1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«جاز صلح است» / گپى با رعنا فرهان خواننده ايرانى ترانه‌هاى جاز و بلوز

۱۳۸۵ فروردین ۲۶, شنبه

نام رعنا فرهان بيشتر به گوش معدود ايرانی‌هاى علاقمند به موسيقى جاز (Jazz) و بلوز (Blues) در آمريكا آشناست. اين خواننده مقيم نيويورك به تازگى به همراهى Steven Toub، نوازنده گيتار، آلبومى منتشر كرده كه شش قطعه از آثار استاندارد و معروف جاز و بلوز را در برميگيرد. البته اين دو هنرمند در اين ميان راههايى تازه اى را تجربه كرده و در تلاش پيوند موسيقى بلوز و جاز با اشعار مولوى هستند. رعنا فرهان در گفتگويى با «عصر شنبه» از دلايل كم ع

https://p.dw.com/p/A6Cb
عکس: Rana Farhan

لاقگى نسبى ايرانيان به اين سبك موسيقى و نيز كم و كيف آلبوم و فعاليتهاى هنريش ميگويد.

(براى شنيدن گفتگوى «عصر شنبه» با رعنا فرهان و همچنين شمارى از ترانه هاى اين خواننده، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!)

مصاحبه‌گر: شهرام احدى

***************

صداى آلمان: خانم فرهان، خيلى ممنون که دعوت ما را پذيرفتيد و مهمان عصر شنبه هستيد. موسيقى جاز و يا حتا بلوز از سبک‌هايى هستند که با وجود قدمت‌شان ايرانى ها روى آن به ندرت کار کرده‌اند. چطور شد شما اصلا رفتيد سراغ اين سبک و نرفتيد سراغ سبکهايى مثل پاپ که به‌اصطلاح مردم‌پسندتر يا عامه‌پسندتر هستند؟

رعنا فرهان: من بيشتر تحت تاثير هيجان و اشتياقى که خواننده‌ها و نوازنده‌هاى بلوز دارند قرار گرفتم، کسانى مثل B.B. King يا Jonny Winter. من يادم هست که يک صفحه‌ى Live از صفحه‌فروشى بتهوون گرفتم که Big Bill Broonzy با Sonny Terry و Brownie McGhee اجرا کرده بود که واقعا اين صفحه، وقتى آن را شنيدم، زندگى مرا عوض کرد و بيشتر آن روحى بود که اينها از طريق موزيکشان القا مى‌کردند که برايم خيلى جالب بود.

صداى آلمان: حالا که شما اين مسئله را مطرح مى‌کنيد، کلا موسيقى جاز يا بلوز، اگر از لحاظ کميت بگوييم، مخاطبان کمتر يا حداقل مخاطبان خاصى دارد تا مثلا موسيقى پاپ و يا راک. فکر مى‌کنيد چرا ايرانى‌ها آنطور طرفدار موسيقى جاز يا بلوز نيستند؟

رعنا فرهان: فکر مى‌کنم بخاطر اينکه آشنايى پيدا نکرده‌اند و اگر امکانش بود که بيشتر اين موزيک را بشنوند، طبيعتا بيشتر به آن علاقمند مى‌شدند.

صداى آلمان: آيا شنيدن موسيقى جاز يا بلوز دشوارتر است؟

رعنا فرهان: به نظر من موسيقى جاز يکمقدار به جاهايى مى‌رسد كه جذابيت‌اش براى سن‌هاى بالا بيشتر است، مگر اينکه در محيطى بزرگ شده باشيد که از بچگى به اين موسيقى گوش کرده باشيد. من فکر مى‌کنم موسيقى جاز گاهى از نظر هارمونى پيچيده مى‌شود و براى يک شنونده عادى يا کسى که نمى‌خواهد دقيق به موزيک گوش کند و فقط مى‌خواهد موزيک را بعنوان موزيک متن داشته باشد، يک ذره مشکل‌تر مى‌شود.

