1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

حزب توده در لابه لای اسناد آلمانی

۱۳۸۵ آذر ۱۲, یکشنبه

حزب توده به عنوان يكى از اصلي‌ترين احزاب سياسى در تاريخ معاصر ايران، همجنان موضوع تحقيق پژوهشگران است. بااين حال ابعاد پنهان درخصوص اين حزب بسيار است و پژوهشگران با تناقض‌هاى فراوانى در تطبيق گفته‌هاى اعضاى بلندپايه حزب توده روبرو هستند. به تازگى اما كتابى منتشر شده است با عنوان «حزب توده ايران در مهاجرت» كه حاوى ٤٧ سند منتشر نشده درباره حزب توده ايران است. اين اسناد از آرشيوهاى سازمان امنيت و وزارت خارجه آل

https://p.dw.com/p/A3uq
عکس: DW

�ان شرقى توسط آقاى «قاسم نورمحمدی» بيرون كشيده شده‌اند.

آلمان شرقى يكى از اصلی‌ترين كشورهايى است كه ردپاى حزب توده در مهاجرت را می‌توان در آنجا پى گرفت. چرا كه اين كشور پس از كودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به محل اقامت و مركز اصلى فعاليت كادرهاى حزب توده ايران تبديل شد. با اين حال برخى از رهبران اين حزب حتى تا سال‌هاى پس از انقلاب ايران نيز ساكن آلمان بودند. اسناد منتشر شده در كتاب «حزب توده ايران در مهاجرت» حاوى اطلاعات بسيارى درباره حزب توده ايران است. برخى از اين اسناد درخصوص رابطه مادى و معنوى اين حزب و حزب واحد سوسياليست آلمان، جاسوس‌هاى آلمانى در ميان كادرهاى حزب توده، نگاه مقامات آلمانى به تود‌‌ه ای‌‌هاى ايرانی، مشاجرات فراوان حزبى و بدگويى كادرهاى حزب توده عليه يكديگر در گفت‌وگو با مقامات آلمانى و ... است.

بخشى از اين اسناد به نامه‌نگارى يا شرح گفت‌وگوى مقامات حزب واحد سوسياليست آلمان با مقامات حزب توده همچون رادمنش، اسكندرى و كيانورى اختصاص دارد. يكى از محورهاى اصلى در اين گفت‌وگوها و نامه‌نگاری‌ها، درخواست براى كمك مادى و پذيرش اقامت رفقاى ايرانى در آلمان است. اين توقعات اما تاحدى است كه در يكى از اسناد سازمان امنيت آلمان درخصوص حزب توده، آمده است: «بخش بزرگى از مهاجران ايرانى به جمهورى دموكراتيك آلمان چون "گاوى شيرده" نگاه می‌كنند.» در اين سند همچنين آمده است: «اين شايعه در ميان ايرانيان بر سر زبان‌هاست كه رفقاى آلمانى پس از خروج فروتن (يكى از اعضاى جداشده از حزب توده) از جمهورى دموكراتيك آلمان، اثاثيه نامبرده را فروخته و به حساب وى حواله كرده‌اند.» مطابق اين سند، برخى از ايرانی‌هاى توده‌اى به‌رغم شاغل بودن همسرشان، مبلغ اضافه‌اى را نيز كه مختص كسانى است كه همسران‌شان شاغل نيستند، دريافت می‌كنند.

مطابق يكى از اسناد كه به گفت‌وگوى رفيق رادمنش و رفيق فلورين از اعضاى حزب سوسياليست آلمان اختصاص دارد، پس از درخواست‌هاى نامعقول رادمنش درخصوص انتقال رفقا به آلمان، عضو حزب سوسياليست آلمان به وى می‌گويد: «ما ازهيچ‌گونه كمكى فروگذارى نمی‌كنيم اما از سطح مشخصى نيز فراتر نمی‌رويم.»

گفتنى است كه مطابق اين اسناد بسيارى از توده‌ای‌ها در آلمان به دليل نداشتن تخصص يا بايد به كارگرى می‌پرداختند و يا تحصيل را انتخاب می‌كردند. اين‌چنين بود كه بسيارى از افراد مسن حزب توده به تحصيل در آلمان مشغول شدند؛ و مطابق اسناد، جلسه‌اى با حضور نمايندگان حزب سوسياليست آلمان و وزارت فرهنگ اين كشور برگزار شد تا مشكل بی‌انضباطى و دانشجو نبودن دانشجويان ايرانى در آلمان مورد بررسى قرار گيرد.

آنچنانكه از برخی اسناد اين كتاب برمی‌آيد، ماجراى حسين و فريدون يزدی، دو عضو حزب توده كه با ساواك ايران همكارى می‌كردند، اين حزب را براى رفقاى آلمانى به يك معضل امنيتى تبديل كرد و مقامات آلمانى ديگر هيچ‌گاه اعتماد كاملى به رفقاى ايرانى پيدا نكردند. برادران يزدى از سال ۱۳۳۸ در حزب توده به جاسوسى براى سازمان امنيت ايران مشغول بودند و در آبان سال ۱۳۴۰ از سوى پليس آلمان شرقى دستگير شدند.

