1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«دسته‌بندى و رقابت‌هاى فردى و جاه‌طلبانه هميشه به ما ضربه زده است»

۱۳۸۵ تیر ۱۶, جمعه

احمد نقوى كه در دهه پنجاه شمسى در پيراهن تيم ملى فوتبال ايران و همچنين باشگاه هماى تهران به ميدان مى‌رفت، چند سال پس از انقلاب راهى آلمان شد. وى در حال حاضر به عنوان متخصص فيزيوتراپى ورزشى و استخوانشناسى در برلين فعاليت دارد، اما پيوندش با ورزش و فوتبال ايران قطع نشده و سالهاست كه تحولات فوتبال جهان و همچنين بازيهاى تيم ملى و ليگ برتر ايران را بدقت دنبال مى‌كند. نقوى در گفتگويى با «عصر شنبه» كوشيده است كه از ديد

https://p.dw.com/p/A6jZ
گفتگويى با احمد نقوى ملى‌پوش سابق ايران
گفتگويى با احمد نقوى ملى‌پوش سابق ايرانعکس: DW/Broszies

ى منطقى و نه احساسى، مشكلات و معضلات فوتبال ايران و همچنين عملكرد ضعيف تيم ملى در جام جهانى ۲۰۰۶ را مورد تحليل و بررسى قرار دهد.

(براى شنيدن برنامه ويژه «عصر شنبه» درباره جام جهانى فوتبال ۲۰۰۶ در آلمان و گفتگوى ما با وحيد هاشميان، مهاجم تيم ملى و همچنين احمد نقوى ملى‌پوش سابق ايران، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!)

*****************

مصاحبه‌گر: شهرام احدى

دويچه‌وله: آقاى نقوى، شما خودتان در دهه ۵۰ شمسى هم در تيم ملى جوانان و هم در تيم ملى ايران بازى مى‌کرديد و تحولات فوتبال ايران و بازی‌هاى تيم ملى را سالهاست دنبال مى‌کنيد. پيش از شروع بازی‌هاى جام جهانى شانس و قدرت تيم ايران را چطور مى‌ديديد؟

احمد نقوى: قبل از جام جهانى بخاطر شور و نشاطى که در ايران بود و با توجه به بازيکنان حرفه‌اى که در آلمان يا ايتاليا بازى مى‌کند، توقع خيلى زيادى در تمام سطوح مختلف ورزشى ايران وجود داشت. البته بايد بگوييم که شرکت تيم ايران در بازی‌هاى جام جهانى به‌تنهايى موفقيت خيلى بزرگى براى ورزش ايران بوده، بخصوص براى کسانى که سالهاست با ورزش ايران سروکار دارند. ولى در وهله اول همان توقع بسيار بالايى در اذهان مردم و بخصوص ورزشکارها وجود داشت.

دويچه‌وله: به نظر شما اين توقع نابجا بود؟

احمد نقوى: به نظر من تا حدودى زياده‌روى شد، در تمام سطوح. شرايط فعلى ايران طورى هست که ورزش فوتبال و بخصوص رسانه‌هاى جمعى تاثير بسيار زيادى در بالابردن توقع داشته‌اند و فکر مى‌کنم، عمدا يا غيرعمد، اين توقعات واقع‌بينانه نبود.

دويچه‌وله: درباره علل ناکامى تيم ملى در جام جهانى در هرحال بحث و تحليل‌هاى زيادى شده و دلايل مختلفى را مطرح کرده‌اند. وحيد هاشميان، مهاجم تيم ملى ايران، علت عمده ناکامى را در کمبود آمادگى بدنى مى‌بيند. شما تا چه اندازه با ايشان هم‌عقيده هستيد؟

