1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

حرف‌های جنجالی تازه در مناقشه مشایی

ح۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

یکی از روزنامه‌نگاران و چهره‌های هنری نزدیک به محمود احمدی‌نژاد با نوشتن وانتشار مقاله‌ای در وبلاگ شخصی‌اش جدال و کشمکش بر سر اظهارات اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی را وارد مرحله‌ی جدیدتری کرده است.

https://p.dw.com/p/FD7e
نویسنده‌ی حامی احمدی‌نژاد: ماندن یا رفتن مشایی مطلقا دراندازه‌ای نیست که به یک مرجع تقلید ارتباط قانونی داشته باشد
نویسنده‌ی حامی احمدی‌نژاد: ماندن یا رفتن مشایی مطلقا دراندازه‌ای نیست که به یک مرجع تقلید ارتباط قانونی داشته باشدعکس: AP

«مشایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی، بماند یا برود ؟ اگر از من بپرسید خواهم گفت: به دلیل این که معمولا هرمدیر وهر دولت، آدم های لایق خود را به همکاری دعوت می کند ، ونه ضروتا کسانی را که باید لایق مردم باشند. پس حتما مشایی لایق دولت فعلی است... (ولی) من مانده ام این سخن ناگهانی آیت الله مکارم شیرازی را که فرموده‌اند: مشایی نباید دردولت بماند، درمیان کدام یک از این مسئولیت‌های (وی) جا بدهم . البته از این که می‌بینیم آقای مکارم پس از نیم قرن سکوت سیاسی اخیرا به این‌گونه مسائل مشتاق شده‌اند و لابد ادعای مشایی مبنی بردوستی با مردم اسرائیل خاطرشان را آزرده، خودش بالاستقلال جای شکردارد ، اما برهمگان واضح و مبرهن است که ماندن یا رفتن مشایی مطلقا دراندازه‌ای نیست که به یک مرجع تقلید ( باهمه احترامی که برایشان قائلیم ) ارتباط قانونی داشته باشد.»

این آغاز مطلبی است که محمد نوری‌زاد، یکی از روزنامه‌نگاران و چهره‌های هنری نزدیک به محمود احمدی‌نژاد با نوشتن وانتشار در وبلاگ شخصی‌اش جدال و کشمکش بر سر اظهارات اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی را وارد مرحله‌ی جدیدتری کرده است. رحیم‌مشایی، که علاوه بر ریاست سازمان میراث فرهنگی،از مشاوران ارشد رئیس جمهور نیز هست، چند هفته پیش در اظهاراتی کم‌سابقه، با مردم اسرائیل ابراز دوستی کرده بود. این موضع‌گیری که با سخنان سال‌های گذشته محمود احمدی‌نژاد مبنی بر انکار کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم و پیش‌بینی محو اسرائیل از صفحه‌ی روزگار در تناقض است موجی از اعتراض و مخالفت در میان محافل روحانی و غیرروحانی حکومت برانگیخت. در همین راستا، فشار بر دولت برای برکناری رحیم مشایی نیز، رو به افزایش گذاشت. احمدی‌نژاد اما تا کنون به این خواست توجه‌ای نشان نداده است.

"مشکلاتی" که روحانیت ایجاد کرده است

محمد نوری‌زاد در یادداشت مورد اشاره، اظهارات مشایی را موضعی دانسته که « می توانست درحد یک طنز شخصی باقی بماند» و با جار و جنجال پیرامون آن به «یک طنز جهانی بدل نشود». او در عین حال روحانیونی مانند آیت‌الله مکارم شیرازی را به دلیل موضع‌گیری در باره‌ی اظهارات مشایی به دخالت در امور حکومتی و خروج از حد و حدود اختیارات خود متهم کرده است. نوری‌زاد می‌نویسد: « یکی از علت های درهم پیچیدگی اوضاع ما درکشور، همین دخالت های بی حدومرز مراجع و امام جمعه‌ها و روحانیانی است که درامور حکومتی دخالت می‌کنند و هرگز نیز مسئولیت عواقب ناشی از دخالت های مکررخود را نمی‌پذیرند.»

نوری‌زاد که در ساختن سریال‌ها و فیلم‌های «مکتبی» برای جمهوری اسلامی سابقه‌‌ای طولانی دارد و از قلم‌زنان سابق روزنامه کیهان بوده است، در نوشته‌های بعدی خود، ضمن ابراز وفاداری به ولی فقیه جمهوری اسلامی، با لحنی خیرخواهانه به انتقاداتش از روحانیت ادامه داده است. او به ویژه سانسور در وزارت ارشاد و از جمله حذف و تعدیل در دیوان حافظ را در راستای خواست و حساسیت روحانیت معرفی کرده است. به نوشته‌ی وی، «متصدیان، بیش از نیمی از اشعار حافظ را به دلیل اهانت به ساحت شیخ و گربه زاهد و شخص جناب عابد و آقایان اهل فتوا و منبر و واعظین و ریاکاری و تزویر این جماعت هفت خط …. غیرقابل چاپ دانسته و زیر بسیاری از اشعار استغنایی او را با قلم قرمز خط کشیده‌اند.»