صداى آلمان: شما خودتان آواز را بطور خودآموز ياد گرفتيد يا کلاس رفتيد؟

رعنا فرهان: من از بچگى دوست داشتم آواز بخوانم، اما بعدها کلاس رفتم.

صداى آلمان: يعنى چندساله بوديد که شروع کرديد و چندساله بوديد که به کلاس رفتيد؟

رعنا فرهان: من ۴ـ۳‌سالم بود که دوست داشتم آواز بخوانم و جلوى آينه آواز مى‌‌خواندم و يواش يواش کمى گيتارزدن ياد گرفتم و مى‌توانستم خودم هم همراهى کنم و فکر مى‌کنم اين به من کمک کرد که ياد بگيرم بهتر آواز بخوانم. اما در واقع از وقتى که به نيويورک آمدم، چون دور و برم بيشتر موسيقى بود، آن صداى خودم را پيدا کردم و مدتى هم اينجا کلاس رفتم، البته زياد نه و بطور کلى بيشتر خودم با خودم کار کردم.

صداى آلمان: هنوز هم گيتار مى‌زنيد؟

رعنا فرهان: بله! گاهى مى‌زنم، ولى بيشتر روى آوازخواندن کار مى‌کنم.

صداى آلمان: شما، همانطور که گفتيد، در ايران متولد شديد و در حال حاضر در نيويورک زندگى مى‌کنيد. کى به آمريکا آمديد؟

رعنا فرهان: حدود ۱۷ سال پيش و بيشتر عمرم را در ايران زندگى کردم.

صداى آلمان: چند سالتان بود که به آمريکا آمديد؟

رعنا فرهان: حدود ۳۱ سالم بود.

صداى آلمان: الان از زندگى‌تان در آمريکا راضى هستيد؟

رعنا فرهان: خيلى، بخصوص نيويورک. چون آدمها از همه‌جاى دنيا به اينجا مى‌آيند و در نتيجه مجموعه‌ى خوبى‌ست از تمام فرهنگهاى مختلف و آدم با آدمهاى جوارواجور با فرهنگهاى مختلف آشنا مى‌شود و واقعا يک تركيب خيلى خوبى هست.

صداى آلمان: اگر اشتباه نکنم، شما در زمينه نقاشى هم فعال هستيد. در اين عرصه تا بحال چه کارهايى انجام داده‌ايد؟

رعنا فرهان: مادرم نقاش بود و به دانشکده هنرهاى زيبا مى‌رفت و خودم هم به دانشکده هنرهاى زيبا رفتم و بعد از آن هم پيش استاد بيوک احمدى مينياتور و نقاشى ايرانى کار کردم. ما روى قلمدان و جلد کتاب کار مى‌کرديم. من خيلى علاقمند شده بودم و در سفرهايم، هرجا که مى‌توانستم، رنگهاى ايرانى را مى‌خريدم و توى کتابها دنبال فرمول‌هاى رنگ ايرانى بودم و همانطورى که در قديم اين رنگها را مى‌ساختند، منهم شروع کردم به ساختن آنها و در واقع کارهاى لاکى کار مى‌کنم که از جمله در موزه بروکلين و اخيرا در موزه فيلادلفيا در معرض ديد عموم قرار گرفتند.

صداى آلمان: اين مسئله نقاشى را من به اين خاطر مطرح کردم: کلا موسيقى و هنرهردو يکجورهايى با ذوق و خلاقيت سروکار دارند. فکر مى‌کنيد نقاشى به شما چه مى‌دهد که خواندن نمى‌دهد؟

رعنا فرهان: من فکر مى‌کنم هردو مکمل همديگرند. البته لازمه هر دو كار تمرکزکردن است. من فکر مى‌کنم نقاشى حتا به آواز خواندن خيلى کمک مى‌کند و بطور کلى به موسيقى.

صداى آلمان: برعکس هم همينطور هست؟

رعنا فرهان: برعکس هم همينطور.