مطابق سندى كه در سال ۱۳۴۲ به امضاى رئيس سازمان امنيت آلمان شرقى رسيده، حزب توده تحت نظارت كامل ارگان‌هاى امنيتى آن كشور قرار گرفت. بر مبنای اين اسناد رضا و چارلى نام مستعار دو ايرانى عضو حزب توده است، كه در همين راستا به همكارى با سازمان امنيت آلمان می‌پرداختند. نويسنده اين كتاب اما پرده از نام واقعی«رضا» و «چارلی» برنمی‌دارد.

چارلى كه از افراد كميته مركزى حزب توده در آلمان است در يكى از گزارش‌هاى خود به سازمان امنيت آلمان، كيانورى را «كمونيستى مومن و روباهى زيرك» ناميده كه بسيار «مواظب منافع خودش است و هيچ ابايى از سوءاستفاده از ديگران ندارد». او همچنين كيانورى را «فردى تكرو» خوانده كه «در خفا كار می‌كند، بهايى به كار دسته‌جمعى نمی‌دهد» و «نه تحمل انتقاد را دارد و نه اهل شوخى است». «چارلی» مطابق با اين اسناد فروردين ۱۳۵۷ نيز به ايران بازگشته و در مقام عضو كميته مركزى حزب توده، درگير فعاليت‌هاى حزبى شده است.

پس از برقرارى روابط اقتصادى ميان ايران و آلمان، حزب توده مجبور به تعطيلى فعاليت‌هاى خود در آلمان شد. «رضا» جاسوس آلمانى در چنين شرايطى از «نوعى بدبينى و انفعال در ميان رهبرى حزب توده» خبر می‌دهد و به نقل از احسان طبری می‌نويسد: «رفقاى آلمانى ديگر اهميت چندانى براى مهاجران ايرانى قائل نيستند و ما به اصطلاح مرده‌ايم.»

برخى از اسناد اين كتاب نيز به مراودات حزب توده با مقامات آلمانی، پس از انقلاب ۱۳۵۷ ايران اختصاص دارد. اگرچه كيانورى در خاطرات خود ادعا كرده كه پس از انقلاب تنها ۲ بار به خارج از كشور سفر كرده، اما مطابق اين اسناد او بايد حداقل ۴ بار به خارج از كشور سفر كرده باشد. كيانورى در اين گفت‌وگوها با بزرگ‌نمايى قدرت حزب توده به دنبال كسب امتيازات جديدى از احزاب برادر در آلمان است. او همچنين در اين گفت‌وگوها به تضعيف رقباى درون حزبى خود می‌پردازد.

كيانورى به عنوان مثال به آلمانی‌ها می‌گويد: «رفقاى شوروى از رفتار زيان‌بخش حزبى اسكندرى بسيار خشمناك بودند و پيشنهاد اخراج او از دفتر سياسى را كردند.» حتى پس از آنكه بنا شد اسكندرى ايران را ترك كند و درآلمان اقامت نمايد، ‌كيانورى از آلمانی‌ها می‌خواهد كه اسكندرى را از كشور خود ممنوع‌الخروج كنند.

كيانورى در گفت‌وگو با «هرمان اكسن» دبير كميته مركزى حزب واحد سوسياليست آلمان در سال ۱۳۵۹، به او از ارتباط مستقيم خود با اطرافيان آيت‌الله خمينى و بنی‌صدر خبر می‌دهد و می‌گويد كه حزب او، اطلاعات مربوط به تهاجم آمريكا، توطئه در ارتش و فعاليت‌هاى خرابكارانه را به حكومت گزارش می‌دهد.

با بازداشت كيانورى و اعضاى بلندپايه حزب توده در ايران، اما مواجهه آلمانی‌ها با مهاجران توده‌اى تغيير می‌كند. اگرچه رفيق خاورى از اعضاى حزب توده، پيرو بازداشت‌ها در ايران، جلساتى را با مقامات آلمانى می‌گذارد، اما نتيجه اين جلسات چنين است:«جمهورى دموكراتيك آلمان نمی‌تواند آنگونه كه رفيق خاورى پيشنهاد می‌كند، "پنجزه حزب توده ايران با جهان غرب" باشد، چراكه در هر دو سوى اين پنجره، موشك‌هاى جديدى مستقر شده‌اند.»

بدين‌ترتيب آنچنانكه نويسنده كتاب «حزب توده ايران در مهاجرت» نوشته‌ است، «تقدير آن بود كه آخرين نسل مهاجران سوسياليستی، خود نيز شاهد فروافتادن آخرين پرده از سوسياليسم واقعاً موجود باشد».

مشخصات كتاب:

حزب توده ايران در مهاجرت (مطالعه ای بر اساس اسناد منتشر نشده آلمان شرقی)

قاسم نورمحمدی

نشر اختران

چاپ اول

تهران- ۱۳۸۵

رضا خجسته رحيمی، برای دويچه وله از تهران