1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

حسين پايا/ تشديد سانسور كتاب و تاثير آن بر هستى ناشران و فرهنگ در ايران

۱۳۸۳ آذر ۱۲, پنجشنبه

فشار سانسورى كه در ماههاى اخير بر نشر ايران سنگينى ميكند آن را به حد ويرانى آنچه ناشران سالها با زحمت بسيار ساخته‌اند ميكشاند. براى همين هم اين هفته ناشران ايران با نامه‌اى خطاب به اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران به وضعيت موجود نشر اعتراض كردند و در پى چاره‌جويى‌اى اساسى برآمدند. در اين باره صداى آلمان مصاحبه‌اى دارد با آقاى حسين پايا، مدير انتشارات طرح نو در تهران.

https://p.dw.com/p/A62S
عکس: AP

مصاحبه گر: کيواندخت قهاری

دويچه وله: آقای حسين پايا، اين روزها صدای اعتراض ناشران ایرانی به فشاری که بر آنها وارد می شود، بيش از پيش شنيده می شود. اين فشار چه شدت و کيفيتی پيدا کرده که ناشران را وادار به نوشتن نامه ای دسته جمعی خطاب به اتحاديه ی ناشران و کتابفروشان تهران کرده است؟

حسين پايا: آنچه که قابل ذکر است، مسئله ی سانسور در ايران نسبت به کتاب است که همواره وجود داشته است. ولی آنچه که باعث شده ناشران در نامه ای خطاب به اتحاديه ی ناشران اين مسئله را مطرح کنند بی نظمی و اغتشاشی ست که در مميزی نسبت به کتاب پيش آمده است. يعنی دوره های بلند بررسی کتاب و احيانا نکات غيرمنطقی که در رابطه با بعضی از مسايلی که در کتابها است به ناشران ارائه می شود که آنها بايد در رابطه با چاپ کتاب آن نکات را بکار گيرند. برای مثال به ناشران گفته می شود که بين ۱۰۰ تا ۱۵۰ صفحه از يک کتاب بايد اصلاح مجدد شود که اين حرفی غیرمنطقی و بی معناست. و در عين حال وقتی با رجوع مجدد اين موارد تعديل می شود، در مقامی که شما بخواهيد فرد مسئول را ببينيد و به يک نتيجه ی قاطع برسيد تا تکليف کتاب معين شود، چنين وقتی در اختيارتان گذاشته نمی شود و يا بسيار دير امکانپذير می گردد. و بهر صورت چرخه ی اين بررسی ها به بيش از ۶ ماه و حتا ممکن است ۸ ماه تجاوز کند و اين امر کاملا اقتصاد نشر را برای ناشران حرفه ای به ورطه ی هولناکی می اندازد و يک بحران تمام عيار بوجود می آورد. طبيعی ست که در اين بحران جديد ناشران که به شکل حرفه ای کار می کنند، احساس کردند که بايد اين مشکل را با اتحاديه مطرح کرده و در اين زمينه سريعا فکری جدی کنند.

دويچه وله: آقای پايا، تشديد سانسور در ماههای اخير و فشار بر مطبوعات و مسدود کردن سايت های اينترنتی آيا ارتباطی ميان اينها می بينيد؟

حسين پايا: آنچه که من می توانم درباره ی آن بطور روشن صحبت کنم، بحث نشر و انتشارات است، ولی اينکه ارتباطی وجود داشته باشد من بيشتر در مقام نتيجه ی می توانم اين ارتباط را تصور کنم و درباره اش اظهارنظر کنم. نتيجه ی بسته شدن سايت های خبری يا جلوگيری از چاپ کتاب يا مانع ايجاد کردن برای توليد کتاب تماما منتهی می شود به اينکه سيستم اطلاع رسانی بخوبی فعاليت نکند توليد معرفت با وقفه مواجه شود. همه ی اينها باعث می شود که انگيزه برای فعاليت های معرفتی و اطلاع رسانی کم شود. و اين باعث فقر خواهد شد. بنابراين آنچه که باعث مصيبت است فقر اطلاعاتی و توليد معرفت در کشور است که طبيعی ست اگر آنها با نيتی واقف نيز انجام نشده باشد به يک نتيجه ی واقف منجر می شود. ما اکنون با نگرانی با اين نکته مواجه هستيم که آيا مانند مسئله ی مطبوعات که تعداد زیادی از مطبوعات حرفه ای کشور با تعطيل مواجه شده اند و کشور واقعا در پی تعطيلی آنها با يک فقر فرهنگی روبروست، آيا با تعطيلی ناشران حرفه ای نيز مواجه خواهيم شد و آيا اين فقر عمق بيشتری پيدا می کند. اين سوال نگران کننده بشدت مقابل چشمان ما ناشران قرار دارد.