صداى آلمان: يعنى پيش آمده كه مثلا هنگام خواندن شما يکجورهايى الهام گرفتيد و يک حالتى به شما دست داده که آن را منتقل کرديد به نقاشى؟

رعنا فرهان: من فکر مى‌کنم اين دو آنقدر بهم نزديک‌اند که واقعا نمى‌شود جدا کرد. مثلا «سشو»، نقاش بزرگ ژاپنى قبل از شروع کارش هميشه اول فلوت مى‌زد و بعد نقاشى مى‌کرد. در واقع فکر مى‌کنم با اينکار ذهنش متمرکز مى‌شد و فکر مى‌کنم براى هر کسى مى‌تواند همينطور باشد.

صداى آلمان: برويم سراغ آلبوم شما كه The Blues are brewin نام دارد. اما پيش از آن دوست داشتم بدانم، خواندن ترانه‌هاى جاز تا چه اندازه مستلزم تمرين و تا چه اندازه مستلزم گوش کردن کارهاى ديگران است؟

رعنا فرهان: فکر مى‌کنم خيلى مستلزم گوش کردن است، بخصوص آواز خواندن که اصلا بيشتر با گوش کردن سروکار دارد تا خواندن. بخصوص جاز، براى اينکه همين آهنگهاى مختلف، همين آهنگهاى کلاسيک آمريکايى که خواننده‌هاى مختلفى آن را اجرا کرده‌اند وجود دارند و ما اين شانس را داريم که برگرديم ببينيم مثلا Ella Fitzgerald چطور اجرا کرده يا همان آهنگ را Billie Holiday چگونه خوانده است. در واقع من هميشه به موسيقى و به خواندن فکر مى‌کنم و حتا وقتى در خيابان راه مى‌روم براى خودم مى‌خوانم و وقت خاصى ندارد، يعنى هر موقعى که بتوانم. حتا وقتى من و Steven کار مى‌کنيم، همانطور که مى‌دانيد گيتاريست خيلى عالى‌اى‌ست و در آلبوم من هست، پيش آمده که وقتى من و او از کار خسته مى‌شويم گيتار را برمى داريم و با هم مى‌زنيم و واقعا بعد از خواندن يک آهنگ خستگى‌مان درمى‌رود. اين است که به نظر من کار نيست که مثلا يک ساعتهاى خاصى را برايش بگذاريم که خوب، الان ديگر موسيقى کار کنيم. واقعا هميشه عشق من است و هر موقعى که بتوانم خوشحال مى‌شوم گوش بدهم يا بخوانم و واقعا از هر فرصتى استفاده مى‌کنم.

صداى آلمان: اين آلبوم‌تان هم که امسال منتشر شده، دونفرى تهيه کرده‌ايد يا نوازنده‌هاى ديگرى هم با شما همکارى داشتند؟

رعنا فرهان: بله، دو نفرى تهيه کرده‌ايم.

صداى آلمان: شما در آلبوم‌تان ۶ قطعه گنجانيده‌ايد که از قطعات قديمى و استاندارد جاز و بلوز هستند. چطور شد که از ميان اينهمه آثار مختلف اين قطعه‌ها را انتخاب کرده‌ايد؟

رعنا فرهان: در واقع من بيشتر به چيزهايى که بيشتر حال و هواى بلوز را دارند، علاقه داشتم و بخصوص علاقه زياد من به Billie Holiday در انتخاب اين قطعات كم سهم نبود. اگر به اکثر اين آهنگها نگاه کنيد مى بينيد کارهايى هستند که بيلى هاليدى آنها را خوانده است. بطور کلى بايد بگويم که ترانه هاى جاز كه حال و هواى بلوز هم دارند، براى من جالب‌تر بوده‌اند.

صداى آلمان: اتفاقا اين ترانه‌ها، همانطور که خودتان هم گفتيد، تا بحال با صداهاى مختلف اجرا شده‌اند. آيا اين اجراها روى شما هم تاثير گذاشته‌اند، چه مثبت و چه منفي؟ به اين معنا که مثلا گفتيد اين قسمت را اينطور اجرا کنم و بخوانم قشنگ‌تر است و يا اگر نخوانم بهتر است!