احمد نقوى: من با ايشان هم‌عقيده هستم. حال که چندهفته‌اى از پايان بازی‌هاى ايران مى‌گذرد مى‌شود اين مسئله را کمتر احساسى و بيشتر منطقى بررسى کرد. يعنى براى مثال مى‌شود دو تيم را در جام جهانى بررسى و مقايسه کرد، اگر چه شايد اين مقايسه كامل و صددرصد نباشد، ولى می‌توان عملكرد دو تيم را از لحاظ تدارکاتى مقايسه کرد: تيم ايران و تيم آلمان. ما ديديم که از نظر تدارکات، از نظر استفاده از آخرين دستاوردهاى پزشکى و علمى، يورگن کلينسمان توانست يک تيم متوسط آلمان را که شايد يکى از ضعيف‌ترين تيم‌هاى ادوار مختلف آلمان بود به يک تيم درجه يک تبديل بکند. در جهت مقابلش تيم ايران هست. چيزى که ما صددرصد در اين بازيها ديديم، اين بود که اکثر بازيکن‌هاى ايران پايين‌تر از سطح خودشان بازى کردند. خود اين نشاندهنده اين است که اين آمادگى و تدارکات کامل و مثمرثمر نبوده و باعث شده است كه بازيکنان زير اين فشار روحى و آن مسئوليتى که داشتند، حتا پايين‌تر از سطح خودشان بازى کنند. مى‌توانيم بازيکن‌هاى مختلفى را مثال بزنيم، ولى حداقل آن بازيکن‌هايى که در آلمان حرفه‌اى بازى مى‌کنند بجز مهدوى کيا بقيه پايين‌تر از سطح خودشان بازى کردند. ولى من فکر مى‌کنم مشکل اساسى تيم ملى ايران در مقابل تيم‌هاى ديگر، پس از اين مسئله‌ى بدنى و مشکل تدارکات و نداشتن حريف‌هاى مناسب دوستانه قبل از مسابقات، همان مسئله ضعف عمومى و هميشگى تيم ايران هست: ضعف تاکتيکى. يعنى شما اگر مقايسه کنيد مى‌بينيد که در فوتبال، بخصوص فوتبال ايران، ما از لحاظ تکنيک فردى يا تکنيک ساکن که در ورزش به آن تکنيک ايستا مى‌گوييم هيچوقت ضعف نداشتيم و هميشه جزو بهترين تيم‌هاى آسيا بوده‌ايم. مهمترين مسئله‌ى ما، حتا موقعى که من خودم فوتبال بازى مى کردم،‌ همان تکنيک حرکتى يا تکنيک زنجيره‌اى يا به شکل ديگرى و در شکل بارورترش تاکتيک هست که اين مشکل هنوز در فوتبال ايران بصورت جدى وجود دارد و متاسفانه مربى جديد هم نتوانست اين ضعف بزرگ را در تيم ايران حل کند.

دويچه‌وله: شما خودتان در رشته فيزيوتراپى ورزشى و استخوانشناسى متخصص‌ هستيد. بهرحال در تيم ملى ايران بازى مى‌کرديد و پيوندى با ورزش ايران داريد. آيا هيچ رابطه و همكارى‌اى ميان شما و مسئولان در ايران برقرار نشده است؟

احمد نقوى: چرا، رابطه وجود داشته. من چون خودم با مسئولان تيم ملى همبازى بودم، آقايان شاهرخى، فرکى، سجادى و دادکان که اينها جزو مسئولان تيم ملى بودند. من در دو سفرى که به ايران داشتم با مسئولان تيم ملى صحبت کردم و حتا در روزنامه‌ها چندبار با من مصاحبه شد و گفتم که من امکانات زيادى در آلمان دارم و خودم هم تخصص فيزيوتراپى ورزشى و استخوانشناسى دارم و مى‌توانم بدون هيچگونه برداشت مالى به تيم ملى کمک کنم. از طرف مسئولان خيلى استقبال شد، ولى متاسفانه تابحال هيچگونه جواب مثبتى داده نشده. من فکر مى‌کنم مشکل اساسى همان مشکل سيستمى هست و تا اين مشکل سيستمى در ايران حل نشود، بودن من يا کسان ديگرى که دوست دارند به ورزش ايران کمک کنند زياد نمى‌تواند مثمرثمر باشد.

دويچه‌وله: مسئله تا اندازهاى برمى‌گردد به برخورد حرفهاى به ورزش. بهرحال من فکر مى‌کنم، حرفه‌اى بودن ورزش در پرداخت حقوق به مربيان يا رد و بدل کردن مبلغى در صورت نقل و انتقال بازيکنها خلاصه نمى‌شود، بلکه مستلزم برخورد حرفه‌اى با کل ورزش است و ايجاد ساختارهاى لازم براى پيشبرد ورزش. اين دقيقا چيزى بود که زيکو (سرمربى ژاپن) و ديک آدووکات (سرمربى کره جنوبي) به آن اشاره کرده‌اند و اين را يکى از دلايل ناکامى تيم‌هاى آسيايى در جام جهانى دانستند. در واقع اين ناکامى را در اين مسئله مى‌بينند که ليگ‌ها و ساختار فوتبال در اين کشورها آنطور که بايد و شايد حرفه‌اى نيست. به نظر شما فوتبال ايران تا چه اندازه با حرفه‌اى بودن فاصله دارد؟

