داستان منازعات میان ایران و صدام، دیکتاتور همسایه (بخش پایانی)
۱۳۸۵ دی ۱۶, شنبهبنابرنظر بسیاری از تحلیلگران، امریکا درجریان جنگ ایران و عراق، سیاست "مهار دوگانه" را پیش میبرد و منافع خود را در تضعیف هر دو کشور درگیر در جنگ، در روندی فرسایشی تعریف میکرد. با این حال مقامات و حتی بخشی از مردم ایران براین تصورند که جنگ عراق و ایران با هدایت امریکا صورت گرفته و گهگاه حتی صدام را یک مهره امریکا نیز میخوانند.
اما فارغ از این ادعاها- که اثبات شده نیز نیستند و با شواهد هم چندان سازگار به نظر نمیآیند- حضور امریکا از میانه جنگ ایران و عراق، حضوری ملموس در این نبرد بود. ورود امریکا به صحنه از زمانی آغاز شد که تعادل جنگ به نفع ایران درحال تغییر بود.
تفوق ایران در نبرد با عراق همزمان با پایان سال ١٣٦٠ بود که آیتاله خمینی رهبر مذهبی ایران نیز عزل صدام را خواستار شد و آن را تنها راه صلح میان دو کشور قلمداد کرد. اما درحالی که آیت الله خمینی تقاضای صلح صدام در اردیبهشت ماه ١٣٦١ را نپذیرفت، امریکا نام عراق را از لیست حامیان تروریست بینالمللی حذف کرد و چندی بعدتر، نام ایران را به این فهرست افزود.
این درحالی بود که در پی یک بمب گذاری در لبنان در فروردین ١٣٦٢ و کشته شدن خبره ترین کارشناسان خاورمیانهای سیا، مقامات امنیتی امریکا مدعی هدایت تروریستهای بمبگذار از سوی ایران شدند. چنین اتفاقاتی درکنار تغییر وضعیت جنگ به نفع ایران بیش ز پیش باعث نزدیکی تاکتیکی امریکا به صدام شد.
بدین ترتیب و برمبنای برخی گزارشها، جورج شولتز وزیر امورخارجه امریکا، در ٢١ اردیبهشت ١٣٦٢ و در خلال سفری به پاریس دیداری محرمانه با آقای طارق عزیز، همتای عراقی خود داشت.
در اسفند ١٣٦٢ اما ریچارد مورفی، معاون وزارت امورخارجه امریکا سفری رسمی به بغداد داشت که اولین دیدار دیپلماتیک میان مقامات دو کشور پس از یک قطع ارتباط چندین ساله به حساب میآمد.
در سال ١٣٦٣ طارق عزیز وزیر امورخارجه صدام نیز به واشنگتن رفت تا پس از هفده سال درمورد چگونگی از سرگیری روابط سیاسی با امریکا مذاکره کند. او دراین سفر با ریگان که یک روز پیشتر به ریاست جمهوری امریکا رسیده بود، دیدار کرد. آقای طارق عزیز پس از دیدار با ریگان به خبرنگاران گفت که «ما از امریکا چیز زیادی نمیخواهیم و فقط انتظار داریم که امریکا از ادامه جنگ حمایت نکند».
در آن زمان اعتقاد صدام حسین و دیگر مقامات عراقی برآن بود که اگر جنگ تابه حال ادامه پیدا کرده به دلیل آن است که امریکا خواهان ادامهاش بوده است. صدام بدین ترتیب از امریکا تنها میخواست تا از صدور اسلحه به ایران جلوگیری کند و بدین ترتیب نقش پیش رونده ایران در جنگ را محدود سازد.
اکنون خرید ٦٠ فروند هلی کوپتر امریکایی "هیوز" و تجهیز آزمایشگاههای "سعد ١٦" در عراق توسط امریکاییها که قسمت اعظم تکنولوژی یک برنامه پردامنه موشکی را در اختیار عراق میگذاشت، درحالی صورت میگرفت که ایران به واسطه قرار گرفتن نامش در فهرست کشورهای حامی تروریسم از سوی امریکا، بیش از گذشته مجبور به خرید تسلیحات از بازار سیاه شده بود.
بااین حال صدام حسین و مقامات عراقی همواره منتقد کند بودن روند مراودات نظامی میان عراق و امریکا بودند و البته به نظر میرسید که امریکاییها دراین کندی و سردی نسبی روابط، تعمد به خرج میدهند.
مقامات ایران اما اعتقاد دارند که اگر برخی حمایتهای لجستیکی و نظامی امریکا نبود، چه بسا آنها قادر به پیشروی در خاک عراق میشدند، نمازشان را در شهر بصره میخواندند و وعده آیت االه خمینی که گفته بود «راه قدس از کربلا میگذرد» تحقق پیدا میکرد.