رعنا فرهان: فکر مى‌کنم يک چيزهايى خيلى من را تحت تاثير قرار داد و بخودم گفتم که اين قسمت را به اين شکل مى‌خوانم و همين را نقطه شروع گذاشتم و از آنجا ادامه دادم و آهنگ را به سمتى بردم که خودم احساس مى‌کردم.

صداى آلمان: مثلا مى‌گويم، قطعه God bless the child که با صداى بيلى هاليدى هم اجرا شده، تمپوى خيلى سنگينترى دارد. شما در اجراى قطعات تمپوهاى مختلفى را هم امتحان مى‌کنيد که ببينيد کدام گوشنوازتر‌است و کدام به حس شما بيشتر مى‌خورد؟

رعنا فرهان: بله! بخصوص در همان آهنگ God bless the child ما کمى سرعت قطعه را زياد كرديم و تقريبا آهنگ را در مقايسه با اجراى كلاسيك و قديمى‌اش، امروزى‌تر اجرا کرديم. و همانطور که شما قبلا گفتيد که جاز کمى براى گوش مشکل است، من فکر مى‌کنم، اين آهنگ اين امکان را مى‌دهد تا کسانى که زياد به آنصورت به موزيک جاز عادت ندارند آسانتر جلب‌ آن بشوند و بيشتر به جاز گوش کنند. ما کمى آن را ساده‌تر و امروزى‌تر‌ کرده‌ايم.

صداى آلمان: يکى از ترانه‌هايى که در سايت شما هست، اما در سي.‌دى نيست، ترانه‌اى‌ست به سبك بلوز به نام «نيايش رومى» که با شعرى از مولانا اجرا شده. چطور شد که به فکر تلفيق و ترکيب اين دو عنصر افتاديد؟

رعنا فرهان: در حقيقت پدرم خيلى به مولانا علاقه داشت و هميشه شعرهايش را مى‌خواند. من فکر مى‌کنم شعرهاى مولانا واقعا براى موسيقى نوشته شده است. وقتى به شعرها و ترکيب‌اش نگاه مى‌کنم، واقعا به سادگى اين شعرها در موسيقى جا مى‌گيرد، حتا، در موسيقى‌اى به پيچيدگى جاز. چون همان قسمت‌هاى اي.بى، اي.سى که در موسيقى جاز مى‌بينيد توى شعرهاى مولانا کاملا مشخص است، براى همين برايمان خيلى آسان بود. در واقع ما اشعار شاعران مختلف را امتحان کرديم، ولى مولانا واقعا به سادگى در قالب بلوز جا گرفت.

صداى آلمان: استقبال و واکنش‌ها نسبت به اين کار تا بحال چطور بوده؟

رعنا فرهان: استقبال زيادى شد، بخصوص در مورد اين آهنگ. چون من هيچوقت فارسى نمى‌خواندم، گفتم اينبار امتحان کنيم ببينيم چى مى‌شود. من واقعا در دستگاههاى موسيقى ايرانى هيچ تجربه‌اى ندارم، اما بخودم گفتم همان چيزى را که مى‌دانم، همان جاز و بلوزى را که مى‌دانم به همان سبک هم فارسى را مى‌خوانم و فکر مى‌کنم اين کارى‌ست که تا بحال زياد شنيده نشده و از اين نظر براى همه خيلى جالب است. من تعجب کردم از اينکه چقدر استقبال کردند.

صداى آلمان: چه ايرانى و چه آمريکايى؟

رعنا فرهان: بله! بخصوص ايرانى‌ها، بخاطر اينکه جاز و بلوز موزيکى‌ست که ما زياد در موزيک ايرانى نمى‌بينيم و ظاهرا اين نياز را حس مى‌کنند و علاقمندند که اين موسيقى را بيشتر بشنوند. و براى خارجى‌ها هم حتا خيلى جالب است، بخاطر اينکه که هيچوقت نشنيده‌اند به از كلام فارسى در جاز استفاده شود. و كلا احترام بيشترى هم قائل مى‌شوند. چون هميشه در جاز اينطور بوده، يعنى موزيک هندى، موزيک آمريکاى لاتين هميشه با جاز ادغام شده و اينهم يک بخش مهمى از جاز است که مى‌تواند فرهنگهاى مختلف را با هم ادغام کند.

