دروازه بان خبر
۱۳۸۴ آذر ۲, چهارشنبهروز دوشنبه نتايج مسابقه وبلاگ نويسى دويچه وله اعلام شد. برندگان اين مسابقه بينالمللى به دو طريق انتخاب شدند. يكى از طريق راى گيرى عمومى و دوم از سوى يك هيات داوران غيروابسته كه از ژورناليستها، متخصصان مسائل رسانهها و وبلاگ نويسى تشكيل شده بود. معيارهاى انتخاب هيات داوران كيفيت مضمونى اطلاعات و موضوعات، طراحى و پيام گرافيكى وبلاگ، ارائه متناسب متن و استيل نوشتارى آن، ارتباطات و گردش اطلاعات مانند زدن لينك به سايتهاى ديگر و ايجاد يك شبكه از مطالب ديگران و بالاخره سهولت استفاده براى مراجعه كنندگان و شفافيت سايت بود.
سايت اينترنتى ”ايران پاپاروتسى” را آرش غفورى تهيه میكند. او ۲۶ سال دارد و سايت او در راى گيرى عمومى به عنوان بهترين وبلاگ انتخاب شد. دويچه وله با او در درباره فعاليتها و نظراتش در زمينه وبلاگ نويسى گفتگو كرده است.
اگر زمانى نشريات دانش آموزى و دانشجويى تنها امكان براى انتشار افكار، علائق و نظرات جوانان بودند، و با كار گروهى ميسر میشدند، امروز با عرصه وسيعى كه اينترنت گشوده، بسيارى میتوانند بدون كمك و نظر ديگران دست به انتشار آنچه میخواهند بزنند. امكانى كه دو روى سكه را باهم عرضه میكند. از يك سو آزادى انتخاب مطالبى كه هركس با تمايلات خود آنها را منتشر میسازد، از سوى ديگر مسئوليت فردى در قبال ارائه مطالب گوناگون. امكانات تكنيكى اين آزادى عمل به هر حال به ميزان زيادى در دسترس قرار دارد.
آرش غفوری میگويد هرکسی از امكانات اینترنتي برخوردار باشد میتواند براى خودش یک وبلاگ داشته باشد زيرا ساختار اين كار راحت است و شرکتهایی هم که امکانات فارسی را فراهم میکنند زیادند.
”حتا اگر آدم کامپیوتر هم نداشته باشد، میتواند برود به کافی نتها و کارهایش را انجام بدهد. و باتوجه به اینکه توی ایران الان امکان دسترسی به روزنامههایی که بتوانند همهی مسایل را بطور آزاد بنویسند کمتر وجود دارد و به دلایل مختلف، دلایلی که فکر میکنم شما هم بدانید که کمتر میتوانیم در همهی موارد ناگفتهها را بیان کنیم، خیلی از بچهها از امکانات رسانهای اینترنتی استفاده میکنند برای ارتباطشان. و یکی از ابزارهای رسانهای وبلاگ است که بچهها از آن استفاده میکنند برای کارهای ژورنالیستی و بعد میان ژورنالیستها خیلی رواج دارد. یعنی اکثر بچهها یا وبلاگ میخوانند یا وبلاگ دارند. میان مردم عادی هم ما یکسری وبلاگهایی را میبینیم. شما اگر بروید آمار وبلاگهای ”پرشين بلاگ” یا مثلا ”بلاگ فا” را بررسی کنید، میبینید خیلی از بچهها هستند که وبلاگ دارند. بخاطر همین فکر میکنم همه دوست دارند، اگر امکانش فراهم بشود، یعنی اگر امکان سخت افزاریاش را فراهم کنند، چون نرم افزاریاش هیچ مشکلی ندارد، تمایل دارند و دنبالش هم هستند.”
”ايران پاپاروتسى” سايتى همه جانبه است و به مسایل مختلقى پرداخته. از سياست داخلى و خارجی گرفته تا ورزشى، تخصصى، علمى و دروس و مسائل مربوط به دانشگاه. آرش میگويد:
اما تمايلات شخصى او تا چه اندازه در منتشر كردن مطالب نقش دارد؟
” هر مطلبی که من خوشم بیاید و فکر کنم که میتواند برای خوانندگان من مفید هم باشد، دید ارتباطی داشته باشد، حالا هر موضوعی، من استفاده میکنم. هیچ فرقی برای من ندارد که مثلا مطلب من درگیر جهت گیرهای جناحی حتا بشود. این اصلا برایم مهم نیست. من بچهها یا هرکسی که کامنت میگذارد من همه را تایید میکنم، اکثر آنها را. فیلتر خاصی ندارم و بقول معروف از این لحاظ که بخواهم دروازهبانی خبر کنم، نه! بهیچوجه وجود ندارد. فیلتر آن فیلتر آگاهانهای ست که خودم نسبت به خبرها پیدا میکنم. خیلی روشن است. بهرحال من با توجه به علائقام در بعضی از سایتها دنبال مطالب میگردم. توی آن سایتها هر مطلبی را که دوست داشته باشم، خوب، میآورم روی وبلاگام میگذارم.”