احمد نقوى: بهترين مثال بحثى‌ست که همين اواخر، بعد از ناکامى تيم ملى، در مورد برکنارکردن آقاى دادکان مطرح شده. ببينيد، آمدن آقاى دادکان يا رفتن ايشان و آمدن آدم جديدى مطمئنا هيچ کمکى به فوتبال ايران نمى‌کند. همين الان که همه ناراحت‌اند و از نظر احساسى به اين مسئله برخورد مى‌کنند، دنبال يک مهره مى‌گردند که اين مهره را بقول معروف قربانى کنند و از طريق قربانى‌کردن اين مهره بتوانند مسئله را ادامه بدهند. به نظر من آقاى دادکان‌ اگر هم اشکالى در کارش هست، بايد دقيقا بررسى بشود. بايد يک کميسيونى تشکيل بشود، کميسيونى متشکل از پيش‌کسوت‌هاى ورزش، از کسانى که متخصص هستند چه از لحاظ ورزشى چه از لحاظ غيرورزشى يا از لحاظ قضايى و اينها. اينجورى رد و بدل کردن روساى فدراسيون‌هاى ورزش هيچ کمکى نمى‌کند، بلکه همان راه گذشته را طى خواهد کرد. متاسفانه در ايران اين دسته‌بندى و اين رقابت‌هاى فردى و جاه‌طلبانه نقش خيلى مهمى بازى مى‌کند و متاسفانه هميشه به ما ضربه زده است.

دويچه‌وله: حال يکقدم فراتر بگذاريم: رييس فدراسيون فوتبال عوض مى‌شود و قدم بعدى هم طبيعتا تغيير مربى‌ست. بعد از شکست ايران بسيارى از صاحب‌نظران داخل ايران اين مسئله را مطرح کردند که يک مربى درجه يک و نه درجه سه خارجى بايد مربى‌گرى تيم ملى ايران را برعهده بگيرد. در عين‌حال مسئله ديگرى مطرح شده، و آن دخالت و اعمال نفوذ افراد مختلف بر مربى‌ست. فکر مى‌کنيد، با توجه به اين اختلافات موجود بين مسئولان نهادها و سازمانهاى مختلف و کلا دخالت‌کردن آنها در مسايل مختلف که شايد بيشتر در حيطه کار مربى باشد، اصلا کسى حاضر باشد قدم به‌ميدان بگذارد و حتا اگر درجه يک هم باشد، اصلا بتواند در چنين شرايطى کار کند؟

احمد نقوى: به نظر من خيلى مشکل است. ما الان مثال يونان را داريم که فيفا اولتيماتوم داده به فوتبال يونان که بايد دست از تاثيرگذارى سياسى در امر ورزش بردارد و ايران هم همين داستان را دارد. يعنى به نظر من هيچ راهى غير از اين وجود ندارد که ورزش براى خودش مستقل گردد و تاثيرگذارى نيروهاى سياسى و مالى کمتر شود. به نظر من کميسيونى بايد تشکيل بشود براى بررسى اين مشکلاتى که ما در جام جهانى داشتيم. ببينيد، الان مربى درجه يک آوردن به اين سادگى نيست. تيم ملى بايد بعنوان يک سازمان مستقل براى خودش يک اداره‌اى داشته باشد. اينکه ما از يک تورنمنت به يک تورنمنت ديگر بپريم و سعى کنيم اگر موفق شديم، راه خودمان را ادامه بدهيم و اگر موفق نشديم، سريع يک سيستم کاملا جدايى... الان اگر شما آلمان را ببينيد، اينها يک سياست مستمر دارند. يعنى يک سياستى دارند که اين راه را ادامه مى‌دهند و به نظر من در ايران هم بايد اين بحث در کل اين کميسيون انجام بشود و حتما هم نبايد مربى صددرصد خارجى باشد، ولى در هرصورت اين تصميمات زودرس زياد به فوتبال ايران کمک نمى‌کند. حالا همه‌ى اين مسايل متمرکز شده روى مسايل تيم ملى، ولى من اگر اين کاستى‌ها و ندانم‌کارى‌هايى را که در ليگ برتر ايران انجام مى‌شود براى شما بشمارم، بسيار فاجعه‌آفرين‌تر و فاجعه‌بارتر از مسئله تيم ملى‌ست. ببينيد، در آسيا هميشه اينجورى بود، ما يکسرى نقاط مثبتى داشتيم که هميشه نتيجه مى‌گرفتيم. يکنوع فوتبال خاصى داشتيم که به هيچ تيم ديگرى شبيه نبود. ولى متاسفانه اينهم از ما گرفته شد. يعنى يک چيز بلبشويى‌شده. يعنى شما اگر بازی‌هاى ايران را ببينيد، بجز لحظات مثبتى که داشت،‌ واقعا تيم ايران هميشه در حال عکس‌العمل‌ نشان‌دادن بود. يعنى هيچوقت برنامه‌اى نداشت. شما اگر مثلا تيم‌هاى مختلف جام جهانى را ببينيد، مشاهده مى‌کنيد که تيم‌ها حالا هر تيمى چه دفاعى بازى کند و چه نفوذى، يک برنامه مشخص دارد. يک بازيکن‌هايى دارد که سرعت بازى را کنترل مى‌کنند. مثلا: در تيم آلمان ميشائل بالاک، در تيم فرانسه زيدان، در تيم ايتاليا پيرلو. اين بازيکن‌ها بودند که سرعت بازى را بالا و پايين مى‌برند. تيم ايران را نگاه کنيد، بااينکه بچه‌ها خيلى تلاش مى‌کردند و از جان مايه مى‌گذاشتند، ولى مى‌شد ببينيد که تيم برنامه مشخصى نداشت. يعنى سرعت تيم هميشه يکنواخت بود. اگر تيم حريف سريع مى‌شد، اينها هم سريع مى‌شدند. اگر تيم مقابل يواش مى‌شد، ‌اينها هم يواش مى‌شدند. يعنى اين چيزى‌ست که ما متاسفانه ياد نگرفتيم و آن چيزهاى اصلى هم که در گذشته داشتيم، آن را هم متاسفانه ديگر نداريم، مثلا بازى با توپ‌هاى هوايى در سطح نوک حمله و دريبلهاى سريع. همه اينها را از دست داده‌ايم و يک چيز بلبشويى شده که نه بازى قديم ايران است و نه بازى مدرن و جديد.