صداى آلمان: تا آنجايى که مى‌دانم شما برنامه‌هاى مختلفى داشته‌ايد. معمولا در چه سالنهايى يا در چه محيطى برنامه اجرا مى‌کنيد؟ بهرحال موسيقى جاز موسيقى‌اى‌ست که آدم در سالن‌هاى بزرگ نمى‌تواند اجرا کند، در واقع بيشتر حالت يک محفل را دارد تا يک کنسرت بزرگ.

رعنا فرهان: موزيکى که الان ما داريم روى آن کار مى‌کنيم و اجرايش مى‌کنيم واقعا حالت محفل را دارد، بخاطر اينکه فقط يک گيتاريست است و يک خواننده. البته ما مى‌توانستيم گروه داشته باشيم و يا يک موسيقى‌اى که بقول شما در جاهاى بزرگتر اجرا بشود، ولى خواستيم كه موسيقى ما بيشتر حالت صميمى خود را حفظ كند، اگر چه اينكار واقعا مشکل‌تر است. بخصوص از نظر گيتاريست، چون در واقع کار تمام ارکستر را انجام مى‌دهد.

صداى آلمان: براى آينده چه برنامه‌اى داريد؟ اين آلبوم شما بهرحال امسال منتشر شده، آلبوم تازه‌اى هم در دست ضبط و تهيه داريد؟

رعنا فرهان: بله! من الان داريم روى آلبوم جديدى کار مى‌کنيم که اميدواريم بزودى بيرون بيايد و حتا با اين استقبالى که از آهنگ ايرانى شده، مى‌خواهيم آهنگهاى بيشترى را روى شعرهاى رومى کار بکنيم.

صداى آلمان: شما آهنگهاى استاندارد بلوز يا جازـ بلوز را مبناى كار قرار ميدهيد و روى آن شعر فارسى مى‌گذاريد، يا اينکه آهنگها هم واقعا جديد است؟

رعنا فرهان: نه، آهنگها را خودمان مى‌سازيم. در واقع شعر رومى را برمى‌داريم و موزيک‌اش را خودمان مى‌سازيم.

صداى آلمان: فکر مى‌کنيد، کى اين آلبوم منتشر بشود؟

رعنا فرهان: فکر مى‌کنم تا آخر امسال حتمى‌ست، شايد هم تا آخر تابستان.

صداى آلمان: سوال پايانى برميگردد به شعارى که هم در سايت‌تان هست و هم در آلبوم‌تان ذکر شده: «جاز صلح است». اين فکر و انديشه از کجا سرچشمه مى‌گيرد که موسيقى جاز صلح است؟

رعنا فرهان: من فکر مى‌کنم موسيقى بطور کلى صلح است، بخاطر آن عشق و علاقه‌اى که در موسيقى هست و آن عشق و علاقه‌اى که ميان شنونده نوازنده رد و بدل مى‌شود و بخصوص موسيقى جاز که به تمدنهاى مختلف، به آدمهايى با زبانهاى مختلف و از جاهاى مختلف هميشه امکان داده است، بخاطراينکه جاز در موسيقى، فرم آزادى‌ست و امکان اين را مى‌دهد که هنرمندها از جاهاى مختلف دنيا با همديگر کار بکنند. و ما هميشه ديده‌ايم که موسيقى‌هاى مختلف در جاز واقعا ادغام مى‌شود و هر چيزى در موسيقى جاز امکانپذير است. اين است که بخصوص جاز، من فکر مى‌کنم، به صلح خيلى مى‌تواند کمک کند و در واقع اصلا صلح است، اينکه مردم با همديگر بنشينند و موزيک بزنند و با همديگر بتوانند ارتباط بيشترى پيدا کنند.