1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

جمهورى چك، پانزده سال پس از سرنگونى رژيم كمونيستى

۱۳۸۳ آذر ۱۵, یکشنبه

پانزده سال پيش بود كه در پى تظاهرات ِ دانشجويان ِ شهر پراگ، پايتخت چكسلواكي، رژيم كمونيستى در اين كشور سرنگون شد. پانزده سال از شور و شوق مردم براى تغيير حكومت مى گذرد، رژيمى كه بسيارى فكر مى كردند با سقوطش، موفقيت، سعادت و رونق اقتصادى از راه مى رسد. اكنون پانزده سال پس از آن دوران، از هر پنج شهروند اين كشور، يكى آرزوى بازگشت به آن دوران را دارد.

https://p.dw.com/p/A7Wl
پراگ، پانزده سال پيش به هنگام سرنگونى رژيم كمونيستى
پراگ، پانزده سال پيش به هنگام سرنگونى رژيم كمونيستىعکس: dpa

هنوز دوران تظاهرات مسالمت آميز ِ روز هفدهم ِ نوامبر ِ سال ۱۹۸۹ در ياد شهروندان ِ جمهورى ِ چك هست. يكى ازاين افراد هانا ماروانوا، زنِ حقوق دانى ست، كه در آن زمان شش ماه به خاطر سرپيچى از قانون به زندان افتاده بود. مى گويد:

”در اون روز، من هم مثل همه ى جووناى ديگه، به تظاهرات بزرگى كه تو خيابون ِ ملى برگزار مى شد پيوستم. اونجا شاهد يورش ماموراى انتظامى به تظاهركننده ها بودم و پايان وحشايه ى اين حملات رو هم ديدم، يعنى وقتى كه ماموراى پليس به تظاهركننده ها حمله كردند و اونها رو بى رحمانه كتك زدند. آره، اينها رو من با چشم هاى خودم ديدم.”

توماش پويار به هنگام وقوع انقلاب مسالمت آميز در چكسلواكي، در هفدهم نوامبر سال ۱۹۸۹ ميلادي، فقط ۱۵ سال داشت. او در خانواده اى پرورش يافته كه از دولت كمونيستى دل خوشى نداشتند و به همين جهت بود كه در آن زمان، در تظاهرات مختلف ضد دولتى شركت مى كرد. در اين مورد مى گويد:

“تظاهراتى كه من تجربه كردم خيلى شديد بود. پليس چنان با بى رحمى به تظاهرات هجوم برد كه من در تمام عمرم نديده بودم. با خودم گفتم بايد شرايط جديدى بوجود اومده باشه كه اينا اين قدر وحشيانه حمله مى كنند.”

ديويد چرنى، هنرمندى ست كه در ماه نوامبر سال ۱۹۸۹، در دانشكده هنرهاى زيبا درست مى خواند. او در مورد آن روزها مى گويد:

“ما روى پشت بوم خونمون رفته بوديم كه يه دفعه سرو صداى زيادى شنيديم. فهميديم كه پليس به خونه ى ما ريخته و داره مياد بالا. معطل نكرديم و پا به فرار گذاشتيم. از روى اين پشت بوم به اون پشت بوم مى پريديم. هوا تاريك شده بود. حدود دو متر بايد مى پريديم تا به پشت بوم همسايه برسيم و خودمون رو نجات بديم. مثه فيلم هاى اكشن شده بود. “

آنا ميركواى ِ ۲۲ ساله، كه در زمان تغيير رژيم كودكى هفت ساله بوده و در حال حاضر فعاليت هاى سياسى مى كند در مورد آن دوران مى گويد:

“من اگرچه اون موقع فقط هفت سالم بود، ولى خيلى چيزها توى ذهنم مونده. ما در تظاهرات مختلفى شركت كرديم. واسلاو هاول رو هم همون جا ديدم. من شخصا اعلاميه هايى هم به نفع هاول پخش كردم. من در مورد واسلاو هاول فقط اين رو مى دونستم كه او يه شخصيت برجسته ست، يه قهرمانه.”

“ميزمحكم است. از آن محكم تر كوه است و محكم ترين چيز ايمان انسانى ست.”

اين متن آهنگى ست كه ياروسلاو هوتكا ساخته و در آن، شرايط دوران انقلاب مسالمت آميز در چكسلواكى را بازتاب مى دهد. پانزده سال پيش صدها هزار نفر در پراگ، پايتخت چكسلواكي، با يك شاخه گل و شمعى در دست به خيابان ها رفتند. بيشتر آنها را دانشجويان تشكيل مى دادند. يكى ازاين افراد هانا ماروانواست. او در آن زمان به آينده ى اين تظاهرات اميد چندانى نداشت. مى گويد:

“ما مدت ها به انتظار تغيير رژيم بوديم و هيچ اتفاقى نمى افتاد. به همين دليل فكر نمى كردم كه با اون تظاهرات هم اتفاق جدى اى بيفته و رژيم كمونيستى سرنگون بشه. البته اتفاقاتى در مجارستان و لهستان افتاده بود و ماجراى برلين رو هم با علاقه تعقيب مى كردم، اما وضعيت در چكسلواكى با كشورهاى ديگه خيلى فرق داشت و مردم با رژيم كمونيستى خو گرفته بودند. به همين دليل فكر نمى كرد كه به همين سادگى ها رژيم سرنگون بشه.”