دويچه‌وله: نگاه کوتاهى هم بيندازيم به ديگر بازيهاى جام جهانى. شما سطح بازيها را در مجموع امسال چطور مى بينيد؟

احمد نقوى: متاسفانه هيچ چيز جديدى، يعنى تاکتيک جديد يا پديده جديدى در اين بازيها ديده نشده. يكى از نكات بارز عملكرد تيم برزيل بود که واقعا پايين‌تر از آن سطحى بازى کرد که مى‌توانست. و بقول معروف خيلى از طرفداران و خيلى از کسانى را که واقعا شيفته فوتبال برزيل هستند و خود من يکى‌شان بودم نااميد کرد. مسئله بعدى اين است که بازيکن‌هاى جوان تيم‌هاى ملى مختلف عملا ناکام بودند. يعنى عملا مى‌شود گفت که تيم‌هاى باتجربه‌تر، با بازيکنانى که پا به سن گذاشته بودند، موفق تر بودند، مثل زيدان، فيگو و يا در تيم ايتاليا و اينهم يک پديده جديدى‌ست در تيم ملى كشورهاى مختلف.

دويچه‌وله: يک نکته ديگر هم کم بودن تعداد گل‌هاى به‌ثمر رسيده است. اين به چه برمى‌گردد؟ ضعف مهاجم‌ها يا قدرت خط دفاعى و يا اصولا تاکتيک دفاعى تيم‌ها؟

احمد نقوى: بيشتر به اين برمى‌گردد که فوتبال تغيير کرده. يعنى الان شما تيم‌هايى مثل فرانسه و ايتاليا، بجز تيم آلمان، بقيه تيم‌ها را ببينيد. برزيل هم مى‌خواست اينطورى بازى بکند، ولى ناموفق بود. چون به کاراکتر و ضمير بازيکنان تيمش نمى‌خورد. الان مهمترين هدف در فوتبال جمع‌شدن است. البته توضيح‌اش يک کمى مشکل است، ولى شما مى‌بينيد که وقتى تيم‌ها توپ را از دست مى‌دهند مهمترين چيز اين است که بازيكنان در فاصله بين ۱۸ قدم تا ۱۰ متر به خط ميانى جمع‌شوند و ميدان را بر حريف تنگ كنند. اين خودش باعث مى‌شود كه تا اندازه‌اى از حرکتهاى ضدحمله و حرکتهاى غيرمنتظره جلوگيرى شود. اين يکى از اصلى‌ترين دلايل بوده. تيم‌هايى چون فرانسه و ايتاليا بهترين نمونه اين سيستم هستند که خوب پياده کرده‌اند و بهرجهت در فينال حضور دارند. و متاسفانه بايد بگوييم که اگر هر دو تيم در فينال اينطورى بازى کنند، فوتبال جالبى نخواهد بود. بااينکه مارچلو ليپى مربى ايتاليا با آن تغيير روشى که داد و تيم آلمان را با بازى تهاجمى تيمش غافلگير کرد و ممكن است كه در فينال دوباره چنين کارى بکند، اما من زياد اميد ندارم که فينال اين دوره از مسابقات جام جهانى فينال جالبى باشد.