واکنش روحانیون و برخی از محافل وابسته به روحانیت به مواضع نوری‌زاد، ابتدا به انتفادها و مخالفت‌های لفظی محدود ماند، ولی بعداَ جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه قم به قربانعلی دری نجف‌آبادی، دادستان کل کشور شکایت برد. این مرجع قضایی نیز، در چارچوب رسیدگی به شکایت فوق، نامه‌ای به قاضی سعید مرتضوی، دادستان تهران نوشت و از او خواهان «برخورد» با نوری‌زاد شد تا «اصحاب قلم با التزام به قداست قلم، حافظ حریم مرجعیت باشند.»

مصونیت، بی‌مصونیت!

این در حالی است که نوری‌زاد که به حمایت از محمود احمدی‌نژاد شهره است، در یکی از تازه‌ترین یادداشت‌هایش مصونیت روحانیون و مراجع را نیز ساختگی و بی‌اساس خوانده است. به نوشته‌ی وی، «این مصونیت اساسا درهیچ کجای اسلام و نظام مطرح نشده و اگر رفته رفته جامعه ما به یک چنین خصلتی دچارشده، به همان میزان از دین ناب خدا دور افتاده. چه کسی گفته که مراجع ما دارای مصونیت‌اند؟ مراجعی همانند آقایان شریعتمداری و منتظری و صانعی و آذری قمی و چندی دیگر، یا بنا به مصالحی از گردونه مرجعیت به دورافتادند و یا ترجیحا خانه نشین شدند. پس اصل مصونیت مراجع یک تخیل است.»

با بالاگرفتن اعتراض‌های لفظی و حقوقی علیه نویسنده سابق کیهان، وی در دفاع از خود، اعتراض به آیت الله مکارم شیرازی را « برخلاف هیاهویی که به‌پا شده، تخریب جایگاه مرجعیت» ندانسته، بلکه آن را خدمتی معرفی کرده که «آیندگان به قدرآن بیشتر پی خواهند برد». نوری‌زاد با گلایه از این که حرف وی را به دفاع از رحیم‌مشایی تنزل داده‌اند، می‌گوید: « نوشته حقیر به کلیتی اشاره دارد که مسئله مشایی ، تنها رگه ای کوچک از آن است... ضرورت پاسخگویی به افکارعمومی ، این روزها مختصات بطئی و تلویحی خود را داراست و نمی‌توان از پرداختن به چندوچون آن پرهیز کرد . مثلا داستان پالیزدار و افشاگری‌های او را نمی توان با زندانی‌کردن او ویا با بدنام کردن او، به پستوهای ذهن مردم راند.»

کارگردان سریال‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی، جا به جا وفاداری خود به رهبر روحانی حکومت را مورد تاکید قرار داده، ولی در عین حال روحانیت را از «معدل سواد و آگاهی جامعه» عقب‌تر می‌داند. او می‌نویسد: « روحانیت ما درشرایطی از شکنندگی ست که از نقد خود سخت هراسان است و هرگز راضی به این نیست که پاسخگویی به سئوال های سرگردان مردم وجامعه را درمدار کارخویش قرار دهد.»

سابقه‌ی امر

از زمان روی‌کار آمدن دولت نهم در سال ۱۳۸۴، اظهارنظرها و ادعاهای ضدونقیض محمود احمدی‌نژاد و برخی از وزرا و افراد نزدیک به وی سبب بروز مشاجرات و جنجال‌هایی در میان محافل مختلف جمهوری اسلامی شده است. ادعای احمدی‌نژاد در باره‌ی بروز«هاله‌ی نور» به گرد وی در سازمان ملل و یا نظارت امام زمان بر کارهای دولت نهم و ادعاهای افشاگرانه‌ی عباس پالیزدار در باره‌ی نقش برخی از روحانیون در فسادهای مالی و اقتصادی از جمله‌ موارد یادشده بوده‌اند. در هفته‌های اخیر با موضع‌گیری‌های رحیم‌مشایی و محمد نوری‌زاد بیش از پیش شکاف میان دولت احمدی‌نژاد و بخش‌هایی از روحانیون و جناح‌های سنتی جمهوری اسلامی رو به تعمیق رفته است. در باره‌ی این که چه انگیزه‌ای کسانی مانند مشایی و نوری‌زاد را به طرح این گونه مواضع کشانده است، ارزیابی‌های متفاوتی ارائه می‌شود. مقدمه‌سازی‌ برای بهبود رابطه با آمریکا و نیز ارائه‌ای چهره‌ای اپوزیسیونی از دولت احمدی‌نژاد برای وجهه‌سازی در میان قشرهای ناراضی جامعه از جمله‌ی این گمانه‌هاست. این تلقی نیز وجود دارد که بحران ساختار حکومتی در ایران و تضاد میان سنت و مدرنیسم بر بخش‌هایی از اصول‌گرایان مکتبی نیز بی‌تاثیر نمانده است و موضع‌گیری‌های متناقض و بی‌سابقه‌ی یادشده بازتابی از این تأثیرپذیری‌هاست. هر چه که هست، مواضع یادشده بحران سیاسی در ایران و چالش و کشمکش جناح‌ها را وارد مرحله‌ی تازه‌ای کرده و چشم‌انداز تحولات در یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری را در ابهام بیشتری فرو برده است. این ارزیابی وجود دارد که وارد‌شدن قوه‌ی قضائیه به این ماجرا نیز، بیش از آن که کمکی به حل چالش‌ها بکند، خود به تشدید آنها می‌انجامد.