیکاری و از نداشتن چشم‌انداز روشن زندگی رنج می‌برند، اما در تنهایی با افسردگی روانی خود مبارزه می‌کنند.

در فیلم «زمستان است» کار رفیع پیتز که در بخش مسابقه در جشنواره ی برلن نمایش داده می‌شود قهرمان فیلم در یک انتظار همیشگی سرگردان است. کوششهای بیهوده برای یافتن کار به فیلم زمستان نام مرثیه‌ی بیکاری داده است که تقریبا از سرزمینی سخن می‌گوید که کمترین چشم‌اندازی را به روی شهروندانش نمی‌گشاید. در فیلم «صبحی دیگر» کار ناصر رفایی نیز، قهرمان داستان همه در جنبش و تکاپوست، بی‌آنکه چیزی روی دهد. داستان مرد جوانی‌ست که همسرش را از دست داده است و در میانه‌ی فیلم صحنه‌های مستندگونه از رویدادهای فاجعه‌انگیز خیابان که تقریبا نگاه به آنها در فیلم فارسی مجاز نیست آنرا جذاب می‌کند.

پرويز حمزوى