جايگاه ۱۵ دسامبر در تاريخ عراق؟
۱۳۸۵ آذر ۲۴, جمعه�تر فيليپ مفسر دويچهوله نظرى مىافكنيم.
پانزدهم دسامبر مىتوانست جايگاه ويژهاى در تاريخ عراق داشته باشد. براى نخستين بار در اين روز، انتخاباتى آزاد براى استقرار دمكراسى پايدار برگزار شد. پيش از اين نيز در دوران پس از تهاجم آمريكا به عراق، انتخاباتى چند برپا شده بود، اما هيچكدام از آنها به يك دورهى كامل قانونگذراى تعلق نداشتند.
اكنون كه يكسال از آن تاريخ مىگذرد، بايد سئوال كرد، آيا هدفهاى انتخابات ۱۵ دسامبر محقق شده و يك سيستم سياسى پايدار در سرزمين بين دجله و فرات بوجود آمده است؟ از خوشبينىهاى عراقىها و سياستمداران آمريكايى كه بگذريم، رويدادهاى جارى عراق خود پاسخگوى اين پرسشها خواهد بود. در عراق و بخصوص در خيابانهاى بغداد خشونت و خونريزى هر روزه شده است. روزى نيست كه جان دهها عراقى قربانى نشود، قربانى همان دولتى كه به باور اشغالگران آمريكايى نمىتواند آرامش و نظم را برقرار سازد و براى مردم سرسوزنى امنيت ايجاد كند.
يك سال گذشت و تنها تغيير پيش آمده در عراق اين است كه خونريزىها افزايش پيدا كرده است و اين واقعيت آن چيزى نيست كه آمريكايىها پيش خود تصور كرده بودند. پس از آنكه شيعيان عراق اكثريت كرسىهاى مجلس را صاحب شده و ابراهيم جعفرى رييس حزب دعوه را براى يك دورهى ديگر نامزد تصدى پست نخستوزيرى كردند، آمريكا بشدت از خود مقاومت نشان داد. دولت آمريكا معتقد بود كه جعفرى در دورانى كه نخستوزيرى موقت عراق را بر عهده داشت، نتوانست خشونت را فروبنشاند. آمريكايىها همچنين معتقد بودند كه جعفرى ميانجىگر قابلى نيست و نمىتواند با سنىها و كردها وحدت بوجود بياورد. سرانجام پس از شش ماه، مخالفتها به ثمر رسيد و عراق از بنبست سياسى بيرون آمد. نورىالمالكى نخستوزير جديد عراق شد.
اما مالكى نيز در ديدار خود از واشنگتن آشكارا اقرار كرد كه از عهدهى سركوب خشونت در كشورش برنيامده است.
اينك سياست آمريكا در عراق در ميان سياستمداران آمريكايى نيز بشدت مورد انتقاد قرار دارد. واشنگتن سعى دارد تا بجاى تحت فشار قرار دادن بىنتيجهى مالكى، ميان جناحهاى مختلف عراق اعتدال بوجود بياورد. جرج دبليو بوش رييسجمهورى آمريكا از مالكى تمجيد مىكند و همزمان، نمايندگان ديگر گروههاى عراقى را به حضور مىپذيرد. يك سال پس از برگزارى انتخابات عراق، آمريكا تازه شروع به درك اين واقعيت كرده كه برقرارى آرامش در عراق تنها با رفع مناقشات گروههاى مختلف عراقى بوجود خواهد آمد.
اما ريشهى اين مناقشات در كجاست؟ بديهى است كه در جامعهاى مردمسالار، اكثريت تصميم نهايى را خواهد گرفت. در عراق اكثريت با شيعيان است. و اين علت نخست وجود مناقشه بين گروههاى مختلف عراقى است. سنىها كه پيش از اين قدرت را در دست داشتند، مشكل مىتوانند از آن چشم بپوشند و كردها نمىخواهند خودمختارى خود را از دست بدهند. اگر احترام متقابل و آمادگى براى صلح و آشتى در عراق دست بالا را نداشته باشد، كشور سقوط خواهد كرد و هرج و مرج كامل حكمروا خواهد شد.
دومين علت، وجود شبهنظاميان است. مالكى قول داده بود كه اين گروهها را مضمحل خواهد كرد. اما اين تعهد عملى نشد.
سومين علت، دخالت روزافزون كشورهاى همسايه در امور داخلى عراق است. ايران از شيعيان عراق حمايت مىكند. سوريه و اردن بيشتر حامى سنىهاى هستند و عربستان سعودى هشدار داده كه اگر آمريكا از حمايت خود از دولت عراق دست بردارد و آن را به حال خود رها كند، سنىهاى اين كشور را تحت حمايت خود قرار خواهد داد.
اينگونه است كه پانزدهم دسامبر، نتوانست به روزى تاريخى در عراق تبديل شود.