دويچه وله: تا کنون اتحاديه ی ناشران و کتابفروشان تهران چه اقدامی در رابطه با نامه ی اعتراضی ناشران کرده اند؟

حسين پايا: نکته ی مهمی که هست اين است که اتحاديه ی ناشران همچنان يک نهاد خصوصی ست که متاسفانه تاکنون چندان نتوانسته نقش فعال خود را در اين زمينه ها ايفا کند. ناشران اميدوارند با نامه ای که می نويسند و با فعاليت مضاعفشان بتوانند صنف را در اين زمينه تقويت کنند. چون کم و بيش اکثر ناشران از عهده ی حل مشکلاتشان برنمی آيند و برنخواهند آمد و نيازمند اين هستند که از طريق فعاليت صنفی و مدنی مشکلات خود را مطرح کنند و بتوانند حقوق خود را استيفاح کنند. اينکه اتحاديه تا اين زمان چه کرده است، اتحاديه در نامه ای که برای رييس جمهور نوشته اين مسئله را مطرح کرده و در رايزنی هايی هم که با وزارت ارشاد داشته مشکلات را مطرح کرده است، ولی تاکنون چشم انداز روشنی پديد نيامده است. و اين چشم انداز روشن موقعی پديد خواهد آمد که ناشران به شکل گسترده تری در اتحاديه فعال شوند و با تقويت نهاد مدنی اتحاديه بتوانند حقوق خودشان را استيفاح کنند و اجازه ندهند بيش از اين حق ناشران حرفه ای تعديل شود. در مورد فعاليت اتحاديه مزيد بر نکاتی که گفتم بايد اين نکته را نيز اضافه کنم که در يک نشست فوری که در اتحاديه تشکيل شد و تعداد متنابهی از ناشران معتبر کشور در آن شرکت کردند، قرار بر اين شد که کميسيونی برای مقابله با امر سانسور شکل بگيرد و مسئوليت های اين کميته در بحث و رايزانی هايی که در يک فراخوان عام ناشرين صورت خواهد گرفت و محقق خواهد شد، معين بشود. ولی اعضای اتحاديه صراحتا گفته اند که آنها با سانسور در هر صورتش مخالفند و خاصه با سانسور پيش از چاپ کتاب. و اين نکته ی بسيار مثبتی بود که اعضای اتحاديه با عزمی جدی با مسئله ی سانسور می خواهند مقابله کنند و از ناشران نيز می خواهند در اين زمينه متشکل شوند و اعتراض خودشان را به شکل روشمندانه ای در اختيار اتحاديه بگذارند که اتحاديه بتواند بازتاب گسترده تری از اين اعتراضات را در سطح جامعه مدنی مطرح کند. و چنين نتيجه داده شد که نشريه ی تعطيل شده ی اتحاديه دوباره فعال شود تا شايد بشود از طريق اين تريبون نيز اين مشکلات را بهتر بتوان از نظر افرادی که علاقمند به کتاب هستند یا مسئولين تصميم گير رساند. بنابراين تشکيل کميسيونی در مقابله با امر سانسور در دستور کار گذاشته شده است و ما اميدواريم بسرعت اين کميسيون تشکيل شود و بتواند به نتايج نسبتا قابل توجهی نيز دستيابی پيدا کند.

دويچه وله: آقای پايا، يکطرف قضيه هم خوانندگان کتاب هستند. همانطور که شما نيز اشاره کرده ايد. آيا از هم اکنون شاهد واکنشها و اظهارنظرها آنها نسبت به محدوديتهای نشر هستيد؟

حسين پايا: بازتابی که ما می توانيم و باصطلاح فيدبك داشته باشيم و از طريق آن بازخوردی پيدا کنيم، بی شک عدم رغبت خوانندگان است. هم چنانکه در مورد روزنامه ها مشاهده کرده ايم. وقتی روزنامه ها به شکل رسمی تعطيل و بسته شدند و روزنامه های کنونی بشدت با تيغ سانسور مجبور به درج مطالب هستند، طبيعی ست که اولين بحرانی که پيش می آید در زمينه ی رغبت خوانندگان است برای خواندن. بطور طبیعی همين اتفاق در مورد کتاب نيز خواهد افتاد. يعنی در لحظه ای که خوانندگان احساس کنند کتابهايی که بدستشان می رسد ممکن است بخشهای مهم يا بخشهای حساسيت برانگيز آنها حذف شده باشد، طبيعی ست که اعتماد آنها نسبت به منابع منتشرشده بشدت رو به کاستی می رود و اين در حال حاضر پديده ای ست که ما با آن مواجه هستيم. يعنی تيراژ کتاب از ۳۰۰۰ به ۱۵۰۰ و گاهی به ۷۰۰ تقليل پيدا کرده است. به نظر من می رسد که اين بحران، همانطور که قبلا نيز گفته ام، در چرخه ی اقتصاد نشر با بن بست مواجه می کند. اين نکته را نيز بايد اضافه کرد که اخيرا در تصميم گيريهايی که شده است، حتا به ناشرين گفته می شود که برای روی جلد کتاب مجوز لازم است و بايد به ارشاد مراجعه کنند و جلد کتاب را نشان دهند. طبيعی ست که شما می توانيد تصور کنيد که چه تاخيری در کار توليد کتاب همين موارد اداری و اين نظارتها که بر روی هم انباشته می شود، برای توليدکننده ی کتاب ببار می آورد. و مجموع همه ی اينها باعث دلسردی خوانندگان خواهد شد. به هر تقدير تمام کسانی که ارز ملی دارند و در رابطه با توليد نشر و کتاب اهتمام دارند، فارغ از توليدکنندگان کتاب و ناشران، بايد اعتراضی جدی کرده و در اين زمينه آن اعتراض را منعکس کنند يا از خود واکنش نشان دهند.