وبلاگها و سايتها امكانى را در اختيار عموم قرار داده كه نه فقط تصميم بگيرند كه چه را منتشر كنند، بلكه تعيين كنند كه كدامها را منتشر نسازند، كه ديگران چه بخوانند و چه نخوانند.
آرش به حسين درخشان، اولين وبلاگ نويس ايرانى اشاره میكند و به اين احساس جالب زمانى كه ”سردبير خودم” باشم.
”«سردبیر خودم» توی فرهنگ ژورنالیستی یعنی کسی که تصمیم میگیرد خودم هستم. من هستم که فرضا میگویم چه مطلبی کار بشود، چه مطلبی کار نشود. حالا، اگر این را تعمیم بدهیم به وبلاگها بازهم همین است. سردبیر هر وبلاگی خود شخصی ست که آن وبلاگ را مینویسد و این امکان برای همه فراهم شده که از امکانات و ابزارهای ارتباطی به این منظور استفاده کنند. من وفتی برای اولین بار مطلبام را، با اینکه قبلا مطالب من توی روزنامه منتشر میشد، روی وبلاگام گذاشتم با اینکه مطالب خیلی خاصی نبود، دقیقا یادم نیست چه مطلبی بود، فکر میکنم عکس بود، خیلی حس خوبی داشتم. با اینکه قبلا مطالب من در جاهای دیگر هم کار شده بود، ولی به هیچکدامشان آن حس را نداشتم که روز اول به وبلاگام داشتم. یک حس درونی ست که فکر میکنم برای اکثر بچههایی که وبلاگ مینویسند و کارهای اینترنتی میکنند این حس وجود دارد و خیلی هم خوشایند است. توضیح دادنی نیست که مثلا من الان برایتان عینی توضیح بدهم. این یک چیزی بود که توی ذهنم من وجود داشت و شما هم اگر یک موقعی چنین تجربهای را داشته باشید، مطمئنا خوشحال خواهید بود.”
اما وبلاگ به فرد تنها امكان تجربه آزادى را نمیدهد. مسئله درستى و نادرستى مطالب انتخاب شده و محتواى آنها و حتى داشتن معيارى براى آنچه نمیتواند از صافى وبلاگنويس رد شود، همه اينها مسئوليتى بردوش دارنده وبلاگ میگذارد كه پاسخ بدان چندان هم ساده نيست. بهترين راه كشيدن بار اين مسئوليت به نظر آرش باز كردن فضا براى تنوع فكرى و انديشه است.
”من شخصا وقتی مطلبی میآورم روی سایت، فارغ از این است که من با آن مطالب موافق باشم یا مخالف. ببینید، ممکن است در آرایی که دربارهی یک موضوع طرح میشود واقعا نظرات متفاوتی وجود داشته باشد. اما شما نظرات متفاوت را روی سایت میآورید، بخاطر اینکه فکر میکنید فضای تحول اندیشه این نیست که فقط یک اندیشه را گسترش بدهید یا فقط از یک اندیشه دفاع کنید. این مورد دقیقا در کامنتها مشخص است، بچههایی که علائق مختلفی دارند و مطالب متفاوتی مینویسند.”
آرش در پاسخ به اين سوال كه با توجه به انبوهى از وبلاگها كه هرروز هم برتعدادشان افزوده میشود، چگونه میتوان وبلاگهاى تازه را شناخت و يا كارى كرد كه ديگران از آن با خبر شوند و به سراغش بروند، میگويد:
”یک سیستمی داریم بنام بلاگ رولينگ. هرکسی وارد فضای بلاگ نویسی میشود، یا بصورت شناخته شده است، یعنی ارتباطی با بقیهی وبلاگ نویسها دارد و یا بصورت ناخودآگاه است. اگر بصورت شناخته شده باشد، ارتباط با دوستان و بچههایی که لینک به مطالبشان میدهند، آنها را شناخته شده میکند. سایتی ست که اخیرا باز شده، سایت «راوی» که یکی از بچههای خوش ذوق ارتباطی هستند که اینها بخاطر شناخته شده بودن خودشان مطالب خودشان هم گرفته شده است. این یک مورد است. مورد دوم استفاده از منابع معتبر خبری در مطالب است که بعضی از بچهها اینکار را میکنند و مطالب خودشان را میشناسانند. و مورد سوم، مورد بچههایی ست که شاید در ابتدا ارتباط خاصی نداشتند، اما موضوعی را که انتخاب میکنند آنقدر جالب است که در هر صورت لینک خور است. یعنی اگر هم بچهها طرف را نشناسند، به او لینک میدهند.”
اما به همان اندازه كه وبلاگها و سايتها امكان طرح كردن خود را دارند و از آنها استقبال میشود، به همان اندازه هم ممكن خطر فيلتر شدن است تهديدشان كند.
” بهرحال، فیلترینگ یک مشکلیست که ما همیشه با آن مواجه هستیم. یک راههایی هم دارد برای غلبه بر فیلترینگ، اما اینکه بصورت مشخص چه تعداد وبلاگها فیلتر شده، من واقعا نمیدانم. فکر نمیکنم خیلی باشد. نسبت به آنچه من میبینم، یعنی بطور عینی میبینم وبلاگها درصد زیادی را تشکیل نمیدهند. سایتها چرا، ولی وبلاگها نه.