ديويد چرني، كه در ماه نوامبر سال ۱۹۸۹، در دانشكده هنرهاى زيبا درست مى خواند، بعد از انقلاب مسالمت آميز، يك شبه مشهور شد، زيرا يك تانك روسى را كه در مركز شهر پراگ در ميدانى مستقر بود، به رنگ صورتى در آورد. او در آن زمان با اين عمل خود به انتقاد از هيِئت حاكم پرداخت و هنوز هم، اگرچه رژيم گذشته سرنگون شده، به كار خود ادامه مى دهد.

چرنى بر اين نظر است كه هنوز همان بلشويك هاى گذشته بر مسند قدرت تكيه زده اند و در ادامه مى گويد:

“نمى دونم، شايد من بايد در هر رژيمى جزو مخالف هاى دولت باشم. اما در جمهورى چك واقعا شرايط خيلى بده. اصلا نميشه مخالف دولت نبود. البته بايد بگم كه اين مشكل خود من هم هست. من هنوز نتونستم هم رنگ جماعت بشم و دلم به حال خودم بسوزه و فقط به فكر جيب خودم باشم. من هنوز نتونستم بگم: به من چه.”

توماش پويار كه در هنگام وقوع انقلاب مسالمت آميز در چكسلواكي، فقط ۱۵ سال داشته، اكنون سى ساله است و مدير موسسه اى امدادگر گشته، و به فعاليت براى استقرار حقوق بشر در سراسر جهان مى پردازد. براى موسسه اى كه توماش پويار در آن فعاليت مى كند، اهميتى ندارد كه نقض حقوق بشر در چه كشورى رخ مى دهد، چه اين كشورها در منطقه ى بالكان باشند، يا روسيه سفيد و يا حتى كوبا.

پويار بر اين نظر است كه مردم چك مى توانند تجربه هاى خود را از انقلاب مسالمت آميزشان عليه رژيم كمونيستى به ديگر كشورها نيز ارائه دهند. او در اين مورد مى گويد:

”تجربيات ما مى توانند مثلا براى كشورهايى مفيد باشند كه در حال حاضر در شرايطي، شبيه كشور ما در آن دوران بحرانى هستند. براى بسيارى خيلى آموزنده است اگر بدانند كه مثلا شرايط آن زمان ما با شرايط كنونى كوبا چقدر شبيه است، اگرچه كوبا در آن طرف كره خاكى جاى دارد و در ظاهر هيچ شباهتى ميان ما و آنها ديده نمى شود. وقتى كسى كه از دو رژيم اطلاع دارد وارد كوبا مى شود، در همان وهله ى اول متوجه شباهت ها مى گردد. موقعيت دگرانديشان در كوبا، برخوردهاى روزمره ى مخالفان حكومتى با پليس اين كشور، نمونه هاى كوچكى هستند كه نشان مى دهند تا چه حد شرايط كوباى امروز با چكسلواكى آن زمان شبيه است. به همين جهت است كه ما فكر مى كنيم تجربيات ما بدون شك مى توانند مورد استفاده مردم كوبا نيز قرار گيرند.”

۱۵ سال از انقلاب مسالمت آميز در چكسلواكى گذشته است، انقلابى كه قرار بود اوضاع سياسى و اقتصادى كشور را بهبود بخشد. اما در حال حاضر بسيارى از شهروندان اين كشور از اوضاع نابسامان اين كشور مى نالند و هنوز جاى پاى كمونيست ها را در تصميم گيرى هاى سياسى به وضوح مى بينند. حقوق دان برجسته، خانم، هانا ماروانوا، در اين مورد مى گويد:

”در سال هاى ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ ميلادى برخورد دولتِ تازه به قدرت رسيده با جنايات حزب كمونيست چكسلواكى بسيار سطحى بود. هيچ فشارى به اين حزب وارد نيامد، تا آنها خود را تغيير دهند و از گذشته شان فاصله بگيرند. من فكر مى كنم كه نظر راحت طلبانه ى مردم چك در آن زمان اين بود، كه خودش درست مى شه. در آن زمان اگرچه نيروهاى سياسى روز بر اين نظر بودند كه نبايد با كمونيست ها مذاكره كرد، اما اكنون وضع تغيير كرده و نه فقط با آنها همكارى مى شود، بلكه كار به جاى كشيده كه كمونيست ها تعيين مى كنند، چه كسى رئيس جمهور شود.”

اكنون در پانزدهمين سال انقلاب مسالمت آميز در چكسلواكي، باز هم تظاهرات در پراگ، در همان مسير پانزده سال پيش دانشجويان برگزار مى شود. باز هم مردم در حالى كه يك شاخه گل و شمعى در دست مى فشارند به خيابان ها مى روند و به اوضاع سياسى و اقتصادى حاكم بر كشور اعتراض مى كنند.