1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

داريوش آشورى / سالگرد درگذشت محمدحسن لطفى مترجم آثار فلسفى

۱۳۸۲ آذر ۱۵, شنبه

چهار سال از درگذشت محمدحسن لطفى، مترجم تواناى آثار فلسفه يونان مى گذرد. لطفى با ترجمه هاى خود در پى روشنگرى و تقويت فرهنگ فلسفى در ايران بود.

https://p.dw.com/p/A66L
توسيديد، خالق اثر جنگهاى پلوپونزى كه محمد حسن لطفى آن را به فارسى برگردانده است.
توسيديد، خالق اثر جنگهاى پلوپونزى كه محمد حسن لطفى آن را به فارسى برگردانده است.

داريوش آشورى، مترجم و فرهنگ شناس

مصاحبه كننده: كيواندخت قهارى

صداى آلمان: آقاى داريوش آشورى، خواهش مى كنم براى ما از دامنه كار و ويژگيهاى كار محمد حسن لطفى بگوييد.

داريوش آشورى: مرحوم دكتر لطفى واقعا مترجم بسيار درخشانى بود. من نمى توانم بگويم كه يكى از، بلكه مقامش انقدر بالاست در كار ترجمه به ويژه متون فلسفى به زبان فارسى و حجم كارش انقدر بزرگ است كه شايد بتوانيم بگوييم كه بزرگترين مترجم فلسفى ما تاكنون بوده ايشان.

مجموعه آثارى كه ايشان ترجمه كرده، واقعا شگفت انگيز است: كل آثار افلاطون، بخش بزرگى از آثار ارسطو، كل آثار افلوطين، و همچنين بسيارى كارهاى ديگر از جمله از ماكياولى و كار ياكوب بوركهارت راجع به فرهنگ رنسانس، مقدارى از كارهاى ياسپرس در زمينه تاريخ فلسفه يا بعضى از آثار خود او را ترجمه كرده است. من گمان مى كنم كه حجم كار او بيشترين حجمى باشد كه يك مترجم انجام داده در زمينه فلسفه براى زبان فارسى.

و همچنين از لحاظ كيفيت ترجمه هم ترجمه ها بسيار خوب و پاكيزه هستند. مرحوم لطفى زبان فارسى بسيار شسته رفته و شفافى داشت. كارهايش بسيار خواندنى هستند. يكى از كارهايى كه اين اواخر از ايشان منتشر شد، كتاب جنگ پلوپونزى، نوشته توكوديدس يك كار كلاسيك يونانى، كه ترجمه بسيار تميز و نفيسى كردند، منتهى از نوع كتابهايى است كه البته خب كمتر كسى مى خواند. مجموع كارهايى كه ايشان ترجمه كردند در واقع اين خصوصيت را هم دارد كه براى يك اليتى، نخبگانى، ترجمه شده است.

كار ترجمه او در واقع تنها به خاطر صرف نفس ترجمه نبود، بلكه يك پروژه اى را انجام مى داد. به همين دليل كارهايش به همديگر يك ارتباطى دارند در حوزه عمدتا فلسفه و فرهنگ به طور عمومى، كه ايشان آثارى را انتخاب مى كرد كه به نظرش مى رسيد كه آشنايى با اينها لازم است در حوزه زبان فارسى و فرهنگ ايرانى.

يك نوع نقش روشنگرانه اى براى كار خودش قائل بود. از آغاز هم كه ايشان با دكتر كاويانى شروع كردند به ترجمه مجموعه آثار افلاطون، اين را داشتند، اين نظر را كه ما مى بايستى فرهنگ فلسفى را به فضاى ايرانى و فرهنگى ايرانى منتقل بكنيم، عقب ماندگى ما يك مقدارى به دليل اين است كه ما فرهنگ فلسفى نداريم. ايشان كمر بستند به اين كار و خدمت خيلى بزرگى انجام دادند.

صداى آلمان: در سرمشق گيرى از نمونه لطفى شما به عنوان مترجم باسابقه چه توصيه هايى به مترجمان جوان ما داريد؟

داريوش آشورى: كار مرحوم دكتر لطفى مدل خيلى خوبى است براى آموختن. اولا داشتن همت، البته خب دكتر لطفى مرد بسيار صاحب انرژى و بسيار توانايى بود. بيش از هشتاد سال عمر كرد و تا آخرين روزهاى عمرش هم فعال بود. باصطلاح موهبتهايى طبيعى داشت كه شايد هر كسى نداشته باشد.

اما وجه مهم ديگر جنبه اخلاقى قضيه است، احساس تعهد و مسئوليت و كار را درست انجام دادن و با وجدان حرفه اى انجام دادن. اين چيزى است كه متاسفانه كمتر ديده مى شود در محيط ما، حال در هر زمينه و هر كارى، از جمله در زمينه ترجمه.

بسيارى از ترجمه هايى كه به فارسى درمى آيند، ترجمه هايى بسيار مهمل يا نادرستى هستند، يا به كلى نامفهوم هستند و مترجمان در واقع خودشان را متعهد نمى دانند كه وسايل و ابزار كافى براى كار خودشان فراهم كنند. و دكتر لطفى مدل خوبى است براى اينكه ما بياموزيم كه يك مترجم چه ابزار و وسايلى براى كار خودش نياز دارد و چه نيروهايى را در خودش بايد براى اين كار بسيج كند.

صداى آلمان: دكتر لطفى از مهمترين مترجمان ايران بود. از جمله از زبان آلمانى ايشان ترجمه مى كردند. خود شما هم از آلمانى ترجمه مى كنيد. اكنون وضع ترجمه از آلمانى چگونه است؟

داريوش آشورى: عرض شود كه خب من خيلى وسيع نمى توانم در اين باب صحبت كنم، در حوزه آشنايى خودم مى توانم چند نكته اى را بگويم. قبلا حوزه ترجمه از زبان آلمانى خيلى محدود بود، به دليل اينكه كسانى كه به آلمان مى رفتند و زبان آلمانى مى آموختند معمولا براى رشته هاى علوم و مهندسى مى رفتند و كمتر به سراغ ادبيات و فلسفه و اين جور رشته ها. البته يكى دو تا استثناى مهم داريم، مثل مرحوم محمدباقر هوشيار. ولى به هر حال اين گونه بود.

بيشتر مترجمان ما در حوزه ادبيات و فلسفه و اين جور مسائل با زبان فرانسه آشنا بودند و از فرانسه ترجمه مى كردند.

اما در دوران اخير و به ويژه بعد از انقلاب كه جمعيت كثيرى به صورت پناهنده يا مهاجر آمدند به اروپا، به خصوص به آلمان، طبيعتا تعداد آشنايان به زبان آلمانى خيلى بيشتر شد و همچنين كسانى كه خب با علائق ادبى يا مثلا فلسفى با زبان سر و كار دارند.

متاسفانه بايد بگويم كه هنوز لااقل در حوزه كارهايى كه من ديده ام كم به چشم مى خورد ترجمه هايى كه بشود گفت كه ترجمه هستند و درست هستند. اغلب مترجمان ما هنوز وسايل كافى يا زمينه هاى كافى فرهنگى و باصطلاح سواد لازم كار خودشان را ندارند.

من نمونه عرض مى كنم كه يكى دو سال پيش مثلا ترجمه اى ديدم از كتاب “سپيده دم” اثر نيچه كه از آلمانى هم گويا ترجمه شده و مترجمش هم سعى كرده بود كه نثر و سبك فاخرى بدهد به كار، آنچنان كه به نظرش مى رسيده كه كار نيچه بايد باشد. اما به زحمت مى شود يكى دو سه جمله معنى دار پيدا كرد، به زحمت مى شود يك صفحه از اين كتاب را خواند و دقيقا فهميد كه چه مى گويد.

يكى از مسائل مهم اين است كه خود مترجم اول بفهمد كه چه دارد مى نويسد. اگر كه خودش نمى فهمد كه چه مى نويسد، از خودش بپرسد كه مشكل كجاست. از متن است يا از كار اوست؟ و به طور كلى اين مترجمها هنوز صلاحيت و پختگى كافى ندارند براى اينكه دست به ترجمه چنين كارهايى بزنند. اما خب مى زنند.

يك نوع گستاخى اى هست بين ما كه متاسفانه كار را به اينجاها مى كشاند.يعنى به جاى اينكه بروند و از اول شروع كنند، از متون ساده، حتى مقاله روزنامه ترجمه بكنند، مطالب ساده ترجمه بكنند تا دستشان روان شود، يك دفعه مى روند به سراغ كارهاى بزرگى كه درخورشان نيست.

ولى خب دكتر لطفى هر كارى كه كرد به هر حال از عهده اش برمى آمد و اين كار را درست و با وجدان حرفه اى كامل كرد و از اين بابت از اخلاق حرفه اى او ما بسيارى چيزها مى توانيم بياموزيم.

صداى آلمان: آقاى داريوش آشورى از اينكه دعوت ما را به مصاحبه پذيرفتيد ازشما سپاسگزارم.

داريوش آشورى: خواهش مى كنم. از شما تشكر مى كنم.